۱۰ حفره‌ی داستانی در فرانچایز بزرگ Halo که باید بدانید

فرانچایز بزرگ Halo چند وقت پیش به همراه ایکس باکس وارد 20 سالگی شد. 20 سال حضور در سطح اول هنرصنعت بازی‌های ویدئویی، کتاب‌ها، مجلات و آثار نمایشی. سریالی با اقتباس از این مجموعه در دست ساخت قرار دارد و Halo Infinite که قرار است یک بازآفرینی معنوی باشد فاصله‌ی چندانی با عرضه ندارد.

همانطور که می‌دانید این حجم از داستان سطح بالا و شخصیت‌های فوق‌العاده در طول این 20 سال درون‌مایه‌ای خلق کرده‌اند که فقط آثاری چون Kingdom Hearts و Metal Gear قادر در سطح آن‌ها قرار می‌گیرند. نویسنده‌های متعدد این فرانچایز در تحقق این مهم بی نقش نبوده‌اند. هر Halo بازی را پیدا کنید قطعاََ اشاره خواهد کرد که تا کنون چندین حفره‌ی داستانی بزرگ در مجموعه پدیدار شده است. برخی از این حفره‌های داستانی را فقط طرفداران پروپاقرص متوجه شده‌اند و برخی حتی چشم تازه‌واردان را هم گرد کرده‌اند.

هشدار افشای اطلاعات داستانی فرانچایز Halo

غیبت Foe Hammer و ظهور مجدد

خلبان پلیکان خانم Carol Rawley که معروف به Foe Hammer است، قصد داشت در Halo: Combat Evolved قهرمان بازی درآورد. او قصد نجات مستر چیف از Pillar of Autumn را داشت. اما مورد اصابت سفینه‌ی Covenantها قرار گرفت.

سؤالی که پیش می‌آید این است که او اصلاً در Pillar of Autumn چه کار می‌کرد!؟ پس از ماجراهای Installation 4 او در طول 2 مرحله کاملاً غیبش زده بود و به یک‌باره سر بزنگاه از راه می‌رسد! در طول این مدت کجا بود؟ مشغول سیاحت در Installation 4؟ اصلاً چرا پیش از این توسط سفینه‌های Covenant مورد اصابت قرار نگرفته بود؟

اسپارتان‌ها سقوط از فضا را تحمل می‌کنند ولی با چند گلوله می‌میرند!

افتتاحیه‌ی Halo را یادتان می‌آید؟ مستر چیف اتمسفر را می‌شکافد و در نهایت به زمین می‌خورد. او هیچ سفینه یا محفظه‌ای نداشت خودش بود و خودش. چطور ممکن است پس از همچین سقوطی لباس او سالم مانده باشد گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است! چه رسد به این‌که جان سالم هم به در برد!

ممکن است شما بگویید این قابلیت ویژه‌ی لباس او بود که نجاتش داد. و یا این‌که اسکلت تقویت شده‌ی اسپارتان‌ها به کمکش آمد. اگر چنین است پس چطور او به راحتی با چند گلوله از پای درمی‌آید؟ قطعاََ وقتی شما می‌توانید سقوط از اتمسفر با اون سرعت بالا را تحمل کنید، چند گلوله نباید برای شما چیزی باشد.

سرهنگ Avery Johnson یک قُل دیگر دارد

در ماجرای حمله به اتاق فرمان در Halo: Combat Evolved متوجه می‌شویم که سرهنگ محبوب ما Avery Johnson یک برادر دو قلو دارد. چرا که یک شخص نمی‌تواند در آن واحد 2 جا حضور داشته باشد. سرهنگ قرار بود برای کمک به فرمانده Keyes رفته باشد. ولی در کمال تعجب می‌بینم که او مشغول هدایت جوخه‌ی خود در ماجرای حمله به اتاق فرمان است.

برخی می‌گویند که سرهنگ با فرمانده Keyes رفته است و شخصی که ما دیدیم یک فرد دیگر است که از همان طراحی مدل برای او استفاده کرده‌اند. این‌که تیم سازندگان هزینه‌ی طراحی یک شخصیت دیگر را نداشته باشند اصلاً قابل هضم نیست. بنابراین نتیجه می‌گیریم که سرهنگ یک برادر دو قلو دارد!

ماجرای Glass شدن Reach

بازی Halo: Reach اندکی بین طرفداران آتشین فرانچایز بدنام است. چرا که داستان پیش‌فرض مجموعه را تغییر داده است. در افتتاحیه‌ی بازی متوجه این موضوع می‌شویم که Covenant بخشی از سیاره‌ی Reach را Glass (فرآیندی که توسط تفنگ‌های پلاسمایی صورت می‌گیرد و منجر به نابودی سیاره می‌شود) کرده‌اند. در صورتی که پیش از این در جاهای مختلف گفته شده بود که Reach کاملاً Glass شده است.

جالب اینجاست که در بخش چندنفره‌ی بازی ما نقشه‌ای را داریم که می‌گوید Reach کاملاً Glass شده است. و پیش از این در رمان مجموعه هم به این موضوع اشاره شده بود. بالأخره Reach کامل Glass شده است یا ناقص!؟

صحبت‌های ضد و نقیض Halsey و Mendez

در رمان Halo: Glasslands گفته می‌شود که دکتر Catherine Halsey یک تنه وارد سفینه‌ی یاغی Beatrice می‌شود و با تهدید و قلدری سفینه را می‌دزدد. و در ادامه Franklin Mendez نشان و سلاح او را بایگانی می‌کند. اما رمان Halo: First Strike می‌گوید که سفینه خالی بوده است و دکتر Catherine Halsey بدون هیچ زحمتی سفینه را می‌رباید.

در Halo: First Strike فرانکلین مندز می‌گوید که از نیت کاترین مطلع بوده است ولی در رمان‌های بعدی می‌گوید که از این موضوع اطلاعی نداشته است و بعداً فهمیده است.

ابر سفینه‌ی Long Night Of Solace برای پوشش جعبه‌ی معروف سالید اسنیک را قرض گرفته است

ابرسفینه‌ی Long Night Of Solace نقش اساسی را در هجوم به Reach ایفا می‌کرد. این ابرسفینه‌ بیش‌ از 29 کیلومتر طول داشت و جالب اینجاست که رادارهای UNSC تا لحظه‌ی آخر متوجه او نشده بودند!

می‌گویند که این سفینه از میدان مغناطیسی برای نامرئی شدن استفاده کرده است ولی نیروی UNSC در سرتاسر کهکشان رادار دارد، چطور ممکن است جسم به این بزرگی به حرکت درآید و هیچکس متوجه نشود!؟

کودکان و اسپارتان‌ها

در فرانچایز Halo گفته شده است که اسپارتان‌ها از کودکی آموزش دیده‌اند. اما پروسه‌ی تبدیل آن‌ها به اسپارتان شرح داده نشده است. در برخی رمان‌ها گفته شده که آن‌ها خیلی خوب آموزش می‌بینند و دکتر Catherine Halsey به مانند یک مادر مهربان با آن‌ها رفتار می‌کند.

اما در برخی رمان‌ها کاترین اصلاً شباهتی به مادر مهربان ندارد و گفته می‌شود که کودکان مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند و شکنجه می‌شوند. آن‌ها هر روز مجبور به تمرین نظامی هستند و در انفرادی نگهداری می‌شوند تا در آینده تبدیل به قاتلانی بی رحم شوند.

تغییر ناگهانی کورتانا

کورتانا یار قدیمی مستر چیف و UNSC که در طول سال‌ها کمک‌های شایانی به بشریت کرده بود، به یک‌باره در Halo 5: Guardians تغییر ناگهانی می‌کند و از این رو به آن رو می‌شود. او که از مرگ حتمی در Halo 4 نجات یافته بود، توسط فناوری Forerunner احیا شد. ولی ظاهراً این پروسه منجر به این شده است که کورتانا به این نتیجه برسد تنها راه نجات بشریت، نابود کردن آن است.

مستر چیف در این بین باور دارد که کورتانای واقعی مرده است و این کورتانای جدید واقعی نیست. ولی چرا باید شخصی یا چیزی خود را کورتانا جا بزند؟

هاگ‌های Flood چیز مهمی نیستند

همانند The Last of Us مجموعه‌ی Halo هم میزبان هاگ‌هایی است که می‌توانند دیگران را به زامبی تبدیل کنند. اما برخلافِ The Last of Us  نمی‌شود هاگ‌های Halo را با ماسک زدن خنثی کرد.

با توجه به این موضوع شاید فکر کنید که Flood گاه و بی گاه از این سلاح استفاده کند، ولی این‌طور نیست. در حقیقت به ندرت شاهد اشاره به آن‌ها بوده‌ایم. زمانی هم که استفاده شده‌اند به نظر خیلی کشنده نبوده‌اند. در Halo 2 آربیتر بدون هیچ ماسک و کلاهخودی در Threshold Gas Mine که مملو از هاگ است قدم می‌زند و آسیبی هم نمی‌بیند.

آربیتر سریع است؛ همچون آذرخش

در پایان Halo 3 ما آربیتر را می‌بینیم که در قسمت عقبی سفینه است و همان‌طور که می‌دانید هنگام جهش فضایی و بازگشت به زمین پورتال خراب شده و سفینه را به دو نیم تقسیم می‌کند. نیمی راهی زمین می‌شود و نیمه‌ی دوم (که مستر چیف در آن حضور داشت) در فضا رها می‌شود. آربیتر باید با نیمه‌ی دوم می‌بود و همراه با مستر چیف در فضا سرگردان می‌گشت.

اما در کمال تعجب می‌بینیم که آربیتر خود را به نیمه‌ی دوم رسانده و راهی زمین می‌شود! برای توجیه همچین اتفاقی باید قائل به این باشیم که آربیتر سرعت مافوق صوت دارد! در غیر این‌صورت امکان نداشت خود را به نیمه‌ی دوم رسانده باشد.

نظر شما چیست؟ متوجه کدام حفره‌ی داستانی شده بودید و کدام را اضافه می‌کنید؟