چرا Assassins Creed : Black Flag یکی از بهترین عناوین این سری است؟
(به قلم حسن نصرالهی)
فرانچایز Assassin’s Creed مدتهاست که به رشد خود ادامه میدهد. اما “درفش سیاه” پس از سالها هنوز هم جایگاه ویژهای دارد. این فرانچایز از سال 2007 کار خود را آغاز نمود و همچنان پس از سالها در مسیر موفقیت است.
از سال 2007 تاکنون، بازیهای Assassin’s Creed پیشرفت کردهاند و تقریباً متفاوت از بازیهای اصلی خود شدهاند. البته فراز و نشیبهایی هم وجود داشته است. با این حال، یک بازی همچنان ارزشمند و فوق العاده است. آن بازی “اساسینز کرید: درفش سیاه” میباشد. این نسخه که تقریباٌ روی تمامی پلتفرمها منتشر شد، به دلیل پیشرفتهای فنی و گرافیکی، اکتشاف در محیطی جهانباز، مبارزه و همچنین داستان مورد استقبال قرار گرفت.
در واقع درفش سیاه بزرگترین و جسورانهترین عنوانی بود که فرانچایز تا آن زمان به خود دیده بود. در حالی که انتقادات منصفانهای نسبت به بازی وجود دارد، اما درفش سیاه در برابر آزمون زمان مقاومت کرده است.
“اساسینز کرید: درفش سیاه” یک جهانباز تمام عیار است
اگر از طرفداران بپرسید که عناصر مورد علاقهی آنها در Assassin’s Creed چیست، به احتمال زیاد به مکانهای تاریخی و ویژگیهای نمادین آن پاسخ خواهند داد. یک شخص با چهرهای مرموز، اسلحهای پنهان و مهارتهایی منحصر به فرد از جملهی این ویژگیها هستند. شخصیت مرموزی که در بین جمعیت برنامهی ترور خود را به نحو احسنت اجرا میکند. اما عناصر عمیقتری وجود دارد که Assassin’s Creed را به یک فرانچایز فوق العاده تبدیل میکند.
از جمله این عوامل جهانباز بودن آن است. به طور کلی یک Assassin’s Creed خوب گستردگی دارد و درفش سیاه موفق شد آن را بهتر از هر بازی دیگری در این فرانچایز به ثبت برساند. در واقع توصیف دقیق آن دشوار است، اما اقیانوس بازی جذابیت کم نظیری دارد. شاید این جذابیت به دلیل آشنایی عموم با فیلمهایی چون دزدان دریایی کارائیب باشد یا شاید این ذوق عمیقتر و ذاتی انسانها باشد که دوست دارد در دریای آزاد به ماجراجویی بپردازند.
در هر صورت، احساس آزادی فوق العادهای در بازی وجود دارد که غیر قابل وصف است. احساسی که تعداد کمی از بازیها موفق شدهاند آن را به منصهی ظهور برسانند. Assassin’s Creed Black Flag، یکی از معدود بازیهایی است که در عصر معاصر، دزدان دریایی را به تصویر کشیده است.
در حالی که امروزه نمونههای قابل توجهی مانند Sea Of Thieves وجود داشت. اما در حقیقت تعداد کمی بازی وجود دارد که به بازیبازان اجازه دهد خیالات دزدان دریایی خود را زنده کنند. فقدان بازیهای دیگر در این سبک برای درفش سیاه یک مزیت محسوب میشد، هرچند که آن را به یاد ماندنیتر هم کرد.
توازن ماهرانه
بازیهای Assassin’s Creed همواره از وقایع تاریخی در داستانهای خود بهره بردهاند. در حالی که این نکات در نسخههای اخیر، با گرایش به دوران ناشناخته کاهش یافته است، اما حضور برخی از شخصیتهای مهم تاریخ در Black Flag بسیار رضایت بخش است.
با این حال، تفاوت اینجاست که Black Flag لحظههای جذاب را فدای وقایع تاریخی نکرده و در عین حال به جدال بین اساسینها و تمپلارها نیز میپردازد. این نکته بسیار قابل توجه است. در عناوین گذشته، همیشه کمی عجیب به نظر میرسید که شخصیتهای یکسانی در برخی از لحظات فراگیر تاریخ دخیل بودهاند. به عنوان مثال، کانر تقریباً در هر لحظهی مهم تاریخی انقلاب آمریکا حضور داشت و رویدادهایی مانند امضای اعلامیهی استقلال تا نبرد بانکر هیل را مشاهده کرد.
البته این روشی واضح برای یکدست کردن رخدادها از جانب توسعه دهندگان بوده است، هرچند با توجه به شرایط بازی کمی غیر واقعی به نظر میرسید. کاملاً محتمل است در رویدادهای تاریخی، مانند مواردی که در اساسینز کرید 3 ارائه شد، یک اساسین خود را شخصیتی کلیدی بداند. اما زنجیر شدن این رویدادها به یکدیگر، غیر منطقی و بعید به نظر میرسد.
با توجه به اینکه تا چقدر مخاطبان با وقایع در حال وقوع آشنا باشند، برخوردهای متفاوتی را شاهد خواهیم بود. بنابراین درسی که باید آموخت این است. بازیهای اساسینز کرید باید جنبههایی داشته باشند که بسیاری از مردم با آن آشنا هستند، اما ممکن است به خوبی در مورد آنها تحقیق نشده باشد. استفاده از دزدان دریایی نمادین مانند Ben Hornigold و Blackbeard به بازی معیار آشنایی میدهد. خالقان نیز به اندازهی کافی به آنها پرداختهاند. البته تا حدی که بازیباز خسته نشود و حس اساسین بودن را از یاد نبرد. در واقع درفش سیاه به نحو احسن توازن را در بازی برقرار کرد و آن را به خوبی مدیریت نمود.
“درفش سیاه” سیستم شخصی سازی عالی و حساب شدهای دارد
یکی از بزرگترین مشکلات عناوین اخیر Assassin’s Creed، این واقعیت ساده است که بازیبازان مانند گذشته نمیتوانند حس اساسینز کرید را داشته باشند. در عناوینی چون اساسینز کرید: والهالا و اودیسی، برای آن که بخواهید شمایل یک اساسین را داشته باشید باید زمان زیادی را پشت سر بگذارید.
به عنوان مثال در والهالا لباس Hidden Ones، که شبیهترین لباس به لباسهای اساسینز است در گوشهای از نقشه پنهان شده است. اما بازی Black Flag این سابقه را ایجاد کرد. در این عنوان بازیبازان لزوماً با یک اساسین واقعی روبرو نبودند، بلکه با یک دزد دریایی به نام ادوارد کنوی همراه میشدند تا ماجرایی فوق العاده را پشت سر بگذارند. با چنین رویکردی، محدودیتهای همیشگی از بین رفت و گزینههای سفارشی زیادی برای ادوارد و کشتی او (Jackdaw) در دسترس قرار گرفت.
تنوع انتخابها به بازیبازان این اجازه را میداد تا ظاهر یک اساسین را حفظ نمایند و در عین حال با انتخابهای دیگر هم میشد ادوارد را به کلی از یک اساسین دور کنند. اما خالقان از این تلفیق نمادین بهترین بهرهی ممکن را بردند و یک پایان بندی فوق العاده را تدارک دیدند. باز شدن پرچم دزدان دریایی با لوگوی اساسینر کرید در پایان بازی بسیار جالب توجه و رضایت بخش از کار درآمد. در طول بازی نیز ادوارد به طور مرتب با انجمن ارتباط برقرار میکند اما از پیوستن به آنها نگران است. او به جای آنکه پیروی دستورات انجمن باشد، خواستههای خود را دنبال میکند.
به طور کلی در قصه، ادوارد به خوبی شخصیت پردازی میشود. با این حال، تا آنجا که شخصیسازی اجازه میدهد، به بازیبازان این امکان داده میشود که احساس کنند مانند یک اساسین هستند بدون آنکه مجبور شوند یکی از آنها باشند!
در درفش سیاه همهی این عناصر با هم ترکیب شده تا یک اساسینز کرید عالی ساخته و پرداخته شود. از طرفی فعالیتهای جانبی زیادی هم در دسترس است تا بازیباز غرق در بازی شود. به علاوهی این نکات، درفش سیاه در پیشرفت مکانیکهای کلاسیک این سری، بهترین عملکرد ممکن را تا به امروز داشته است. عنوانی که میتواند یک الگوی مناسب برای بازیهای بعدی اساسینز کرید باشد. هرچند همه چیز به نحوهی تصمیم گیری Ubisoft برای پیش برد این سری بستگی دارد.
- رتبهبندی عناوین اصلی فرانچایز Yakuza بر اساس امتیاز منتقدان
- نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed Valhalla؛ وایکینگهای مهربان!
- نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed: Origins؛ مصر باستان تو را فرا میخواند
- نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed Odyssey؛ در مسیر موفقیت
- هجوم رسانهها به یوبیسافت؛ ماجرای Assassin’s Creed Sisterhood چیست؟
درود رضاجان.🌷 منم مثل خودت به شدت به این بازی علاقه مندم. یکی از به یاد ماندنی ترین آثار این فرنچایزه. اثری که میتونه بازیباز رو غرق در یک ماجراجویی ناب کنه.
عالی آقای نصرالهی عزیز🌹 این بازی مورد علاقهی من است، به زیبایی نقاط قوت بازی را برشمردین