شخصیت اصلی فرانچایز Halo مستر چیف میباشد که به نام John-117 نیز شناخته میشود. او در طول این سالها نماد شجاعت و قدرت بوده است. مستر چیف ماحصل پروژهی SPARTAN-II میباشد. پروژهای که در آن کودکان را از خانوادههایشان میربودند تا طی تمرینات سخت نظامی به اسپارتان بدل کنند. جالب است بدانید که در طول این سالها مستر چیف به قدری محبوب شده است که کلاهخود او به نوعی نماد دوم ایکس باکس شده است.
دکتر Catherine Halsey مسئول اصلی پروژهی SPARTAN-II بود و برای ابرسربازهای خود رویای بزرگی در سر میپروراند. تمرینات سخت نظامی، کارهای سنگین روانشناسانه و آزمایشات گوناگون با هدف تغییرات ژنتیکی. متأسفانه این رویکرد بر بسیاری از افراد تحت پروژهی SPARTAN-II سنگین بود. و خیلیها تلف میشدند. حتی افرادی که مانند مستر چیف دوام میآوردند هم مطابق با آرمانهای Catherine Halsey نبودند.
اما بزرگترین نقطه ضعفهای مستر چیف چه هستند؟
رابط عصبی
رابط عصبی یک تراشهی پیشرفته است که در پشت سر اسپارتانها به کار رفته است. برای بازیباز این تراشه به صورت رابط کاربری بازی نمایان میشود که دشمنان را از خودیها تمییز میدهد و جای سلاحها را مشخص میکند. ما به عنوان بازیباز میتوانیم از شر آن و نور آبی مزاحم آن خلاص شویم ولی اسپارتانها این شانس را ندارند و تا ابد باید این رابط عصبی را تحمل کنند. هر گونه تلاش برای خارج کردن این تراشه به مرگ حتمی ختم میشود.
این رابط عصبی یک کارکرد دیگر نیز دارد. و آن این است که اسپارتان را به هوش مصنوعی مرتبط میسازد. همانگونه که کورتانا با مستر چیف یکی شد. این ویژگی مزیتهایی همچون ارتباط مستقیم و بهبود واکنشهای عصبی را به همراه دارد. اما خطرات آن نیز قابل چشمپوشی نیست. به عنوان مثال میشود به ماجرای یاغی شدن کورتانا اشاره کرد که با توجه به سطح دسترسی به مغز اسپارتانها میتواند بسیار خطرناک باشد.
ارتباط او با پریسا
پریسا بانوی جوانی بود که در سیارهی Eridanus II به عنوان همبازی کودکی با John-117 بزرگ شده بود. در همان دوران نوجوانی جان پریسا را از غرق شدن نجات داد. و در ادامه قرار گذاشته بودند که پس از بزرگ شدن با همدیگر ازدواج کنند و جان همیشه مراقب او باشد. وقتی جان ربوده شد و یک کلون را جایگزین او کردند، پریسا نیز به مانند خانواده و دوستان تصور کرد که جان مرده است.
پریسا وقتی در هنگام جنگ بشریت با Covenant در پیاده نظام خدمت میکرد، هنوز هم عکس جان را به عنوان خوش یمن بودن نگه داشته بود. جان اما که به مستر چیف تبدیل شده بود غافل از همهچیز به خاطر شست و شوی مغزی فراوانی که شده بود به چیزی جز خدمت به بشریت فکر نمیکرد. بدون شک اگر زمانی بلایی سر پریسا آید و جان خاطرات گذشته را به یاد آورد، با شکست روحی سنگینی مواجه خواهد شد. شکستی که احتمالاً غیر قابل ترمیم باشد.
آن پلاسمای لعنتی
مستر چیف قبل از آغاز Halo 2 به زره جدید مجهز شد. زرهی که قابلیتهای فراوانی را به همراه داشت. از سپر محافظ گرفته تا ژل حیات و رابط کاربری جدید. اما با این وجود هنوز هم یک مشکل اساسی داشت. و آن هم چیزی نبود جز سلاحهای پلاسمایی.
نیروهای Covenant همگی از سلاحهای پلاسمایی استفاده میکردند و بشریت برای مقابله با آن چارهای جز سپر محافظ نیافته بود. سپری که با چند شلیک پلاسما از بین میرود و از این نظر بزرگترین نقطه ضعف زره اسپارتانها لقب گرفته است.
قفل شدن زره اسپارتانها
یک نقطه ضعف اساسی در زره اسپارتانها به قفل شدن آنها برمیگردد. هنگامی که ضربهی شدیدی به زره برخورد کند، زره به اصطلاح قفل میشود. هدف از این کار این بوده است که آن ضربه اسپارتانها را پرت نکند و آسیبهای وارده افزایش پیدا نکنند. ولی همین موضوع به نوعی مشکل ساز شده است. طبیعتاً وقتی نیروی سنگینی به شما برخورد میکند نیاز دارید که به سرعت از آن منطقه بروید، ولی به دلیل قفل شدن زره حرکت بسیار کند میشود. به نوعی نخست باید با زره خود مبارزه کنید و سپس با تهدید پیشرو.
صفحات ضد جاذبه
هر ویژگی و فناوری خوبی یک نقطه ضعف نیز دارد. زره اسپارتانها نیز از این قاعده مستثنی نیست. یکی از ویژگیهای خوب این زره این است که فشار داخلی را بسته به جاذبهی محیط تنظیم میکند. اما این ویژگی توسط گروهی شورشی مورد سوءاستفاده قرار گرفت.
آنها با استفاده از صفحات ضد جاذبه به اسپارتانها ضربه میزدند و این کار باعث میشد که سیستم تنظیم فشار زره دچار اختلال شود و فشار داخلی را افزایش دهد. در نتیجه اسپارتانها از هوش میرفتند و خیلی راحت به دام میافتادند.
زندگی بدون استراحت یک سرباز
زندگی به عنوان یک سرباز وظیفه تنها چیزی است که مستر چیف به خود دیده است. او از دوران کودکی توسط Catherine Halsey ربوده شده و به همراه چندین بچهی دیگر تحت شدیدترین آزمایشات و تمرینات نظامی قرار گرفت. اینها تنها چیزی بودند که او با آنها آشنا شده بود.
البته که استمرار داشتن و پایبندی به هدف خوب است. اما استراحت و تجدید قوا نیز لازم است. افراد کمی هستند که بتوانند بدون استراحت و بی وقفه فقط به دنبال هدف خود باشند. مستر چیف یکی از آن افراد است. حتی تصور زندگی بدون استراحت و سرگرمی نیز عذابآور است.
وزن و قد غیر طبیعی
در جریان پروژهی SPARTAN-II به کودکان هورمون رشد تزریق میشد. هورمون رشد به شکل طبیعی نیز در بدن ترشح میشود ولی برای این کودکان تزریق آن حیاتی بود. دلیل آن هم تحمل فشارهای سنگین تمرینات و رشد استخوانها و ماهیچهها بود. دلیل هیکل غولآسای اسپارتانها نیز همین است.
اثرات جانبی این هورمون روی اسپارتانها در قد و وزن غیر طبیعی خود را نشان داد. بیشتر آنها بالای 2 متر قد و بالای 100 کیلو وزن داشتند. مستر چیف به عنوان مثال بدون زره 130 کیلوگرم وزن دارد. این را اضافه کنید به وزن سلاحهایی که با خود حمل میکنند. با توجه به این موضوع بدون شک این ابرسربازها برای عملیات مخفیانه مناسب نیستند.
گستاخی و غرور بیش از حد
غرور به عقیدهی بسیاری بزرگترین گناه است. این حس سرمنشأ همهی پلیدیها شناخته میشود. و فلاسفه آن را مرگبار خطاب کردهاند. وقتی ما در قرن 21 از غرور صحبت میکنیم احتمالاً خیلیها آن را با اعتماد به نفس و حس افتخار پس از کسب موفقیت اشتباه میگیرند. اما در حقیقت این حس به رفتاری حماقتآمیز اطلاق میشود که فرد خود را برتر از همهچیز میداند و با بالا گرفتن تواناییهای خود، به یک قدمی مرگ نیز میرود و چه بسا خود را به کشتن دهد.
مستر چیف به خاطر غرور بیش از حد تواناییهای خود را خیلی دست بالا گرفته است. زمانی که نخستین بار او با کورتانا همراه شد Colonel Ackerson که دل خوشی از چیف نداشت یک آزمون ترتیب داد که به اتمام رساندن آن غیرممکن بود. اما چیف بدون تقلب کردن و کمک از کورتانا از آزمون سربلند بیرون آمد. در حقیقت موفقیت او به مویی بند بود. و کم مانده بود غزل خداحافظی را بخواند.
درمان نکردن PTSD احتمالی
اسپارتانها با سختیهای فراوانی روبهرو بودهاند. از کودکی فشار روانی زیادی روی آنها بوده است. برخی معتقدند که اسپارتانها همگی به نوعی مشکل روانی دارند و توانایی ارتباط با انسانهای عادی را ندارند. عجیب است که بعد از این همه مأموریت خطرناک هیچ نشانهای از PTSD در آنها دیده نمیشود!
خیلی از اسپارتانها بعد از دیدن کلونهای خود که جای آنها را گرفتهاند خودکشی میکنند. مستر چیف هم به عنوان رهبر غیر رسمی اسپارتانها از این مشکلات مستثنی نیست. ابرسربازهای کاترین هالسی زخم خوردهی جنگ هستند.
هوش مصنوعی یاغی او: کورتانا
هیچ فهرست نقطه ضعفی از مستر چیف بدون حضور کورتانا معنا ندارد. کورتانا یک هوش مصنوعی منحصر به فرد است که خلقیات دکتر هالسی که به نوعی مادر معنوی همهی اسپارتانها به شمار میرود را یدک میکشد. کورتانا سالیان سال است که نزدیکترین همراه چیف شده است. شاید بتوان گفت که او تنها دوست این ابرسرباز خستگی ناپذیر است.
در جریان اتفاقات Halo 4 که سیستم کورتانا مختل شده بود و در معرض مرگ قرار گرفته بود. چیف اصرار داشت که دکتر هالسی میتواند او را نجات دهد. وقتی کورتانا داشت از کنترل خارج میشد، چیف باز هم پافشاری میکرد که کورتانا قابل کنترل است و میشود با او منطقی صحبت کرد. زمانی که کورتانا بنا داشت خود را فدا کند تا جان چیف را نجات دهد او راضی نشد و گفت که وظيفهی اوست که از کورتانا محافظت کند و نه بالعکس.
کورتانا تبدیل به شخصی شد که غیرقابل تشخیص است و طرفداران گذشتهی او را جستجو میکنند تا شاید نشانهای بیابند. آیا ارزشی که او برای مستر چیف قائل است در Halo Infinite به تصویر کشیده خواهد شد؟