تعریفی بر زاویهی دید و اثرگذاری آن در روایت
(به قلم حسن نصرالهی)
اصولاً زاویهی دید ریشه در ادبیات و رمان دارد و از نقطه نظر روایی ارزیابی میشود. به طور کلی نویسنده با 3 زاویهی دید میتواند قصهاش را روایت کند. به شرط آنکه با تمرکز بر یکی از آنها قصه را پیش ببرد. این موضوع در محافل بسیاری تاکید شده است. مثلاً نویسنده نباید در یک داستان، از زاویه دید اول شخص به سوم شخص تغییر موضع دهد. چرا که همه چیز به هم میریزد و احساس مخاطب خدشه دار میشود.
البته از آنجا که زاویه دید ریشه در ادبیات و نویسندگی دارد چندان نمیتوان آن را با مدیومهای دیگر ارزیابی کرد، چون ممکن است تعاریف متفاوت و پیچیدهتری شکل بگیرد. اما به طور کلی زاویه دید را میتوانیم به سه دسته تقسیم کنیم.
زاویهی دید اول شخص
“من” | من تصمیم گرفتم اسلحه را بردارم و به سمتاش شلیک کنم
به طور ساده میتوان گفت که رمانهای ابتدایی با الهام از دفترچهی خاطرات با زاویه دید اول شخص شکل گرفتهاند. در این زاویهی دید راوی از نگاه خود قصه را پیش میبرد. به قول معروف، خودش قهرمان یا ضد قهرمان قصه است.
با وجود آنکه زاویه دید محدود است و قصه تنها از دید راوی دنبال میشود، اما به نوعی متمرکز است و خواننده احساس نزدیکی بیشتری با نویسنده میکند. مثلاً “هرمان ملویل” با زاویه دید اول شخص در رمان “موبی دیک” یک شاهکار ادبی را از خود بر جای گذاشته است. به طور کلی این زاویه دید پرکاربردترین و در عین حال سادهترین روش نویسندگی است.
زاویهی دید دوم شخص
“تو – شما” | تو تصمیم گرفتی اسلحه را برداری و به سمتاش شلیک کنی
به طور کلی این زاویهی دید، کمی غیر متعارف است. سختترین نوع روایت نیز همین زاویهی دید دوم شخص است. با این حال خلاقیت نویسندگی را افزایش میدهد و حتی میتواند موجب شکستن دیوار چهارم شود. هرچند این زاویهی دید تعاریف متعددی را در بر گرفته است و پیچیدگی فراوانی دارد.
در واقع زاویهی دید دوم شخص، خواننده را وارد داستان میکند تا ماجرا را پیش ببرد. به عبارتی چون داستان دربارهی شماست، سرنوشت شما داستان را تعیین میکند. با اینکه زاویه دید دوم شخص کم استفادهترین نوع روایت است و بیشتر در کتابهای غیر داستانی، مانند کتابهای انگیزشی و روان شناسی استفاده میشود اما نویسندگان بزرگ داستانی نظیر آلبرت کامو این روایت را برگزیدهاند و خواننده را بسیار درگیر نمودهاند.
البته همانطور که گفته شد، زاویه دید دوم شخص تعاریف زیادی را در بر گرفته است. از این رو میتوان به تعاریف دیگری هم رجوع کرد. در جایی هم گفته شده که در زاویهی دید دوم شخص، سرنوشت قهرمان داستان در دستان شماست.
بنابراین کم و بیش میتوان به مدیوم بازیهای ویدیویی این زاویه دید روایی را نسبت داد. هر چند ارزیابی در مدیوم ذکر شده با توجه به پتانسیل بالای آن، میتواند تعاریفی تازه را در پی داشته باشد. مثلاً عنوانی مانند متال گیر سالید هر 3 زاویهی دید را در خود جای داده است بدون آنکه حس مخاطب را مخدوش کند! در این راستا میتوان به باز آفرینی این تعاریف در مدیوم بازیهای ویدیویی پرداخت. اما روایت از جانب” شما – تو” سادهترین اصطلاح برای زاویه دید دوم شخص است.
زاویه دید سوم شخص
“او” | او تصمیم گرفت اسلحه را بردارد و به سمتاش شلیک کند
در زوایه دید سوم شخص راوی خارج از داستان است و نگاهی گسترده به قصه دارد. در واقع راوی تجربیات شخصی دیگر را بازگو میکند. به قول معروف داستان از نگاه “او” روایت میشود و راوی صرفاً تجربیات “او” را بازگو میکند.
این زاویهی دید به راوی این اجازه را میدهد که داستان را از نگاه چند شخصیت دنبال کند. هر چند که نباید بیش از حد بین شخصیتها جابهجا شود. چون انسجام روایت را از بین میبرد. در کتاب مشهور “بازی تاج و تخت” هر فصل از زاویه دید یک شخصیت دنبال میشود. نکتهی ذکر شده به نویسنده و خواننده این اجازه را میدهد تا داستان را با چند شخصیت مختلف دنبال کنند. به طور کلی زاویه دید سوم شخص، دید وسیعی به نویسنده و مخاطب میدهد.
در مجموع زاویهی دید نکتهی مهمی در روایت است و چهارچوب داستانی را مشخص میکند. هر چند همان طور که گفته شد زاویه دید، به طور کلی از منظر روایی و نویسندگی سنجیده میشود. برای همین ارزیابی زاویهی دید در هر مدیوم میتواند به تعاریفی تازه نیز منجر شود. اما طبق تعاریف کلاسیک و اصولی، در این مطلب 3 زاویه دید را با یکدیگر مرور کردیم.
عالی آقای نصرالهی عزیز🌹
درود رضاجان. ارادت مندم🌷