(ترجمه شده توسط دکتر بهزاد کریمی)
تقریباً 16 سال پیش بود که Shadow of the Colossus منتشر شد. در آن هنگام همگان پی بردند که سوار شدن بر پشت کولاسیهای غول آسا هیچوقت قدیمی نمیشود. SIE Japan و تیم Ico این بازی را به عنوان یک جانشین و پیش درآمد برای عنوان قبلیشان یعنی Ico منتشر ساختند. به لطف بازاریابی و تبلیغات بسیار قدرتمند سونی، این بازی توانست تبدیل به یکی از پرفروشترین، موفقترین و ماندگارترین بازیها در تاریخ گیمینگ شود.
موفقیت بازی بیشتر به زمینهی “هنری” آن وابسته بود. Shadow of the Colossus همچنین به عنوان یک بازی اکشن-ماجراجویی خود را در محدودیتهای ژانر متوقف نمیسازد. هیچ سیاهچاله (دانجن) بزرگ و پر از دشمنی وجود ندارد که بخواهید آنجا را پاکسازی کنید. و یا تعداد زیادی شخصیت پشتیبان نیز برای همراهی شخصیت اصلی حضور ندارند. همانند بسیاری دیگر از کارهای سازندگان ژاپنی، تمرکز اصلی بازی بر روی یک خط داستانی دلخراش میباشد.
واندر (شخصیت اصلی بازی) پسری جوان است که هدفی غیرقابل توقف دارد: نجات دختری به نام مونو. خط داستانی بازی از جایی شروع میشود که شخصیت اصلی وارد سرزمین ممنوعه میشود تا با موجودی عجیب با نام دورمین حرف بزند. دورمین به این شرط قبول میکند دخترک را احیا کند که واندر، 16 کولاسی که هر یک نقطعه ضعف و نحوهی مبارزهی خاص خود را دارند شکست داده و نابود سازد. واندر با به دست گرفتن شمشیری باستانی که تنها راه کشتن غولهاست راهی ماموریت خود میشود. گیمپلی Shadow of the Colossus سر راست و مستقیم است.
با توجه به اندازهی بزرگ کولاسیها، هر یک همانند باس فایتی هستند که در انتهای مراحل پدیدار میشوند. میزان Stamina و خستگی واندر نیز باعث اضافه شدن سطح جدیدی از دشواری به بازی میشود. بازیکنان تنها میتوانند از جایی آویزان شده و در آن حالت بمانند که استامینای واندر تمام نشود. هر یک از غولها یک نقطه ضعف اساسی دارند که واندر باید آنها را یافته و به همانجا ضربه بزند. تنوع و تازگی هر یک از این موارد Shadow of the Colossus را تازه نفس و مبارزات با باس فایتها را نوآورانه نگه میدارد.
موسیقی و اتمسفر تاریک Shadow of the Colossus به خوبی حس حضور در سرزمین ممنوعه را به بازیکن القا میکند. میانپردههای تقریباً طولانی باعث میشوند که ارتباط بازیکن با دنیای اطراف بیش از پیش شود و خود را به آنها و شخصیتها وابسته بداند. زیبایی این عنوان در میان هم قطارانش به خوبی دیده میشود. بازیها دیگر یک شبیه ساز احمقانهی خشونت نیستند و “هنر” قلمداد میشوند.
ترکیب جلوههای بصری باشکوه با موسیقی ارکسترال و روایت سنگین بازی، همه با هم موفقیت Shadow of the Colossus را به ارمغان آوردهاند. این بازی توانست رضایت کامل منتقدان را به دست آورد. و جوایزی همچون بهترین طراحی شخصیت، بهترین طراحی بازی، بهترین گرافیک هنری و بازی سال را کسب کند. خوانندگان مجلهی رسمی پلی استیشن نیز این شاهکار را به عنوان هشتمین بازی برتر پلی استیشن در تمام تاریخ برگزیدند.
بازی Shadow of the Colossus منبع الهام خیلی عناوین دیگر همچون God of War قلمداد شده است. بیش از یک دهه بعد نیز بازیهای بسیار موفقی همچون The Legend of Zelda Breath of the Wild و Titan Souls از این عنوان الهام گرفتند. کارگردانِ معروف سبکهای فانتزی و ترسناک، گیلرمو دل تورو نیز در مدح بازی نامبرده و Ico، گفته بود که این دو بازی “شاهکار” هستند. و منبع الهامی برای او. میراث حقیقی این بازی که باعث جاودانگیاش میشود، اتمسفر درگیرکننده و داستان سرایی احساسی آن است.
موفقیت بسیاری از بازیهای فانتزی در دورانِ امروز، مدیون ایستادن بر روی شانههای Shadow of the Colossus میباشد. SIE Japan و تیم Ico در جادو کردن و آوردن جادو به زندگی بسیار ماهر هستند. و هیچ ضعفی از خود نشان ندادهاند. گیم پلی مینیمالیستی Shadow of the Colossus دلیل محکمی بر این عبارت است که میگوید “هر چه کمتر بهتر”. هر چه باشد یک داستان خوب بی انتهاست! برای کسانی که به دنبال کمی نوستالژی هستند، Shadow of the Colossus برای PS4 بازسازی (ریمیک) شده است. و میتوانند هم اکنون آن را تجربه کنند.
نظر شما در خصوص این شاهکار چیست؟ آن را تجربه کردهاید؟