
نقد و بررسی بازی Resident Evil 7: Biohazard؛ بازگشتی شکوهمند
(به قلم حسن نصرالهی)
راستش را بخواهید از اولین نمایشهای بازی دل خوشی نداشتم. با خودم میگفتم چرا این همه تغییر و تحول؟ آیا بازنگری یکی از جریان سازترین بازیهای تاریخ آن هم به صورت اول شخص واقعاً الزامی بوده است؟ اما اکنون میفهمم که این بهانهها چقدر بیهوده بودهاند. Resident Evil 7 دقیقاً همان چیزی است که باید باشد. با تمامی مولفههای خاطرهانگیز سری، که این بار با تغییرات به روز شده به رفع نیازهای خود میپردازد. این همان فرمولی است که کپکام باید سالها قبل از آن بهره میبُرد. یعنی ارائهی ترس و وحشتی که این بار بازیباز را حتی با تجربهی استاندارد بر سرجای خود میخکوب میکند چه برسد به استفاده از واقعیت مجازی سونی!
ای کسانی که خواستار بازگشت وحشت به این فرانچایز بودید، Resident Evil 7 نه تنها ترسناکترین بازی در مجموعه محسوب میشود، بلکه یکی از خشنترین و جنون آمیزترین بازیهای تاریخ است. حتی تصور آنکه لحظهای بی استرس بازی را پیش ببرید به محال ممکن میرسد. همه چیز حالتی وهم آلود و شبهه برانگیز دارد. حتی اکثر اوقات به صدای پای “ایتن” (شخصیت اصلی) نیز مشکوک میشوید.
راهروها خالی از سکنهاند و صدای باد در آنها طنین انداز میشود. سکوت عجیبی در فضا حاکم است که ناگهان آوای خش خش درب سکوت را در هم میشکند. شاید پشت سرتان “جک پدر” با تبری سهمگین ایستاده باشد یا شاید هم توهم ترس شما را به این حال و روز انداخته است. این تنها یک مثال است برای تشریح شاهکار جدید کپکام. انگار همه چیز حالتی دژاوو دارد در صورتی که Resident Evil 7 راه خود را در پیش گرفته است. با فرمتی جدید و روحی تازه که مدام به گذشته ارجاع میدهد، اصل از یاد رفته را بازپروری میکند. و برای بار هزارم این نکته را یادآور میشود که آدمی چقدر به ترس علاقه مند است!
ترس و استرسی که همواره به این مجموعه گره خورده بود شاید کم کم میرفت که به دست فراموشی سپرده شود. اما این بار کپکام به ندای طرفداران گوش سپرد. و نتیجهاش همان چیزی شد که همهی طرفدارن بی صبرانه مشتاق آن بودند. اکنون Resident Evil 7 آغاز یک دورهی جدید است. آغازی که با پیروی از اصول ارزشمند سابق، همه چیز را از نو بازنگری میکند تا جشن تولد بیست سالگی این مجموعه به بهترین شکل ممکن برگزار شود. طبیعتاً چنین پشتوانهی مستحکمی میتواند تضمینی برای آینده باشد. اما در نهایت همه چیز به کپکام بستگی دارد که چگونه بخواهد از این معدن طلا استخراج کند. به هرحال همه چیز محیا شده تا دوران طلایی رزیدنت اویل از نو شروع شود. دورانی که امیدواریم به شکوه نام خاطرهسازش باشد.
اقامتگاه شیطان به روایتی دیگر
پلات داستانی بازی Resident Evil 7 خیلی ساده است. ایتن به دنبال همسرش Mia میرود. گمان نکنم چیز دیگری لازم باشد. تمامی نسخههای گذشته موضوعی به همین سادگی داشتند. اما چگونگی روایت آنها حائز اهمیت بوده است. رزیدنت اویل7 نیز به دنبال نیاکانش روایت درگیر کنندهای دارد. و از طرفی بسیار شخصیتر از عناوین گذشته دنبال میشود.
“ایتن” یک فرد کاملاً معمولی است. مثل همهی ما انسانهای عادی. نه تعلیم دیده و نه از بازوهای تنومند بهره میبرد. دقیقاً به همین خاطر است که بازی تا این حد ترسناک و پر استرس از کار درآمده و این حس با نمای اول شخص بیش از هر زمان دیگری به بازیباز منتقل میشود. فقط کافی است که اولین برخورد ایتن با خانواده بیکرها را به یاد بیاورید تا میزان جنون و خشونت را به خوبی درک کنید.
اصولاً نمای اول شخص تجسم شخصیت ما را به بازی میبخشد. و این تجسم لحظهای از ذهنمان دور نمیشود. قصه و شخصیتها به موازات نگاه ما جان میگیرند. و یکی از بهترین داستانهای این مجموعه را سر و شکل میدهند. غافلگیریهای فراون بازی با وجود ذات کلیشهای، رضایت بخش هستند. و به خوبی در بستر قصه جواب دادهاند. هر چند Resident Evil 7 چندان خود را به گذشته متکی نمیکند، اما ارجاعات آن به سادگی در بازی نمایان میشود.
با این وجود Resident Evil 7 با روایتی بسیار متفاوت راه خود را در پیش گرفته است. تا میل به بازخوانی را بیش از پیش نشان دهد. برای همین عمارت بیکرها بستری به یادماندنی برای خلق شخصیتهایی شده که در هیچ جای دیگری نمونهاش یافت نمیشود. شخصیتهایی با رفتارهای غیر قابل تصور. از جک پدر گرفته تا لوکاس و مارگریت. همگی ترسناکترین کابوس گیمریتان را خلق میکنند. از آن کابوس هایی که جان میدهد برای شب زنده داریهای پی در پی!
از سویی دیگر Resident Evil 7 در تمامی مکانها، قصهای برای تجربه ارائه میدهد. گاهی به وسیلهی دست نوشتههایی که در بازی وجود دارند و گاهی هم موقعیتهای پیش آمده در محیط اتفاقاتی را بازگو میکند. در هر صورت سازندگان به تمامی سنتهای مجموعه وفادار ماندهاند. و با بازنگری اصول اولیه، همه چیز را به شکلی مدرن پی ریزی کردهاند.
هیچ اشکالی ندارد که کپکام بخواهد برای بهتر شدن روند بازی، جزئیات داستانی را کوتاه کند و روایت را به میان پردههای کارگردانی شده بسپارد. این بخشی از تاریخ این هنرصنعت است که رزیدنت اویل برای عقب نماندن از غافله باید پا به پای آن حرکت کند. وگرنه فرصتی برای نوستالژیک حتی برای نام رزیدنت اویل نیز باقی نمیماند. اصولاً کارگردانی میان پردهها جای نقصی ندارد. زاویه دید اول شخص و فضاسازی ماندگار به تک تک لحظههای داستانی عمق لازم را میبخشد. “در واقع خالقان با تکنیکهای حساب شده سینمایی بازی را به شبه فیلمی بدل کردهاند که به سادگی میتواند از اکثر فیلمهای ترسناک دو دههی اخیر هالیوود نیز بهتر باشد!”.
فقط به صدای پای ایتن و نفس زدنهایش توجه کنید که چگونه ترس و ضعفش را بروز میدهد. بدون آنکه بازی بخواهد با سکانسهای QTE لعنتی چیزی را به بازیباز دیکته کند، آرام آرام با صدا گذاری بی مانند وجه داستان را پر رنگ میکند. به شخصیت بعد میدهد و به خوبی داستان را ساخته و پرداخته میکند. قصهای که در نیمهی دوم بازی به بعد روان شناسانه خود میرسد و از قضا گریزی هم به انتخابهای اختیاری میزند.
البته تاثیرپذیری عالی خالقان از فیلمهای مطرح ترسناک نیز به خوبی در بازی مشهود است. آنها نه تنها توازن را در میان آثار غربی و شرقی برقرار کردهاند بلکه با ایدهگیریهای هوشمندانه، موقعیتهای بی بدیلی را در بازی بوجود آوردهاند. “در واقع بازخوانی این مجموعه دست سازندگان را برای اعمال تغییرات کاربردی حسابی باز گذاشته است. از فرم چند وجهی داستان گرفته تا خلق شخصیتهای دیگر، گاهی وابسته به رزیدنت اویل و گاهی هم شبیه به رخسار سایلنت هیل.”
اما در نهایت همه چیز در Resident Evil 7 به شدت یاد آور نسخههای کلاسیک است. حتی عمارت بیکرها که منطقهی خیالی Dulvey قرار دارد تا حدی وام دار قصر خاطرهانگیز اسپنسر است. راهروهای تنگ و معماری منحصربفرد تک تک مکانها به خوبی فضای داستانی را منتقل میکنند. پیغامهای شکل گرفته روی دیوار و بررسی اشیاء مختلف، به سادگی هر چه تمامتر قصه میگویند تا بازیباز را با حوادث گذشته آشنا کنند. دقیقاً همان گونه که باید باشد. با این تفاوت که در راستای مدرن سازی، همه چیز تا حد امکان بی وقفه دنبال میشود.
زاویهی دید محدود است و هیچ چیزی در بازی قابل پیش بینی نیست. هر آن ممکن است اتفاقی رخ بدهد. همیشه نگاهتان به پشت سر باشد که لحظهای تردید از بین نمیرود. قصه نیز در تکاپوی این لحظهها روایت میشود. حتی نوارهای VHS هم که گاهی شما را در نقشهای مختلف قرار میدهد، به سادگی فرمت نوین قصه گویی Resident Evil 7 هستند.
اینجا گیم پلی و قصه در دل یکدیگر قرار دارند. و با راهکارهای مختلف بازیباز را به درون خود میبرند. راهکارهایی که بعضاً یادآور فیلمهای مطرحی چون “اره” است. البته موقعیتهای ایجاد شده در بازی به اجرای بسیار بهتری رسیدهاند. معمای جشن تولد بهترین مثال برای ایده ذکره شده است. که با نگاهی پیش فرض به ماجرا، یکی از بهترین لحظههای Resident Evil 7 را رقم میزند.
این نحوه پیش برد داستان مستقیماً با گیم پلی پیوند میخورد تا برخلاف عناوین گذشته همه چیز به صورت در لحظه پی گیری شود. اگر چه عناوین گذشته با فرم دلپسند قصه گوییشان که مملو از صحنههای از پیش رندر شده بودند، بسیار جذاب به نظر میرسیدند. اما در زمانهای که تب سینمایی بودن بازیها به شدت بالا رفته، Resident Evil 7 بهترین راه ممکن را انتخاب کرده است. به هرحال برای لذت بردن از یکی از بهترین آثار این مجموعه همه چیز محیا شده تا بعد از مدتها بتوانیم دستی بر خاطرات گذشتهمان بزنیم.
خاکسترهای برخاسته از یک اتفاق خاطره ساز
بازگشت Resident Evil 7 به ریشههای سری یقیناً بهترین خبر ممکن برای طرفداران بوده است. هیچ چیز بهتر از آن نیست که رزیدنت اویل را مانند سابق تجربه کنیم. و از دالان گردی های پی در پی، به موقعیتهای لذت بخشی در گیم پلی برسیم. همه چیز مانند گذشته است. اگر دلتان برای کاوش چندبارهی محیطها تنگ شده و خواستار چندین معمای جذاب هستید، رزیدنت اویل7 بهترین نمونه نسل جدید است که حسابی ذوق مرگتان میکند!
قدم زدن در راهروهای تنگ عمارت بیکرها آن قدر لذت بخش است که دقیقاً حس و حال ماجراجویی در قصر خاطره انگیز اسپنسر را تداعی میکند. در این لحظهها شک نداشتم که در میان زمانها گیر کردم! اینکه تمامی قواعد مجموعه در Resident Evil 7 حضور دارند و فقط به فراخور تغییر نسل به روز رسانی شدهاند، خودش میتواند به سادگی یک اتفاق بی نظیر باشد. البته کاملاً طبیعی است که کپکام بخواهد دستی بر رخسار کهنه قواعد کلاسیک بکشد. و آنها را مطابق با سلیقهی زمانه باز پروری کند.
تغییرات اما واقعاً وابسته به اصل هستند. از حل کردن معماها گرفته تا پیدا کردن کلیدهای مختلف. برای حل کردن معماها کافی است با کمی دقت محیط را جستجو کنید و پیغامهای اطراف را نظارهگر باشید. یا برای دفعاتی با پی گیری نوارهای VHS راه حل آنها را بیابید. هر یک از نوارها داستانی متفاوت را بازگو میکنند. و با گیم پلی کامل، جواب معماها را در اختیارتان میگذارند. از طرفی این نوارها نه تنها لایههای زیرین داستان را آشکار میکنند بلکه با گیم پلی ویژه مدت زمان کوتاه بازی را افزایش میدهند.
البته که کوتاهی زمان به نسبت استاندارد رزیدنت اویل محاسبه میشود. و این زمان لعنتی در بازی چقدر زود میگذرد! خیلی سخت است انتظار چند ساله با کمتر از ده ساعت گیم پلی به پایان برسد. و این شوق دیدار تا چند سال آینده به انتظار دیگری تبدیل شود. به هرحال Resident Evil 7 میتواند این شوق را تا حد زیادی زنده نگه دارد. هر چند که ارزش تکرار به مثال سابق نیست. اما جهان گردی در رزیدنت اویل همواره میتواند لذت بخش باشد. خصوصاً آنکه همیشه بهانهای برای کنکاش وجود دارد.
از جمله این بهانهها را میتوان به پیغامهای ویژه بازماندگان نسبت داد که اطلاعاتی تصویرگونه را در باب آیتمهایی مخفی میدهند. با اینکه نیاز چندانی به آنها احساس نمیشود اما در درجه سختی Mad Hous کاملاٌ کاربردی هستند. به طور حتم طرفداران بارها در مکانهای زیبای بازی به جستجو میپردازند تا از این طریق بتوانند مدت زمان کوتاه بازی را افزایش دهند. چه بسا در حین این ماجراجویی، استرس برای آنچه که قرار است اتفاق بیفتد وجودتان را فرا بگیرد!
شاید زمانی که مشغول جستجو هستید و در سکوت حاکم بر فضا غرق شدهاید، ناگهان شیشهای شکسته شود و حشرات سمی و Moldedها به سویتان حملهور شوند. در حالی که ترس وجودتان را فرا گرفته چارهای ندارید جز آنکه با آنها مقابله کنید.
سلاحهای جذابی برای مبارزه با دشمنان در اختیارتان است. از هندگان و شات گان معروف گرفته تا سلاح آتش افکن. حتی به اسلحهی قدرتمند گراند لانچر هم دسترسی خواهید داشت. تا برای مبارزه با moldedها چیزی کم و کسر نباشد. این موجودات دقیقاً یادآور زامبیهای کلاسیک مجموعه هستند؛ کند اما به شدت سمج! بهترین کار برای نابود کردن آنها، استفاده از سلاح دوست داشتنی شاتگان است که جان میدهد برای هدشاتهای پی در پی! هر چند استفاده از سلاحهای دیگر هم لذت خاص خود را به همراه میآورد.
به هر حال این میل شما برای استفاده از یک سلاح است که نقش تعیین کنندهای در جریان مبارزات دارد. فقط افسوس که moldedها از تنوع کمی رنج میبرند. و به چند گونهی محدود خلاصه شدهاند. اگر در ذهنتان عناوین پیشین را مرور میکنید به شما حق میدهم. نه اینکه رزیدنت اویل 4 دیگری خلق شود، اما حتی نسخههای کلاسیک هم در تنوع دشمنان جای نقصی باقی نگذاشته بودند. البته از بحث کمیت که بگذریم طراحی Moldedها واقعاً چندش آور است! اگر لحظهای از آنها غافل شوید حتی با دست و پای نداشته هم به سراغتان میآیند. خصوصاً “مالددهای چاق” که سر سختترین دشمنان Resident Evil 7 هستند.
از طرفی اگر می خواهید به آیتمها و سلاحهای بیشتری دسترسی داشته باشید، بازی با راهکاری اساسی این نیاز را به سادگی برطرف میکند. آن هم با جمع آوری سکههایی که در محیط پراکنده شدهاند. با پیدا کردن این سکهها میتوانید به راحتی آیتمها و سلاحهای ویژه را تصاحب کنید. البته نه به شیوهی بی نظیر رزیدنت اویل 4 که با آن فروشنده دوره گردش حسابی کیفمان را کوک میکرد. بلکه به صورت قفسههایی که از شما سکه طلب میکنند.
بی شک رسیدن به این قفسهها در حالی که در اتاقهای ذخیرهی بازی قرار گرفتهاند، آرامش خیال و تعلق خاطر محضی را در وجودتان زنده میکند. حتی تصور اینکه دستگاههای ذخیرهی دستی به بازی بازگشتهاند حسابی وسوسه کننده است. حال چه فرقی میکند که تایپ رایترهای فسیل شده جای خودشان را به دستگاههای ضبط صوت قدیمی بدهند! بی شک سرشار از حس نوستالژیک است. و در آینده خود نیز خاطره ساز لحظه های دیگر!حتی انبار مهمات هم در اختیارتان قرار گرفته که هر وقت کوله پشتیتان در حال انفجار بود بتوانید به سوی آن پناه ببرید.
در Resident Evil 7 کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. میتوانید آیتمها را با یکدیگر تلفیق کنید تا به موارد دلخواه برسید. انتخاب کاملاً به شما سپرده میشود. چه خواستار خلق کردن مهماتی تازه باشید و چه به فکر افزایش میزان دارایی. در هر صورت این انتخابها به گیم پلی جان بخشیدهاند. و ماجراجوییتان را پر رنگ و لعاب میکنند.
فراموش نکنید که تمامی محیطها را به خوبی جستجو کنید تا به آیتمها دسترسی داشته باشید. هر چقدر داراییتان بیشتر باشد برای مبارزه با غولاخرها کار آسانتری در پیش خواهید داشت. غولاخرهایی که هر کدامشان با نقطه ضعفهای خاص خود، یکی از زیباترین و دیوانهوارترین لحظات این مجموعه را رقم میزنند.
بی شک این دوئلها هیجان بالایی را به روند Resident Evil 7 میبخشند. و به خوبی عطش فریاد خواهی اکشن دوستان را فروکش میکنند! “با اینکه میزان مبارزات در بازی به شدت کاهش یافته است اما هیچ حس نیازی برای تقویت آن وجود ندارد. آن قدر ترس و استرس در بازی حاکم است که اصلاً نمیتوان به چیز دیگری فکر کرد! عناصر حاصل شده در بازی به طرز قابل تحسینی بین بخشهای مختلف توازن برقرار کردهاند. و لحظهای بیش از آنچه که در حال رخ دادن است به اجبار گیم پلی تبدیل نمیشوند. همه چیز در خدمت ترس و بقاست. این موضوع بر هر عنصر دیگری در بازی ارجحیت دارد.
چهارچوبها کاملاً رعایت شدهاند و بازگشت تمامی عناصر فراموش شده، Resident Evil 7 را در نظرها بسیار ارزشمند و آن را به زیباترین نمایش بازیسازی کپکام در سالهای اخیر بدل کرده است. سازندگان با رزیدنت اویل7 آمدهاند تا دریچهای دیگر را در این فرانچایز بگشایند. دریچهای که از هر طرفش میتوان میل به بازگشت را در درونش حس کرد. بازگشتی که با پیروی از ریشههای دوست داشتنی، تکیه گاهی ایمن را برای نسل جدید رزیدنت اویل فراهم میکند. شخصاً امیدوارم که این بازگشت شکوهمندانه بتواند این مجموعهی خاطره ساز را در اوج شکوفایی خود نگه دارد.
زیباییهای RE – Engine
در مورد فضاسازیهای شاهکار Resident Evil 7 چه میتوان گفت؟ آن قدر فضاسازی عالی است که در هر لحظه مخاطب را به تحسین وا میدارد. زحمات فراوان سازندگان برای به تصویر در آوردن چنین فضایی کاملاً مشهود است. این زحمات به اتمسفری انجامیده که ثانیهای بازیباز را رها نمیکند. چیدمان در مکانها با ظرافت قابل احترامی در بازی انجام شده است. نورپردازی عالی نیز با توانمندی، تمامی احساسات مدنظر را منتقل میکند. به راحتی میتوان به دفعات زیادی بازی را بخاطر فضاسازیاش تجربه کرد. و از این ظاهر فریبنده لذت برد. شما از هر زاویهای که به محیطها نگاه کنید یک قاب زیبا خلق میشود. و قدرت تصویری Resident Evil 7 به راحتی بازیباز را در خود میبلعد! نه آنکه بخواهید گرافیک را با آنچارتدها مقایسه کنید. اینجا فضاسازی سنگ تمام میگذارد و یکی از تجربیات ناب بصریتان را به ارمغان میآورد.
ضبط حرکات و مدل سازی بی نقص به تمامی شخصیتها جان بخشیده است. خالقان تمام تلاششان را به کار بستهاند تا یکی از زیباترین قسمتهای مجموعه را خلق کنند. و از حق نگذریم کارشان را با موفقیت کامل پشت سر گذاشتهاند. از طرفی Resident Evil 7 یکی از بهترین و کاملترین طراحیها را در زمینهی اشیاء دارد. طراحیهایی که نه تنها اتمسفر خلق میکنند بلکه با زیباییهای دیداری میل به پیشروی را افزایش میدهند. بگذریم که همه چیز بوی نوستالژیک میدهد. اما طراحی های هنرمندانه ی اتمسفریک، بی شک هر طرفداری را سر شوق میآورد!
چه بسا در حین قدم زدن سایه های شاپرکهایی که به دور لامپ حلقه زدهاند روی دیوار نمایان شود! این همان حس خاص است که بوی دیوانه کنندهی نوستالژیک آن را فرا میگیرد. اما میدانید سخن زیاد است و چه بهتر که عاشقان خودشان به تجربهی این بازی بپردازند. آن وقت است که این شنیدهها جای خودشان را به نگاههایی میدهند که سرشار از حس است. همان حس ناب رزیدنت اویل!
صداگذاری بی مثال Resident Evil 7 نیز تجربهی بازی را برای همیشه در ذهنتان ثبت میکند. تک تک لحظههای سپری شده با صدا موقعیتهای خاصی را بوجود میآورند. صدای پای ایتن و نفس زدنهایش، صدای وزش باد و صدای هولناک moldedها به قدری عالی کار شدهاند که لذت تجربهی بازی را دو چندان میکنند. به هرحال در وصف صدا تمجیدها بسیار است. اما بدون شک موسیقی بازی آدرنالینتان را به سقف میچسباند! موزیکها به شایستگی لحظههای بازی را کنترل میکنند. و حس گمشدهی ترس در سری را به بهترین نحو ممکن باز میگردانند. حال در این حال و هوای منحصربفرد، کافی است به اتاق ذخیرهی بازی بروید. و خود را به آوای شنیدنی آن بسپارید. بی شک لحظههای عجیبی را سپری خواهید کرد. لحظههایی که ممکن است بعد از مدتها شما را به تجربهی دوبارهی عناوین گذشته ترغیب کند!
سخن پایانی
به عنوان یک طرفدار قدیمی، از Resident Evil 7 بسیار لذت بردم. شاید عطش بازی کردنمان فروکش نکرده باشد. اما از طرفی میتوانیم سرمست از اتفاقی باشیم که بعد از سالها انتظار رنگ و بوی واقعیت به خود گرفته است. به هرحال خوشحال از لحظههای سپری شدهام و ناراحت از کوتاهی بازی و افسوس از آن لحظاتی که خیلی زود به خاطره تبدیل شدند! اما نمیتوانیم از این قاعده دوست داشتنی چشم پوشی کنیم، حتی اگر تا سالها در انتظار نسخهی بعدی باشیم.
امتیاز ساویسگیم: 9 از 10
FINAL VERDICT
As an old fan, I really enjoyed Resident Evil 7. Maybe our thirst for playing has not subsided. But on the other hand, we can be intoxicated by something that has taken on the color and smell of reality after years of waiting. Anyway, I’m happy with the moments I went through and sad about the shortcomings of the game and alas for those moments that soon became memories! But we can not ignore this lovely game, even if we wait for years for the next version
SavisGame Score: 9 out of 10
عزیزی رضاجان. ممنون بابت قرار دادن نقد. مثل همیشه با تصاویر زیبا و فوق العاده. زیبا شناسی، شناخت و سلیقتون کم نظیره. خسته نباشید🌷
🌹❤🌹
مثل همیشه زیبا و شاعرانه بود آقای نصرالهی عزیز🌹 لذت بردم