
پشت صحنه ساخت اساسین کرید: از شاهزادهی پارسی تا قاتلان خاورمیانه: تولد یک ایدهی انقلابی
مجموعهی Assassin’s Creed یکی از موفقترین و محبوبترین فرانچایزهای دنیای بازیهای ویدئویی است که از سال ۲۰۰۷ تاکنون، میلیونها نفر را در سراسر جهان مجذوب خود کرده است. اما داستان پشت صحنهی خلق این مجموعه، پر از فراز و نشیبها، ایدههای خلاقانه و تصمیمهای جسورانه است. در این مقاله، به بررسی روند شکلگیری این فرانچایز، تغییرات آن در طول سالها و آیندهی مبهم آن میپردازیم.
از شاهزادهی پارسی تا قاتلان خاورمیانه: تولد یک ایدهی انقلابی
همه چیز از یک ایدهی جاهطلبانه شروع شد. پاتریس دزیله، بازیساز خلاق یوبیسافت، قصد داشت مجموعهی Prince of Persia را بازسازی کند. او با الهام از مکانیکهای پارکور و مخفیکاری، ویدئوهایی از یک شخصیت جدید ساخت که به جای شاهزادهی پارسی، یک قاتل مرموز بود. این ایده با استقبال جردن مکنر، خالق اصلی Prince of Persia، مواجه شد و پروژهی جدیدی شکل گرفت.
اما دزیله به جای ادامهی راه شاهزادهی پارسی، تصمیم گرفت به سراغ تاریخ واقعی برود. او با تحقیق دربارهی فرقهی حشاشین (اسماعیلیون) در قرن دوازدهم میلادی، ایدهی یک بازی تاریخی با مکانیکهای مخفیکاری و آکروباتیک را پرورش داد. این ایدهی نوآورانه، پایهی اصلی Assassin’s Creed شد.
از مصیاف تا انیموس: داستانی که تاریخ را با علمتخیلی پیوند زد

اولین نسخهی Assassin’s Creed در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و دنیای بازیها را تکان داد. داستان بازی حول محور الطایر، یک قاتل حرفهای در دوران جنگهای صلیبی، و دزموند مایلز، نوادهی مدرن او، میچرخید. یوبیسافت با معرفی دستگاه انیموس، داستانی دو زمانه خلق کرد که تاریخ را با روایت علمی-تخیلی ترکیب میکرد.
با وجود موفقیت تجاری (فروش ۹ میلیون نسخهای)، بازی با انتقاداتی مواجه شد. منتقدان به تکرار مراحل فرعی، مبارزات نپخته و سکانسهای زمان حال اعتراض داشتند. اما یوبیسافت با گوش دادن به بازخوردها، در نسخهی دوم (Assassin’s Creed II) بهبودهای چشمگیری ایجاد کرد.
اتزیو اودیتوره: قهرمانی که تاریخ ساز شد
نسخهی دوم اساسین کرید، نقطهی عطفی برای این فرانچایز بود. شخصیت اتزیو اودیتوره، یک نجیبزادهی ایتالیایی در دورهی رنسانس، به یکی از محبوبترین شخصیتهای تاریخ بازیها تبدیل شد. داستان عمیق، گیمپلی بهبود یافته و دنیای باز گسترده، این بازی را به بهترین تجربهی سری تبدیل کرد.
یوبیسافت با عرضهی سریهای Brotherhood و Revelations، داستان اتزیو را به پایان رساند و او را به یک افسانه تبدیل کرد. اما روند سریع انتشار بازیها، به مرور کیفیت مجموعه را کاهش داد.
از افت تا احیا: Black Flag و تغییر فرمول

با انتشار Assassin’s Creed III و نمایش Unity، مجموعه با انتقادات شدیدی مواجه شد. تکرار فرمول قدیمی و مشکلات فنی، طرفداران را ناامید کرد. اما یوبیسافت با Assassin’s Creed IV: Black Flag، یک شاهکار خلق کرد. این بازی با تمرکز بر دزدان دریایی و مکانیکهای جهانباز، مجموعه را دوباره احیا کرد.
عصر جدید: از Origins تا Valhalla
در سال ۲۰۱۷، یوبیسافت با Assassin’s Creed Origins، فرمول بازیها را کاملاً تغییر داد. عناصر نقشآفرینی (RPG) جایگزین مکانیکهای مخفیکاری سنتی شدند. این تغییر با استقبال گستردهای مواجه شد و بازیهای بعدی مانند Odyssey و Valhalla نیز از همین فرمول پیروی کردند.
با این حال، برخی طرفداران قدیمی از کمرنگ شدن عنصر مخفیکاری ناراضی هستند. یوبیسافت برای جبران این موضوع، بازی اساسین کرید والهالا که قرار بود دی ال سی داستانی با محوریت باسم بن اسحاق داشته باشد را در ادامه شاخ و برگ زیادی داد و آن را به یک بازی کامل تبدیل کردند؛ Assassin’s Creed Mirage، دوره خلافت عباسی را به تصویر میکشد و سری را به ریشهها بازمیگرداند.
آیندهی اساسین کرید: بازگشت به ریشهها یا حرکت به جلو؟
آیندهی این فرنچایز مبهم است. یوبیسافت در حال کار روی Assassin’s Creed Shadows است که با اشتباهات تاریخی و تصمیمات بحثبرانگیز، موجی از اعتراضات را در میان هواداران و مخاطبان ژاپنی برانگیخته است. آیا این بازی پایانی برای یوبیسافت خواهد بود؟
نظر شما چیست؟
آیا شما هم از طرفداران قدیمی اساسین کرید هستید؟ یا بازیهای نقشآفرینی جدید را ترجیح میدهید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید و در مورد آیندهی این فرانچایز افسانهای بحث کنید!
با ساویسگیم بمانید: