شیطانی‌ترین آزمایشات تاریخ در فرانچایز Resident Evil

شیطانی‌ترین آزمایشات تاریخ در فرانچایز Resident Evil

(ترجمه شده توسط دکتر بهزاد کریمی و رضا خلف چعباوی)

سلام و عرض ادب خدمت شما عزیزان، در این مقاله قرار است به شیطانی‌ترین آزمایشات تاریخ در فرانچایز Resident Evil بپردازیم. آزمایشاتی که فقط از شرکت بد طینتی چون آمبرلا بر می‌آید.

جهان Resident Evil پر از شخصیت‌های جالب و تاریخچه‌ای غنی و البته هیولاهایی عجیب و غریب است. اما در لایه‌های زیرین این دنیا، توطئه‌هایی شیطانی و شرورانه همیشه در جریان هستند. رزیدنت ایول دنیایی غنی دارد. از شخصیت‌های شرور و تاریخ کهنش گرفته تا داستانی بسیار درگیرکننده و جذاب.

درمیان این همه قصه‌گویی و هرج و مرج، بعضی اهداف شیطانی شخصیت‌های منفی از همه بیشتر به چشم می‌خورند. و تاریک بودن اتمسفر بازی را به رخ می‌کشند. شاید کسانی که زیاد به داستان بازی اهمیت نمی‌دهند با این دسته از موارد نیز آشنایی نداشته باشند. اما اگر داستان بازی را دوست داشته باشید و برای دنبال کردن ادامه‌ی بازی آرام و قرار نداشته باشید مطمئناً شاهد اعمال شرورانه و آزمایش‌های شیطانی زیادی در طول فرانچایز بوده‌اید.

شیطانی‌ترین آزمایشات تاریخ در فرانچایز Resident Evil

ربودن جوانان 16 تا 20 ساله و استخراج مغز آن‌ها

در یکی از کتابچه‌های مجموعه‌ی Resident Evil صحبت از فاجعه‌ای هولناک به میان آمده است. شرکت اهریمنی آمبرلا در مقطعی اقدام به ربودن جوانان 16 تا 20 ساله در  سرتاسر جهان را کرده است. به عبارتی این افراد را مردان سیاه‌پوش شرکت از اقصی نقاط جهان به آزمایش‌گاه‌های آمبرلا می‌آوردند. در ابتدا رفتار با آن‌ها خوب بوده است و حتی طبق گزارشات آن‌ها را به تفریح هم می‌بردند. و در کل رفتار خوبی با آن‌ها داشتند.

اما اوضاع بر همین منوال نمی‌ماند و برخی از این جوانان بخت برگشته را در خلال گردش‌ها به آزمایش‌گاه سری می‌بردند. در آن‌جا مغز آن‌ها را می‌شکافتند و انواع و اقسام آزمایشات را روی آن‌ها پیاده می‌کردند. تنها کاری که می‌توانیم بکنیم این است که امیدوار باشیم پیش از انجام این آزمایشات هولناک آن‌ها از هوش می‌رفتند و این درد وحشتناک را حس نمی‌کردند.

 

شیطانی‌ترین آزمایشات تاریخ در فرانچایز Resident Evil

راکون سیتی؛ نمونه‌ی زنده برای آزمایشات شیطانی

راکون سیتی نیز همانند جزیره‌ی سوشستووانیک تبدیل شد به محل آزمایش هیولاها و زامبی‌های وحشت‌آفرین. اما این بار نوبت آمبرلا و آلبرت وسکر بود که شهر قرنطینه شده‌ را تبدیل به میدان بازی خود بکند. آمبرلا‌، زینوویو را به راکون سیتی فرستاد تا نظارتی بر آزمایش‌های درحال انجام داشته باشد. که البته نماینده‌ی آمبرلا دست خالی برنگشت. او توانست تایرنت را پیدا کند، موجودی که بی مهابا می‌کشت و هرچه جلویش قرار می‌گرفت محکوم به نابودی بود.

در اصل آمبرلا به دنبال تخریب راکون سیتی و تبدیل شهر به منطقه‌ای آزمایشی نبود. آن‌ها تنها می‌خواستند برخی سلاح‌های بیولوژیکی را امتحان کرده و دست از سر شهر بردارند. می‌توان گفت تبدیل شدن راکون سیتی به یک آزمایشگاه، تقریباً امری تصادفی بود. اما پس از شدت گرفتن مشکلات و افزایش تعداد هیولاها، آمبرلا نیز تصمیم گرفت که از این شهر به عنوان منطقه‌ی آزمایشی خود استفاده کند. که اوج این آزمایش‌ها خلق نمسیس بود.
در اصل بسیاری از مردم راکون سیتی به دلیل پخش اتفاقی تی-ویروس در فاضلاب‌های شهر تبدیل به زامبی شدند. بقیه‌ی موجودات مثل حیوانات و حشرات نیز به همین خاطر تغییر شکل دادند و گرفتار آزمایش هولناک آمبرلا شدند.

تبدیل موجودات زنده به سلاح‌های بیولوژیک و استفاده از آن‌ها دلیل اصلی ترس مردم است. اما Resident Evil پا را فراتر گذاشته و شکاف‌های بیشتری در این حربه‌ ایجاد می‌کند. آمبرلا سود و منفعت خود را در آشوب و هرج و مرجی می‌بیند که توسط آزمایشات بیولوژیک خود روی مردم اجرا کرده و همین تفکر و علاقه به تبدیل کردن مردم به موجودات غیرعادی، فرصت‌های بسیاری برای روایت داستان‌های مختلف و متنوع آماده می‌کند.

به هرحال لیکرها و شکارچی‌ها و تایرنت‌ها توسط آمبرلا طراحی و ساخته شده‌ بودند تا قدرت و توانایی آن‌ها در شرایطی مشابه راکون سیتی امتحان شود، که با نظارت نیکولای زینوویو این موجودات به اهداف مورد نظر شرکت می‌رسیدند. و کاملاً توسط آمبرلا تحت کنترل بودند تا بتوانند به حداکثر قدرت آن‌ها به عنوان سلاح‌های بیولوژیکی پی ببرند.

آمبرلا حتی پا را از این هم فراتر گذاشت. در رزیدنت اویل 3 و رزیدنت اویل 2 آن‌ها گروهی از سربازان مسلح را تحت پوشش کمک به مردم راکون سیتی به داخل شهر فرستادند. اما در واقع نیت اصلی آمبرلا این بود که قدرت موجودات بیولوژیکی خود را در مقابل زبده‌ترین سربازان بیازماید. و از موفق بودن آن‌ها در مقابل سلاح‌های انسانی اطمینان یابد.

 

شیطانی‌ترین آزمایشات تاریخ در فرانچایز Resident Evil

آزمایشات آلفرد اشفورد دیوانه

چه کسی از آزمایشات این مرد دیوانه یعنی آلفرد اشفورد با خبر است؟ اشفورد مدیر آزمایشگاه راکفورد بود و مثل یک دیکتاتور آن جا مدیریت می‌کرد. آلفرد آدم ناجوری بود ولی شاید هولناک‌ترین کار او بلایی بود که بر سر پدرخوانده‌ی خود آورد. آلفرد وقتی فهمید که او در آزمایشگاه شبیه‌سازی شده است به سراغ پدر خوانده‌ی خود رفت و او را اسیر کرد. در ادامه او ویروس تی ورونیکا را روی او آزمایش کرد که با شکست مواجه شد. حاصل این آزمایش موجودی عجیب الخلقه بود که Nosferatu Alfred نامیده شد. سرانجام پس از 15 سال زندانی شدن در مقری سری این موجود به پایان راه رسید و کشته شد.

 

شیطانی‌ترین آزمایشات تاریخ در فرانچایز Resident Evil

پروژه‌ی تی-فوبوس؛ پروسه‌ی نابودی

الکس وسکر نیز همانند آلبرت وسکر تحت تاثیر عقاید آزول اسپنسر که نژاد برتر را می‌ستود قرار گرفت. و سعی بر پاک‌سازی افراد ضعیف از روی زمین داشت. او اما از ساخته‌ی دست خودش استفاده کرد: تی-فوبوس.

نام این پروژه با هدفی که داشت یکسان بود، فوبوس نام خدای ترس و وحشت در یونان باستان است. و ویروس نیز می‌توانست مردم را به موجوداتی وحشتناک تبدیل کند. اما الکس به این مقدار راضی نبود. او می‌خواست فعالیت خود را در ابعادی گسترده‌تر ادامه دهد. بدین جهت او عازم جزیره‌ای به نام سوشستووانیک شد و در Resident Evil: Revelations 2 شاهد آزمایش‌های وسکر بودیم که می‌خواست نژاد برتر و ابرانسان را بسازد تا به هدف شوم خود و پیشینیانش برسد.

انسان‌هایی که قرار بود مورد آزمایش قرار بگیرند به جزیره آورده شدند. و وسکر نمونه‌های فوبوس را که چیزی شبیه به تی-ویروس بود به بدن نمونه‌های آزمایشی تزریق کرد. این ویروس رابطه‌ی مستقیمی با شدت ترس و وحشت داشت. به این شکل که اگر شخص آلوده به سطح مورد نظری از استرس و وحشت می‌رسید ناخودآگاه تبدیل به هیولایی می‌شد که هیچکس جلودارش نبود و نمی‌شد او را به حالت اولیه برگرداند.

شیطانی‌ترین آزمایشات تاریخ در فرانچایز Resident Evil

البته اگر شخصی که ویروس وارد بدن او می‌شد در مقابل این حربه مقاومت می‌کرد و اجازه نمی‌داد که ترس و وحشت بر او غالب گردد، می‌توانست از فوبوس جان سالم به در ببرد. و ویروس هیچ کاری با او نداشت. این افراد که تعدادشان نیز بسیار نبود، برای آزمایش‌هایی هولناک‌تر انتخاب می‌شدند تا با قدرت زیاد خود بتوانند نابودی بیشتری به بار بیاورند، که البته وسکر توانست در پروژه‌ی اوروبوروس از این افراد استفاده‌ی لازم را ببرد.

هدف از ساخت فوبوس را می‌توان انتخاب قوی‌ترین موجودات دانست. الکس وسکر با این آزمایش می‌خواست پی ببرد که چه کسانی تاب تحمل فوبوس را دارند و شکست نمی‌خوردند. کسانی که شکست می‌خوردند، خب تبدیل به هیولایی بی ارزش می‌شدند و تا آخر عمر نیز درمانی برای آنان وجود نداشت. اما کسانی که مقاومت می‌کردند از دید الکس همان نژاد برتر بودند که باید بر زمین حکم می‌راندند.

ماجرای خونین سر زرشکی‌ها

حتماً Crimson Headها یا همان سر زرشکی‌ها را در Resident Evil به خاطر دارید. زامبی‌های جهش یافته که وحشی‌تر و سرسخت‌تر از هم نوعان خود بودند. در حقیقت ماجرای خلق آن‌ها خیلی خونین و جالب است. این ماجرا برمی‌گردد به روزهای نخست آزمایش‌های بالینی ویروس تی. این ویروس روی انسان آزمایش نشده بود و وقتی این اتفاق به صورت تصادفی رخ داد، فاجعه به بار آمد. پرستاری که میزبان این ویروس شده بود به سرعت جهش یافته و همه‌ی همکاران خود را زنده زنده می‌خورد. این یک پدیده‌ی نادر و مخوف بود. اما آمبرلا به جای نابودی آن، او را نگه داشت. باقی ماجرا را هم که خودتان می‌توانید حدس بزنید. 

لاس پلاگاس؛ نوشیدن جام زهر به امید جاودانگی

هواداران Resident Evil باید انگل لاس پلاگاس را به یاد داشته باشند. انگلی که هم در Resident Evil 5 و هم در Resident Evil 4 به آلوده کردن انسان‌ها مشغول بود. اما شاید ندانید که انگل اصلی لاس پلاگاس که در Resident Evil 4 شاهد آن بودیم، با نسخه‌ی بعدی آن که در نسخه‌ی پنجم Resident Evil متفاوت بود و پیشرفته‌تر از قبل شده بود. در وهله‌ی اول باید دانست که لاس پلاگاس باعث می‌شد افراد عادی که آلوده می‌شدند مطیع یک رهبر یا حاکم باشند و از دستورات او پیروی کنند.

شرکت ترایسل در Resident Evil 5 نوع پیشرفته‌تری از Las Plagas خلق کرده بود که بدن میزبانی که بهش مبتلا شده را بر خلاف خواسته‌ی میزبان، تحت کنترل می‌گرفت. اما در Resident Evil 4 نسخه‌ی اصلی این انگل‌ها کاری می‌کردند که میزبان با خواسته‌ی خود مطیع بشود و تحت کنترل قرار بگیرد.

یکی از راه‌هایی که آزموند سدلر و رامون سالازار توانستند مردم روستای خود را متقاعد به قبول لاس پلاگاس و کنار آمدن با آن بکنند، استفاده‌ی‌ ابزاری از دین بود. آن‌ها توانستند از طریق کشیش روستا، بیتورس مندز به مردم القا بکنند که باید در روز خاصی پس از مراسم به کلیسا بروند تا غسل تعمید شده و از شر هر آنچه گزنده بود نجات پیدا کنند. بدین ترتیب مندز و مافوقانش توانستند مردم را در لاس پلاگاس غسل دهند و آنان را به یوغ اسارت خود درآورند.

 

شکارچی؛ موجودی که برای نابودی نسل انسان خلق شد

آمبرلا در سال 1980 شکارچی را آفرید تا سلاحی باشد برای نابود کردن نسل بشر از روی زمین. سلاحی بیولوژیکی که می‌توانست بازماندگان و کسانی که از تی-ویروس جان سالم به در برده بودند را در یک آن قلع و قمع کند. در واقع شکارچی‌ها انواع مختلفی داشتند.

همه در یک اصل با یکدیگر در اشتراک بودند و آن نیز این بود که همگی بازیچه‌ی دست آمبرلا بودند تا بتواند با استفاده از خوی وحشی‌گری آنان به سلاح بیولوژیکی خود دست پیدا کند. پس از شیوع تی-ویروس، آمبرلا فهمید که حدود ده درصد از مردم زمین به این ویروس ایمن هستند. و نمی‌توان آن‌ها را با ویروس نابود کرد. پس کمپانی تصمیم گرفت شکارچی ها را وارد میدان کند تا همان ده درصد باقی مانده را نیز قتل عام کنند. پروژه‌ی ساخت شکارچی با همین هدف بود، هدف نابود کردن بازماندگان نسل بشر.

 

اوروبوروس؛ گلچین کردن هیولاها

آزول اسپنسر که از موسسان کمپانی آمبرلا بود، با نظریات نژادپرستانه‌ی خود می‌خواست انسان را به سعادت او راهنمایی کند. اما آلبرت وسکر پا را از این نیز فراتر گذاشت. هدف وسکر از ایجاد اوروبوروس در دو چیز خلاصه می‌شد، او می‌خواست با ساخت این ویروس تمام انسان‌های ضعیف و سست را از روی زمین پاک کند. همین کار باعث می‌شد تنها کسانی که به اندازه‌ی کافی قوی هستند زنده بمانند و بدین گونه آرمان‌های وسکر به سرانجام می‌رسید.

آلبرت می‌خواست با اوروبوروس، ژن برتر را حاکم زمین کند. و با قدرت فیزیکی و روانی زیادی که این موجودات برتر داشتند بر زمین حکمرانی کند. در اصل وسکر به دنبال این بود که با نابود کردن جمع کثیری از انسان‌های روی زمین ابرانسان را روی کار بنشاند تا بتوانند با همدیگر به ادامه‌ی فعالیت‌های آرمان‌گرایانه بپردازند و در فضایی ایده‌آل زندگی کنند.

آزمایش‌ها و تحقیقات کشنده و خطرناک در مجموعه‌ی Resident Evil بسیار زیاد هستند. اما مواردی که در این مقاله به آن‌ها پرداخته شد، مطمئنا بدترین و شیطانی‌ترین این آزمایش‌ها بودند.

 

guest
5 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها