نقدی بر یک گرایش؛ تقابل هنر با صنعت

نقدی بر یک گرایش؛ تقابل هنر با صنعت

(به قلم حسن نصرالهی)

در عصر معاصر ما که دنیای بازی‌ها به صنعتی بزرگ تبدیل شده است و آثار هنری فراوانی نیز در آن به چشم می‌خورند. بازی‌های آنلاین با بخش‌های مختلفشان، دید بازی‌بازها را تغییر داده‌اند. اکنون بازی‌بازهای این هنرصنعت که طیف وسیعی از آن‌ها را بازی‌بازان کم سن و سال تشکیل می‌دهند، برای اینکه سری در میان سرها در بیاورند نیازهایشان را در بخش آنلاین جستجو می‌کنند. تا بلکه بتوانند ماجراجویی کنند، Level Up شوند، با دوستان مجازی خو بگیرند و با بحث و جدل‌های بیهوده، سعی در اثبات برتری خودشان داشته باشند.

اینکه چرا هنرصنعت دوست داشتنی ما روز به روز از قصه گریزان‌تر می‌شود و چرا میل بازی‌بازهای امروزی به این سمت گرایش پیدا کرده است، نکته‌ای حائز اهمیت است که باید بررسی شود. اما خود سازندگان نیز در این وضعیت موجود بی تقصیر نبوده‌اند.

اگر کمی تاریخ این هنرصنعت را کنکاش کنیم، می‌بینیم که دلیل محبوبیت بازی‌ها از زمان پیدایش آن‌ها بخش آفلاین و داستانی بوده است. و دلیل محبوبیت سونیک، ماریو، کریتوس، لاراکرافت، نیتن، مارکوس فینیکس، جوئل، لیان و خیلی از اشخاص نام آشنای دیگر به واسطه‌ی داستانی قدرتمند بوده است. این عناوین با یک روند مهندسی شده در بخش آفلاین در اذهان ماندگار شده‌اند.

به قول نیل دراکمن داستان شاهراه ارتباطی میان بازی و بازی‌باز است. اصلاً همین اصل است که بازی ها را ماندگار می‌کند و آن‌ها را از سرگرمی صرف خارج کرده است. نه آنکه نیازی به بخش آنلاین نباشد، اتفاقاً حضورشان به عنوان جزئی از کل مناسب است اما نه به آن معنی که بدنه‌ی این مدیوم باشند و آن را به یک صنعت خالص تبدیل کنند. صنعتی که به سادگی می‌تواند گرایشی هنری داشته باشد. و آثاری مانند ایکو، رزیدنت ایول 4، The Last of Us، آنچارتد، خدای جنگ و خیلی دیگر از بازی‌ها، چکیده‌ای از هنر بودن را اثبات کرده‌اند.

تنها به مدد برپا کردن داستانی عمیق با یک روند مهندسی شده در بخش آفلاین، بازی‌سازها با آثارشان می‌توانند به لایه‌های ذهنی مخاطب نفوذ کنند. نکته‌ای دیگر که باید به آن توجه داشت این است که نوجوانان و جوانان امروز با آنارشیستی درونی مواجه‌اند که می‌بایست آن‌ها را تراوش کنند.

فاصله گرفتن از اجتماع و هیجان درونی خودش می‌تواند بهانه‌ای برای رفتن به نبردهای رقابتی و پر ازدحام بخش آنلاین در بازی‌ها باشد که البته به عنوان یک سرگرمی صرف و گذراندن وقت مشکل عمده‌ای ندارد. اما وقتی این رویه غالب بر هنرصنعتی می‌شود که به اشکال هنری فراوانی دسترسی دارد و می‌تواند به سادگی حس تولید کند، بسیار مشکل ساز شده و مانع از آشکار شدن رازهای پنهان نهفته در این مدیوم می‌شود.

نقدی بر یک گرایش؛ تقابل هنر با صنعت

آلن ویک‌ها و آنچارتدها به وجود نمی‌آیند و بتل رویال‌ها جای این عناوین را می‌گیرند و هنرصنعت ما رو به زوال می‌رود! البته همچنان هستند بازی‌هایی که با تکیه بر بخش داستانی مخاطب را تا ساعت‌ها میخکوب می‌کنند اما موج خروشان بازی‌های آنلاین کم کم در حال گسترش است. اگر چه معتقدم هرگز بازی‌ها خالی از داستان نمی‌شود و این سرگرمی زودگذر در بخش آنلاین، هرگز نمی‌تواند شناسنامه‌ای برای این مدیوم باشد، چون آثار فاخر هنرصنعت همواره به قصه وابسته‌اند و خالقان خوش ذوق این مدیوم، بدون شک خواستگاه و هنرشان را در بخش آفلاین جستجو می‌کنند و بازی‌بازها را شیفته‌ی آثاری می‌کنند که از دریچه‌ی ناب هنر می‌گذرد.

 

5 1 رای
رأی دهی به مقاله

حسن نصرالهیمشاهده نوشته ها

حسن نصرالهی

زگهواره تا گور دانش بجوی

اشتراک در
اطلاع از
guest
4 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها