فرانچایز Halo در طول 20 سال گذشته همیشه در سطح بالایی حضور داشته است. شمارهی اول و دوم این مجموعه پایههای برند ایکس باکس را بتن ریزی کردهاند. Halo فقط یک بازی خوب نیست. Halo یک نماد است. یک فرانچایز بزرگ که ساخت دنباله برای آن همیشه زیر سایهی بزرگی شمارهی قبلی کمر خم کرده است.
مجموعهی هیلو دارای 7 دنبالهی اصلی است. که در طول این سالها بخش کمپین معمولاََ نوسان داشته است. چرا که تیم توسعهدهندگان مدام تغییر کردهاند و برنامهها به طور کامل انجام نشدهاند.
هشدار افشای اطلاعات داستانی فرانچایز Halo
Halo 5
داستان Halo 5 کاملاََ پرداخت و روایت اشتباهی داشت. بازگشت تیم آبی میتوانست منجر به داستان فوقالعادهای شود ولی نهایتاََ این امر محقق نشد. دلیل این اتفاق هم اشاره نشدن به خط داستانی در طول 10 سال گذشته بود و همچنین تبلیغات گستردهی مایکروسافت برای بازی که به ضرر آن تمام شد.
جدای از داستان، گیم پلی تغییرات زیادی به خود ندیده بود و تقریباََ همان همیشگی بود. با اضافه شدن قابلیتهای جدید که برخی با روح سری همخوانی زیادی نداشتند. ولی همانطور که گفتیم درد اصلی بخش داستانی بود.
Halo 4
بازی Halo 4 اندکی از نسخهی پنجم بهتر بود ولی نه خیلی زیاد. تغییرات داستانی و قصهی هیلو 4 چیز زیادی برای عرضه نداشت و کاملاََ استاندارد بود. به نوعی کلیشهای مینمود و سازندگان کمترین ریسک را کرده بودند.
از طرفی دشمنان جدید و سبک گرافیکی جدید چندان مورد پسند طرفداران قدیمی قرار نگرفت. لحظات احساسی کورتانا با چیف هم بیشتر به مدد گذشتهی این شخصیتها جالب از کار درآمده بود.
Halo: Reach
داستان هیلو: ریچ فوقالعاده میشد اگر سازندگان به داستان اصلی رمان The Fall of Reach میپرداختند و آن را تغییر نمیدادند. بحث داستان به کنار Halo: Reach در حد وسط سهگانهی افسانهای و دنبالههای جدید قرار میگیرد.
بازی الهاماتی از Call of Duty دیده بود و ست پیسهای سینمایی گواه این صحبت است. بانجی با ساخت هیلو: ریچ به نوعی یک داستان احساسی را تعریف کرد. آخر ماجرا از ابتدا مشخص بود. Reach محکوم به شکست بود.
Halo 3: ODST
بازی Halo 3: ODST در هنگام عرضه به دلیل برچسب قیمتی خود واکنشهایی را متحمل شد. اما حال پس از گذشت بیش از یک دهه ارزشهای بازی عیان شدهاند. در حقیقت این بازی نشان داد که داستانهای زیادی برای تعریف کردن وجود دارند و جهان هیلو خیلی وسیع است.
نورپردازی در هیلو 3: ODST تیره و تاریک است و فضای خفه را تداعی میکند که با شرایط New Mombasa کاملاََ هماهنگ است. گیم پلی بازی نیز حالتی کارآگاهی را مینمود که تفاوتهایی با سهگانهی اصلی داشت. ولی در نهایت صداگذاری و ایفای نقش شخصیتهای اصلی راهگشا شدند.
Halo: Combat Evolved
کمپین Halo: Combat Evolved از لحاظ خیلیها هنوز هم جزو بهترینهاست. همهی اجزای آن لذتبخش است و پایان جذابی دارد که شما را برای ادامهی مجموعه هیجانزده میکند.
تنها ایراد بازی برخی مراحل آن بودند که بازیباز را مجبور به تکرار مکررات میکردند. مراحلی چون The Library و Two Betrayals. بهترین مراحل آن نیز Truth، Reconciliation و The Silent Cartographer بودند. نکتهی منفی دیگر متعادل نبودن سلاحهای بازی بود. به عنوان مثال برای pistol نمیتوانستید جایگزین پیدا کنید و کنار گذاشتن آن منطقی نبود.
Halo 2
کمپین هیلو 2 خیلی جالب بود. یک نیمه به مستر چیف اختصاص یافته بود و یک نیمه به آربیتر. ما در این بازی نقطه نظر Covenant را هم لمس کردیم و با تجربهای یک طرفه مواجه نبودیم. البته برای برخی این موضوع مهم نبود و آنها صرفاً میخواستند در نقش مستر چیف کهکشان را نجات دهند.
متأسفانه کمپین هیلو 2 ناقص عرضه شده بود. به دلیل اینکه بودجه کافی نبود. برای همین به کلی بخش سوم کمپین حذف شده بود و پایانبندی با آربیتر بود. در حالی که بنا بود با مسترچیف باشد. مشکل هیلو 2 بلندپروازی سازندگان بود و این را میشود از مرحلهی افتتاحیهی نفسگیر بازی متوجه شد. عنوانی که بدون شک فوقالعاده بود.
Halo 3
مشکلات Halo 2 و پایان ناقص آن به هیلو 3 فشار آورده بود. سازندگان مجبور بودند داستان هیلو 2 را در هیلو 3 جمع کنند. برخی مراحل به دلیل مشکلاتی که به آنها اشاره کردیم موجبات کاستی و شکل نگرفتن لحظات احساسی داستان از جمله مرگ میراندا شده بود. همچنین یکی از بدترین مراحل به این بازی تعلق دارد: مرحلهی کورتانا.
اما پایانبندی، آن پایانبندی لعنتی بی نظیر است. میخکوب کننده و بی همتا. مراحل پایانی را محال است فراموش کنید. گانپلی شگفتانگیز، دشمنان جذاب و مبارزات نفسگیر. حقیقتاََ که هیلو 3 مورد انتظارترین دنباله بود. و با پایانبندی بی مانندی که داشت جاودانه شد.
نظر شما چیست؟ کدام کمپین را بهتر میدانید؟