Resident Evil Village دنباله‌ی معنوی Resident Evil 4 که همیشه می‌خواستیم

آیا Resident Evil Village دنباله‌ی معنوی Resident Evil 4 که همیشه می‌خواستیم؟ در ادامه با ساویس‌گیم همراه باشید تا پاسخ این سوال را دریافت کنید.

رزیدنت ایول 4 هنوز هم که هنوز است یکی از تأثیرگذارترین بازی‌های تاریخ این هنر-صنعت به شمار می‌رود. برای من و خیلی‌های دیگر این بازی یک شاهکار به تمام معناست. شاهکاری که منبع الهام عناوین بعد از خود شد و امضای خود را در هنر-صنعت بازی‌های ویدئویی جاودانه کرد.

اگر رزیدنت ایول 4 نبود احتمالاً شاهد عناوینی چون Gears of War, Mass Effect و عناوين مشابه دیگر نبودیم. عناوینی که همگی از پیشگام شوتر سوم شخص و وحشت و بقا الهام گرفته‌اند. این بازی تقریباََ بی عیب و نقص است. گذر سال‌ها کمترین خدشه را به آن وارد کرده است و همچنان زیباست. حال بالأخره پس از گذشت مدت‌ها قرار است شاهد یک دنباله‌ی در خور برای آن باشیم. Resident Evil Village همان دنباله است.

حقیقتش را بخواهید من هنوز چندان به ایده‌ی بازسازی کامل Resident Evil 4 علاقه‌ای ندارم. چرا که به نظر من این بازی کماکان زیباست و مکانیک‌های آن هنوز هم بی عیب و نقص هستند. حال که نمایش‌های Resident Evil Village را دیده‌ام این حس در من تقویت هم شده است. این بازی کاملاََ رنگ و بوی رزیدنت ایول 4 را می‌دهد.

هنگام تجربه‌ی دموی رزیدنت ایول 8 به 16 سال پیش پرت شدم. زمانی که هنگام تجربه‌ی رزیدنت 4 روی PS2 محو فضا و جهان بازی شده بودم. هنگامی که لیان به دهکده‌ی ناشناخته می‌رسد و به جستجو و تحقیق می‌پردازد، و در ادامه اتمسفر موجود بیش‌تر و بیش‌تر شما را غوطه‌ور می‌کند. Resident Evil Village دقیقاً همین حس را تداعی می‌کند. گویی مستقیماََ از شماره‌ی چهارم به عاریه گرفته شده است. ایتن خود را در دهکده‌ای می‌یابد و برای رسیدن به همسر و دخترش چاره‌ای جز کندوکاو بیش‌تر در دهکده‌ی مخوف ندارد.

بنابراین ایتن بیش‌تر و بیش‌تر در این دهکده پیش‌روی می‌کند، درست به مانند لیان که در جستجوی دختر رئیس جمهور عمل مشابه را انجام می‌داد. غافل از این‌که چه چیزی در انتظار اوست، از افراد محلی پرس‌وجو می‌کرد. گویی که آن‌ها مشتی دیوانه‌ی تبر به دست که توسط یک انگل کنترل می‌شدند نبودند، اما متأسفانه بودند. در ادامه لیان درگیر سلسله اتفاقاتی می‌شد که جانش را تهدید می‌کردند. و او باید از دسته‌ی تبر به دست‌ها، اره برقی به دست‌ها و چنگک به دست‌ها فرار می‌کرد.

صحنه‌ای که توصیف شد یکی از برترین افتتاحیه‌های تاریخ می‌باشد. افتتاحیه‌ای که سرآغاز ماجراهای خاطره‌انگیز و به یادماندنی رزیدنت ایول 4 بود. هنگام کودکی این صحنه برای من فوق‌العاده وحشت آفرین بود. تجربه‌ای دلچسب با موسیقی دلهره‌آور و فراموش نشدنی.

گوشه گوشه‌ی دهکده را در جستجوی مهمات می‌گشتم. به امید آنکه بتوانم دشمنان را قبل از این‌که کارم را یک سره کنند شکست دهم. صدای اره برقی با نزدیک شدن ضربان قلب را بالاتر می‌برد و هنگامی که به یک قدمی لیان می‌رسید باید مرگ را می‌پذیرفتید. اگر خوش شانس بودید و چند دقیقه را با چنگ و دندان دوام می‌آوردید، این صدای ناقوس کلیسا بود که نوید بخش شما می‌شد. و دشمنان را برای هدفی بزرگ‌تر فرا می‌خواند.

حتی همین امروز هم این افتتاحیه بی نظیر است. ترسی که تا به امروز همتایی نداشت. همه‌ی این‌ها اما، قبل ظهور Resident Evil Village بود. همانند لیان، ایتن نیز یک غریبه در ناکجاآباد است. غریبه‌ای که همه از آن متنفرند. پس از کنار گذاشتن تاریکی‌ها خود را در ورودی دهکده می‌بیند. جایی که پیرمردی با دادن یک هفت تیر از او خواهش می‌کند که هیولاها را از بین ببرد.

شما ناچار این درخواست را قبول می‌کنید ولی خیلی زود اوضاع از کنترل خارج می‌شود. دوست جدیدتان کشته می‌شود. و شما خود را در محاصره‌ی گرگینه‌ها می‌بینید. امید شما نا امید می‌شود و درست لحظه‌ای که مرگ را در یک قدمی می‌بینید صدای ناقوس به صدا در می‌آید. درست مانند رزیدنت ایول 4. و دشمنان همگی ایتن را به حال خود رها می‌کنند. احتمالاً به این دلیل که او را فاقد ارزش می‌بینند و یا شاید به این دلیل که اربابشان او را زنده می‌خواهد.

چندین بازی در طول سال‌ها سعی در تقلید از افتتاحیه‌ی رزیدنت ایول 4 را داشته‌اند. شاید Bloodborne در این بین متهم ردیف اول باشد. اما حقیقتش سخت است که آن‌ها را مقصر بدانی، چرا که از شاهکاری بی مانند تقلید کرده‌اند. آشنا کردن بازی‌باز با محیطی به ظاهر آرام که تنها به جرقه‌ای نیاز دارد تا به جهنم تبدیل شود. وادار کردن بازی‌باز به تقلا در محیطی سنگین که برای زنده ماندن ناچار به مبارزه تا سر حد مرگ و گریزهای لحظه‌ای باشد، ترفندی است که کمتر استودیوای یارای پیاده‌سازی بدون نقص آن را دارد.

تجربه‌ی Resident Evil Village همان وحشتی را به شما هدیه می‌دهد که هنگام تجربه‌ی رزیدنت ایول 4 تجربه کردید. هشتمین قسمت اصلی از شاهکار استاد میکامی وام‌دار سیستم مدیریت منابع رزیدنت ایول 4 است و حتی این الهامات را در شخصیت‌های منفی داستان هم می‌شود مشاهده کرد. به عنوان مثال بانو دیمیترسکو شباهت زیادی به سالازار دارد. موجودی که برای رسیدن به بالاترین حد قدرت دست و پا می‌زند.

البته همانطور که احتمالاً حدس می‌زنید مثل همیشه موضوع به این سادگی‌ها نیست. و در پس هر شخصیت دنیایی از پیچیدگی نهفته است. ایتن اما در این بین یک بخت برگشته است که فقط نظاره‌گر این سیرک وحشت است. و در تلاش است تا جان سالم به در برد و در بهترین حالت بتواند عشقش را نجات دهد.

در نهایت Resident Evil Village بیش از همیشه به واقعیت طعنه می‌زند. دیالوگ‌ها واقعی به نظر می‌رسند و شخصیت‌ها فارغ از محیط غریب داستان واکنش حقیقی دارند. ایتن همانند لیان یک قهرمان همه فن حریف نیست. او فوق‌العاده آسیب‌پذیر و بی رمق است اما به نوعی قابل درک است. گویی شاهکار 2005 با اندکی تغییرات آماده‌ی درخشش است.

نظر شما در خصوص Resident Evil Village چیست؟