10 قهرمان بازیهای ویدیویی با پسزمینهی دلخراش
10 قهرمان بازیهای ویدیویی با پسزمینهی دلخراش
(ترجمه شده توسط دکتر بهزاد کریمی)
هنرصنعت بازیهای ویدیویی تعداد زیادی قهرمان با داستانهای غمانگیز را در دل خود جای داده است. در این مقاله به دلخراشترین داستانهای قهرمانان بازیهای ویدیویی پرداخته میشود. زندگی همیشه پایانی خوش را به ارمغان نمیآورد. در واقع، زندگی الزاماً همیشه شروع خوبی را هم به ارمغان نمیآورد. انگار بعضی از مردم به داشتن یک زندگی غمانگیز نفرین شدهاند و این مورد در اغلب موارد دربارهی قهرمانانِ بازیهای ویدیویی هم صدق میکند. با ساویسگیم همراه شوید تا به 10 قهرمان بازیهای ویدیویی با پسزمینهی دلخراش بپردازیم.
در روزهای نخست شکلگیری هنرصنعت بازی، معمولاً داستان بازیها نسبتاً ساده بودند و دامنهی محدودی داشتند. داستان ورود تصادفی به قلعهای اشتباه، به اندازهای بد و کلیشهای بود که میتوانستید آن را به سادگی پیشبینی کنید. اما با رشد محبوبیت بازیهای روایتمحور، گرفتاریها و وضع اسفناک این قهرمانها هم شدت گرفت.
هنرصنعت امروزیِ بازیسازی تعداد زیادی از قهرمانان با داستانهای غمانگیز را میزبانی کرده. بعضی از این قهرمانها آنقدر در هم شکستهاند که نمیتوانند یک زندگی عادی در جامعه داشته باشند، در حالی که وضع بعضیهای دیگر چنان است که حتی نمیتوان به حالشان ترحم نشان داد. با نگاه به شرایطی که برخی از این شخصیتها پشت سر میگذرانند، به راحتی میتوان دلیل رفتارهایشان را فهمید.
نوشتار مرتبط: Red Dead Redemption چگونه دست جامعه را از رسیدن به رستگاری کوتاه میگذارد
هشدار افشای داستان بازیها
۱۰. جان مارستون (Red Dead Redemption)
جان مارستون در سن 8 سالگی یتیم بود و فقط 3 سال بعد، مرتکب اولین قتل خود شد. با اینکه Dutch او را به نزد خودش برد، اما راهنماییهای دادهشده به جان، او را وارد مسیری تاریک کرد و خیلی زود جان خودش را در سمت مخالف قانون دید. زمانی که عدالت گریبانگیر جان میشود او تصمیم به رویارویی تعقیبکنندگانش میگیرد، با این امید که مرگش به همسر و فرزندش اجازهی داشتن یک زندگی عادی را بدهد. آنچه که مرگ جان را بسیار غمانگیز میکند، این است که مرگ او کاملاً بیهوده بود. 3 سال بعد از کشته شدن جان، همسرش ابیگیل به دلایلی نامعلوم میمیرد و پسرش جا پای پدرش میگذارد. فداکاری جان برای هیچوپوچ بود و ظاهراً دست سرنوشت مقدر کرده این چرخهی ناامیدی و درماندگی یک بار دیگر خودش را تکرار کند.
نوشتار مرتبط: 10 حقیقت قابل توجه از زوج به یاد ماندنی Assassin’s Creed Origins
۹. کانر کنوی (Assassin’s Creed 3)
کانر زمانی که فقط 4 ساله بود، مورد حملهی خشونتآمیز تمپلارها قرار گرفت. بعد از اینکه او در گیر و دار این حمله بیهوش میشود، بار دیگر به هوش میآید و میبیند که روستایش به آتش کشیده شده. با اینکه او توانست در میانهی شلوغیها مادرش را پیدا کند، اما مادرش شدیداً زخمی شده بود و تنها کاری که از دست کانرِ جوان بر میآمد، تماشای مرگ مادرش در آتش بود. اما متأسفانه هنوز کار سرنوشت با کانر تمام نشده بود. با رخ دادن وقایع Assassin’s Creed 3، در نهایت Connor خودش را درگیر وضعیتی میبیند که باید جان پدرش را بگیرد. او در این راه موفق میشود و با مرگ پدرش، دیگر هیچ فرصتی برای داشتن یک زندگی عادی برای کانر باقی نمیماند.
نوشتار مرتبط: 5 موردی که امیدواریم God of War Ragnarok برطرف کند
۸. کریتوس (God of War)
زخمهای جنگی زیادی روی بدن Kratos دیده میشوند، اما احتمالاً این زخمهای درون او هستند که بیشترین درد را برای او به همراه دارند. با این که بیشتر این زخمها نتیجه اعمال خود او هستند، اما داستان زخمهای خودکردهی او هم به همین اندازه غمانگیز هستند. این اسپارتان گناه کشتن همسر اولش و دخترشان و همینطور بار سنگین این حقیقت را که پدر خودش را کشته، با خود به دوش میکشد. اما علیرغم این سختیها و مشقتها، او همچنان به دنبال داشتن یک زندگی عادی است. و آنقدری خوششانس است که یک همدم دیگر به نام Faye پیدا و بعداً با او ازدواج میکند.
اما به طرز غمانگیزی ازدواج او با Faye هم خیلی زود به پایان میرسد. پس از مرگ همسرش، وظیفهی پدریِ فرزند خردسالشان بر دوش کریتوس قرار میگیرد، اما او مهارتهای لازم برای تبدیل شدن به پدری که Atreus به آن نیاز دارد را دارا نیست. کریتوس این مهارتها را طی سفر مشترک با پسرش به دست میآورد، اما احتمالاً آترئوس همچنان به عنوان نمادی از آن چیزهایی باقی میماند که کریتوس از دست داده است.
نوشتار مرتبط: حداقل سیستم مورد نیاز برای اجرای بازی Final Fantasy 7 Remake Intergrade
۷. اریث گینزبرو (Final Fantasy VII)
تعداد زیادی از شخصیتهای اصلی بازی Final Fantasy VII در وقایع منتهی به بازی سختیهایی را تجربه میکنند، اما احتمالاً از بین این شخصیتها، Aerith بیشترین سختی را تحمل میکند. بیشتر دوران کودکی او تحت آزمایشهای دکتری دیوانه به نام هوجو سپری میشود و بعدها هم با چشمان خودش مرگ مادرش را میبیند. او حتی پس از فرار از چنگ شینرا، مثل یک حیوان توسط Turkها شکار میشود. او همچنین آخرین بازمانده از نژاد باستانیان (Ancient) است و زمانی که از وقایع بازی پرده برداشته میشود، او باید جان خود را فدای محافظت از سیاره کند. اریث دوست داشتنی رتبهی هفتم را در فهرست 10 قهرمان بازیهای ویدیویی با پسزمینهی دلخراش از آن خود کرده است.
نوشتار مرتبط: بهترین بازیهای پیشنهادی برای تجربه در سال 1401
۶. ساموس آران (Metroid)
بعد از اینکه دستهای از دزدان فضایی کلونی Samus را نابود میکنند، او تنها کسی است که زنده میماند. او فقط یک کودک است و بعد از مرگ خانواده و همهی آشنایانش، او تکوتنها و وحشتزده رها میشود. خوشبختانه گونهای از فضاییها به نام Chozo ساموس را پیش خود میبرند. آنها ساموس را تعلیم میدهند و او قسم میخورد که از دزدان فضایی که همه چیز را از او گرفته بودند، انتقام بگیرد. اما متأسفانه او به قدر کافی سریع نیست. دزدان فضایی باز میگردند و در جستوجوی فناوریهای پیشرفتهی چوزوها، خانهی جدید او را غارت میکنند. پدرخواندهی جدید او هم مثل پدر و مادر واقعیاش کشته میشود و ساموس بار دیگر تکوتنها رها میشود.
نوشتار مرتبط: 10 لحظهی ناراحت کننده در Gears Of War
۵. مارکوس فینیکس (Gears of War)
منطقه جنگی مکانی برای ابراز احساسات نیست، اما کشتار و خرابی اغلب باعث میشوند حتی احساسات خونسردترین سربازان هم برانگیخته شود. علیرغم افراد بیشماری که مارکوس از دست داده و رذالتهایی که شاهدشان بوده، او بهخوبی توانسته خودش را سر پا نگهدارد. او بعد از بارها به خطر انداختن جانش برای گروه Coalition، به گذراندن ۴۰ سال حبس در یک زندان فوقامنیتی محکوم میشود. جرمش چه بود؟ ترک کردن پستش در تلاش برای نجات جان پدرش. با اینکه او فقط 5 سال حبس میکشد، اما باز هم تحمل این محکومیت بسیار سخت است. بدتر از آن هم این است که او نتوانست پدرش را، که حالا مفقود شده و تصور میشود مُرده، نجات دهد.
نوشتار مرتبط: بزرگان هنر هشتم: 10 بازیساز تأثیرگذار در طول تاریخ
۴. کیم آرگونار (Lost Odyssey)
جاودانگی و نامیرا بودن آن چیزی نیست که خیلیها فکر میکنند. قطعاً شخصیت Kaim Argonar از Lost Odyssey میتواند بر این حقیقت مهر تأییدی بکوبد. او هزار سال عمر کرده و تنها چیزی که تا به حال تجربه نکرده، مرگ واقعی است. بیشتر بخشهای بازی به کاوش در خاطرات فراموششدهی او سپری میشود؛ و با فاش شدن هر یک از این خاطرات از درد و غم بیشتری پرده برداشته میشود.
پس از تجربهی مرگ دخترش و افسردگی فلجکنندهای که این مرگ برای Kaim و همسرش سارا به ارمغان میآورد، بازیباز متوجه میشود که زندگی ابدی بیشتر از آن که یک نعمت باشد، یک نفرین است. در پایان بازی، بازیبازان احتمالاً از خودشان میپرسند که آیا خاطرات Kaim واقعاً با گذر زمان فراموش شدهاند یا اینکه او به میل خود این خاطرات را به فراموشی سپرده. با توجه به آنچه که این خاطرات نشان میدهند، مطمئناً گزینهی دوم زندگی ابدی او را بسیار آسانتر میکند.
نوشتار مرتبط: تاریخ عرضهی بازیهای PS5, Xbox Series X, PC, Switch و سایر کنسولها
۳. مکس پین (Max Payne)
مگر میشود صحبت داستانهای غمانگیز در میان باشد و مکس پین جایی در آن نداشته باشد. رتبهی سوم فهرست 10 قهرمان بازیهای ویدیویی با پسزمینهی دلخراش به مکس تعلق دارد. وقتی چشم بازیبازان برای اولین بار به Max Payne میافتد، او در فکر خودکشی است. تنها کاری از دست او که از مرگ همسر و فرزندش شکسته شده بر میآید تا خودش را جمعوجور کند، جنگیدن است. خشم یک احساس بسیار قدرتمند است و خشم مکس آنچنان قوی است که برای مجازات کردن مسببین غم فقدانش، او را به جهنم هدایت میکند و بر میگرداند.
وقتی که این مجموعه به پایان میرسد، ظاهراً مکس به نقطهی پذیرش رسیده است. البته چنین نیست که این مجموعه پایانی خوشی برای او رقم میزند. مطمئناً مکس دیگر آرزوی مُردن نمیکند، اما زندگی او همچنان کاملاً بدون هدف باقی میماند. همانطور که خود او به بهترین شکل ممکن میگوید: «این طولانیترین تلاشِ صورتگرفته برای خودکشی در تاریخ بود.»
نوشتار مرتبط: روایت یک عشق غم انگیز: نگاهی بر Shadow of the Colossus
۲. واندر (Shadow Of The Colossus)
زندگی واندر قبل از اتفاقات Shadow of the Colossus در هالهای از ابهام قرار دارد. بازیباز فقط دربارهی عشق ازدسترفتهی او یعنی Mono خبردار میشود و شوق او برای دیدار مجددِ عشقش است که باعث اتفاق افتادن وقایع بازی میشود. دردی که او با خود حمل میکند، برای همه آشکار است و درماندگیای که این درد ایجاد میکند، از معاملهای که با دورمین میبندد کاملاً معلوم است. او میداند که این کار عواقبی در پی خواهد داشت، اما اهمیتی نمیدهد. ولی شاید او باید اهمیت میداد!
پس از سفری پر دردسر، واندر آخرین کلوسی (Colossus) را از دم تیغ میگذراند و برای لحظهای کوتاه، برای اولین بار پس از مدتها طعم شادی را میچشد. با این حال این لحظه گذراست، چرا که واندر خیلی دیر به ماهیت واقعی معاملهاش با دورمین پی میبرد. او قبل از اینکه بتواند با مونو که دوباره زنده شده است تجدید دیدار کند، مانند همان کلوسیهایی میمیرد که قبلاً آنها را از پا در آورده است.
نوشتار مرتبط: 8 استودیوی بازیسازی که سونی میبایست خریداری کند
۱. ایتن مارس (Heavy Rain)
قبل از وقایع Heavy Rain، ایتن مارس یک زندگی کاملاً عادیای دارد. او ازدواج موفقی دارد، صاحب 2 پسر فوقالعاده و یک معمار بسیار موفق است. شاید همین عادی بودن باعث میشود که اتفاقات بعدی بسیار غمانگیزتر باشند. ایتن و پسرش جیسون (درست قبل از دهمین سالگرد تولد جیسون) با یک ماشین تصادف میکنند. جیسون درجا میمیرد، اما ایتن به کما میرود. وقتی او 6 ماه بعد از خواب بیدار میشود، به مردی درهمشکسته تبدیل شده است.
اوقاتتلخی او باعث از هم پاشیدن ازدواجش میشود و او تنها میماند تا بیش از پیش در بدبختی خود غرق شود. درست همان لحظه که به نظر میرسد زندگی او به بدترین نقطهاش رسیده، یک قاتل زنجیرهای پسر کوچکترش یعنی شان را میدزدد. موفق بودن یا نبودن ایتن در نجات شاون کاملاً به اقدامات بازیباز بستگی دارد. در حالتی که ایتن در نجات پسرش شکست میخورد، جان خود را میگیرد. ایتن مارس با اختلاف رتبهی نخست فهرست 10 قهرمان بازیهای ویدیویی با پسزمینهی دلخراش را از آن خود میکند.
خب دوستان نظرتان چیست؟ جای کدام شخصیت در فهرست 10 قهرمان بازیهای ویدیویی با پسزمینهی دلخراش خالی بود؟ اگر مایل بودید کانال تلگرام و صفحهی اینستاگرام ساویسگیم را دنبال کنید. همچنین میتوانید ویدئوهای گیم پلی بازیهای مختلف را در کانال یوتیوب ساویسگیم تماشا کنید. و عضو گروه تلگرامی کاربران ساویسگیم شوید تا با حرفهایها در ارتباط باشید.
منبع: 10 Video Game Heroes With Heart-Breaking Backstories
یعنی من منتظر بودم اسم مکس پین نیاد کامنت ها رو منفجر کنم که مقاله رو اصلاح کنیدش
ما مکس رو به داستان یک انتقام توی نسخه اول میشناسیم و مکس رو به داستان عشق و عاشقی تو بازی دوم میشناسیم اما تموم شد.
تو تریلر های ۳ که دیدم گفتم آقا بیایم سه گانه رو تکمیل کنیم بشه انتقام و عشق و افسردگی ولی وقتی بازی رو کردم دیدم تو بازی سه دیگه خبری از مکس قدیم نیست اصن انگار مکس نیست یکی دیگه جاش اومده(البته اپنینگ بازی افسردگی رو نشون میده بقیه نه)
انشالله که این ریمیک سریع بیاد ببینیم رمدی با این گنج بزرگ ما چه کرده
خود راکستار هم به کار خودش اطمینان نداشت یاسین جان، برای همین سکانسهای فلش بک رو گذاشته بود. جالبه که این موضوع به اصطلاح بک فایر کرد و دودش تو چشم خودشون رفت. چون طرفداران هوایی شدن و یا بازیهای اصلی افتادن.
عالی بود 🔥👌
سپاس از توجهت میلاد جان 👍🌹
خداقوت بهزاد جان. واقعاً هم به نظر من بدبختتر از ایتن نداریم. بدبختی ازچشماش میباره 😅 نه بهزاد؟ به نظر خودت کدوم بدبختترن؟
خواهش میکنم رضا جان
اره ایتن خیلی زجر کشید
سباستین از اویل ویتین هم میتونست باشه