(به قلم حسن نصرالهی)
دههی 90 را میتوانیم دههی پربار بازیهای ماجراجویی بدانیم. سازندگان توانمندی چون ران گیلبرت و تیم شیفر جمعی از بهترین آثار ماجراجویی تاریخ را عرضه کردند. به طور کلی در دههی 90 و قبل از آن بازیهای ماجراجویی از جمله عناوین اشاره کلیک، جایگاه ارزشمندی در نزد بازیبازها داشتند. بازیهایی چون Monkey Island، Indiana Jones and the Fate of Atlantis، Grim Fandango و The Neverhood از نمونههای ارزشمند و به یاد ماندنی این ژانر به شمار میرفتند که همگی در دههی نود تولید شدند.
اما همانطور که میدانید، تغییر نسل و به طبع آن تغییر ذائقهی بازیبازها، گرایش بازیسازان به ژانر ماجراجویی را به شدت کاهش داد تا جایی که این ژانر دوست داشتنی تقریباً به فراموشی سپرده شد. در سال 1994 اما با ظهور کنسول پلی استیشن و طیف وسیعی از بازیهای مختلف، دیگر به ندرت از یکی از مهمترین ژانرهای تاریخ بازیهای ویدیویی یاد میشد.
حتی در بحث تجارت نیز ناشرین به سختی چنین ریسکی را میپذیرفتند. اما در سال 1996 شرکت DreamWorks Interactive این ریسک را پذیرفت و بازی The Neverhood را عرضه کرد. با این حال نتیجه قابل پیش بینی بود. علیرغم تحسین فوق العادهی منتقدین، بازی با شکست تلخ تجاری روبرو شد.
فارغ از آنکه در آن دوران کمبود عناوین ماجراجویی به شدت احساس میشد اما عرضهی “نورهود” در یکی از بهترین و البته مهمترین سالهای تاریخ بازیهای ویدیویی، بهای سنگینی را برای خالقان توانمدنش در پی داشت.
در سال 1996 عناوین انقلابی چون Tomb Raider، Super Mario 64، Diablo و Quake عرضه شدند و سرانجام رزیدنت اویل نیز متولد شد. هر چند نورهود خود یک اثر ممتاز و بی همتا به شمار میرفت اما مصادف شدن بازی با این آثار انقلابی و همچنین شروع افول دوران ژانر ماجراجویی، شکست تجاری سختی را به بازی تحمیل کرد.
فروش The Neverhood به طور تقریبی کمتر از 50 هزار نسخه بود که شرم آور تلقی شد. با این وجود نور هود نامش را در تاریخ بازیهای ماجراجویی جاودانه کرده است. اثری که علیرغم آنکه در لیست برترین بازیهای فراموش شده قرار دارد اما در ژانر خود بسیار برجسته میباشد. البته The Neverhood دنبالهی دیگری تحت عنوان Skullmonkeys نیز داشت که در سال 1998 روی کنسول پلی استیشن عرضه شد. البته این بازی بر خلاف عنوان اصلی در ژانر سکوبازی توسعه یافت و عنوانی رضایت بخش نیز بود.
به طور کلی در اواخر دههی 90 از محبوبیت بازیهای ماجراجویی به شدت کاسته شد. اما در آن سالها (سال 1998) اثر ممتاز دیگری عرضه شد که تیم شیفر آن را توسعه داد. “گریم فندنگو” نه تنها یکی از مهمترین بازیهای ماجراجویی است بلکه در مقیاسی وسیعتر یکی از بهترین بازیهای تاریخ میباشد.
Grim Fandango به جرأت نقطه اوج بازیهای ماجراجویی به شمار میرود. داستان فوق العاده و سبک نئو نوآر این بازی هرگز از یاد علاقه مندان نخواهد رفت. Grim Fandango یک موفقیت هنری بزرگ بود تا آنجا که سایت گیم اسپات آن را به همراه The Legend of Zelda: Ocarina of Time بهترین بازی سال 1998 برگزید. موفقیتی که خود تیم شفر نیز آن را مایهی افتخار میداند. با وجود افت محبوبیت ژانر ماجراجویی در اواخر دههی 90، تیم شیفر و لوکاس آرتز با گریم فندنگو به احیای موقت ژانر پرداختند، هر چند بازی با موفقیت تجاری چشم گیری هم مواجه نشد.
در مجموع دههی 90، بازیهای ماجراجویی دوران عجیبی را سپری کردند. هر چند آثاری ممتاز و قابل توجه در این دهه عرضه شده و در مجموع دههی 90 دوران طلایی بازیهای ماجراجویی را رقم زده است. اما در اواخر همین دهه نیز، این ژانر با کاهش استقبال عمومی مواجه شد.
با این حال بازیبازهای فسیل شده آثار ماندگار این ژانر در دههی 90 را فراموش نخواهند کرد. لوکاس آرتز و خالقان توانمندش نقش به سزایی در ترویج و محبوبیت ژانر ماجراجویی ایفا کردند. افراد نام آشنایی چون ران گیلبرت، تیم شیفر و دیو گراسمن تیمی افسانهای را در لوکاس آرتز تشکیل دادند و ژانر ماجراجویی را با عناوینی ماندگار مزین نمودند.
- از Death Stranding تا Deathloop؛ تاریخ عرضهی تمام بازیهای سپتامبر
- 10 معرفی بزرگ که انتظار داریم در Sony PlayStation Showcase 2021 صورت گیرند
- 10 طراح بازی برتر تاریخ؛ معرفی بازیسازان سرشناس هنر-صنعت دنیای بازی
- دم خروس سونی با قیمتگذاری Horizon Forbidden West بیرون زد!
- من همه کاره هستم! 11 بازی تاثیرگذار سبک شوتر اول شخص
نورهود ؛ افسانه ای تکرار نشدنی..
گل فرمایش کردی گل
عالی آقای نصرالهی عزیز🌹 خوشبختانه چندتایی از این عناوین شاهکار رو تجربه کردم
عزیز رضاجان. درود بر تو. و خوشحالم به این عناوین کلاسیک توجه داشتی.🌷. ممنون رضاجان بابت درج مقاله🌷
باعث افتخاره آقای نصرالهی عزیز🌹