مقاله تحلیلی: انحراف Dragon Age: Inquisition از ریشهها | سقوط اژدها
بازی Dragon Age: Inquisition، علیرغم استقبال اولیه، در بررسی دقیقتر از نواقصی رنج میبرد که آن را از ریشههای قوی سری Dragon Age دور کرده است. این مقاله به بررسی برخی از این نواقص از جمله فاصله گرفتن از ریشهها، طراحی جهانباز بیروح، شخصیتپردازی ضعیف و مشکلات فنی میپردازد.
فاصله گرفتن از ریشهها
سری Dragon Age همیشه به دلیل روایتهای قوی، شخصیتپردازی عمیق و گزینشهای اخلاقی پیچیدهای که به بازیکن اجازه میداد تا سرنوشت داستان را شکل دهد، شناخته شده است. اما در Inquisition، این عناصر کلیدی به نفع یک جهانباز وسیع و ماموریتهای تکراری کنار گذاشته شدهاند. تمرکز بیش از حد روی اکتشاف دنیای بازی و انجام ماموریتهای فرعی، باعث شده تا داستان اصلی بازی و شخصیتهای آن به حاشیه رانده شوند.
جهانباز بیروح
جهانباز Inquisition گرچه وسیع است اما فاقد روح و شخصیت است. محیطهای بازی تکرارشونده هستند و فاقد جزئیاتی هستند که به آنها زندگی ببخشد. نبود شهرهای پرجمعیت و هابهای اصلی که در آنها بتوان با شخصیتهای دیگر تعامل داشت و به فعالیتهای جانبی پرداخت، باعث شده تا جهان بازی سرد و بیجان به نظر برسد.
شخصیتپردازی ضعیف، به ویژه شخصیتهای زن
یکی از انتقادات اصلی که به Inquisition وارد میشود، طراحی ضعیف شخصیتها، به ویژه شخصیتهای زن است. بسیاری از منتقدان بر این باورند که طراحی ظاهری شخصیتهای زن به عمد زشت و غیرجذاب صورت گرفته است و این امر نتیجهی تأثیر جریانهای فمینیستی افراطی (SJW) بر صنعت بازیسازی است. این ادعا مبنی بر اینکه شخصیتهای زن به دلیل اجبار به رعایت اصول برابری جنسیتی، از جذابیت بصری برخوردار نیستند، بسیار بحثبرانگیز است. حقیقتاً من شخصیتی به زشتی و چندش آوری سرا ندیدم. کلاً شخصیت های زن در این بازی یا کچل هستند یا یک زخم بزرگ روی صورت دارند یا… (به استثناء لیلیانا که انگار برای مجوز گرفتن از عربستان طراحی شده است!)
مشکلات فنی
Inquisition همچنین از مشکلات فنی بسیاری رنج میبرد که بر تجربه کلی بازی تأثیر منفی میگذارد. باگهای گرافیکی، افت فریمریت و مشکلات عملکردی، از جمله مواردی هستند که بازیکنان با آنها مواجه شدهاند. این مشکلات فنی نه تنها از لذت بازیکردن میکاهند، بلکه نشان از عجلهی توسعهدهندگان در عرضه بازی دارند.
حسن ختام
Dragon Age: Inquisition، علیرغم پتانسیل بالایی که داشت، نتوانست انتظارات طرفداران را برآورده کند. فاصله گرفتن از ریشههای سری، طراحی جهانباز بیروح، شخصیتپردازی ضعیف و مشکلات فنی، از جمله عواملی هستند که باعث شدهاند تا این بازی نتواند به موفقیت نسخههای قبلی دست یابد.
نکات قابل توجه:
- بحثبرانگیز بودن: این مقاله به موضوعی بسیار بحثبرانگیز در صنعت بازیسازی میپردازد و ممکن است با واکنشهای متفاوتی روبرو شود.
- دیدگاه شخصی: این مقاله بیانگر یک دیدگاه شخصی است و ممکن است با نظرات دیگران متفاوت باشد.
- اهمیت بررسی همه جوانب: در هنگام بررسی یک بازی، باید به همه جوانب آن از جمله نقاط قوت و ضعف آن توجه کرد.
توصیه میشود که این مقاله را با دید انتقادی بررسی کرده و نظرات خود را در مورد آن بیان کنید.
سوالاتی برای بحث:
- آیا شما با این انتقادات موافق هستید؟
- به نظر شما چه عواملی باعث شدهاند که Inquisition از ریشههای سری Dragon Age فاصله بگیرد؟
- آیا طراحی ظاهری شخصیتهای زن در Inquisition به عمد زشت صورت گرفته است؟
- چه انتظاراتی از یک بازی نقشآفرینی دارید؟
لطفا توجه داشته باشید که این مقاله صرفاً به منظور تحلیل و بررسی بازی Dragon Age: Inquisition نوشته شده است و قصد تخریب یا تحقیر هیچ گروه یا فردی را ندارد.
بیشتر بخوانید:
- بررسی بازی Dragon Age Origins | تولد اژدها
- ۸ بازی شبیه خدای جنگ که باید تجربه کنید
- نقد و بررسی بازی Dragon Age 2 | پرواز اژدها
- ۶ حقیقت قابل توجه از بازی خاطره انگیز Spyro The Dragon
- پروپاگاندای رژیم کودک کش اسرائیل در بازیهای ویدیویی
از زمان بندی انتشار مقاله که بگذریم… بعنوان یک هوادار عصر اژدها که نه تنها بارزیها بلکه تک تک محتوای این فرنچایز افسانه ای را دنبال کرده است، کنجکاو شدم که نظر نویسنده این متن چه بوده که عنوان سوم را غیرقابل قبول از نظر هواداران خطاب میکند
به یک ماه قبل بازگردیم
بازی Dragon Age Inquisition بیش از 12 میلیون نسخه به فروش رسانده است، این بازی پرفروش ترین بازی تاریخ بایوور به حساب میاید…
به عنوان کسی که صد ها ساعت از عمر خود را غرق شخصیت ها و دنیای جذاب این سری صرق کرده است، عنوان Dragon Age Inquisition نه تنها بسیار لذت بخش و خوب برایم طلقی میشود؛ بلکه از برخی جهات همچنان هم بی رقیب است!
بهترین بازی سال 2014 درست است مشکلاتی از قبیل دنیای تو خالی و کوئست های تکراری رنج میبرد اما
این بازی تنها و تنها و تنها بازیای به شمار میرود که به معنای واقعی کلمه تمام تصمیمات مهم و کم اهمیت شما را با اهمیت و با ارزش میدارد، کاری که حتی مس افکت 3 دیگر ساخته این استودیو نیز نتوانست به بی نقصی این عنوان انجام دهد
و اما به سراغ نقد های شما برویم
فاصله گرفتن از ریشهها
عنوان Dragon Age Inquisition نه تنها از ریشه های خود فاصله نگرفته است بلکه عمق بخشی بسیار عظیمی به خصوص در دو دی ال سی پایانی بازی به جهان سازی و لور این سری می بخشد که نه تنها کم سابقه بلکه در تاریخ خود بایوور نیز بی سابقه به شمار می رود
پرده برداری از سرگذشت خدایان الف و رونمایی از موجودات فراموش شده عظیم الجسه به نام تایتان ها ان هم در اخرین ساعات بازی چیزیست که نشان می دهد تا اخرین لحظه از این بازی چیزی که اهمیت دارد؛ عمق بخشی و معنا بخشی به داستان فن هارل و بخش های تاریکی از داستان اوریجینز است که نیازمند تابش نور آگاهی بخش بیشتری بود.
اینکه در این مقاله نوشته شده است فدا شدن عناصر داستانی بازی باعث پایین آمدن کیفیت داستان سرایی بازی است یک نقد بجا و کالما درست است اما به هیچ وجه من الوجوه ارتباطی با فاصلکه گرفتن از ریشه های فرنچایز ندارد.
شخصیتپردازی ضعیف، به ویژه شخصیتهای زن
شخصیت پردازی شاید قوی ترین بخش این بازی باشد
شما فکر کنید درگروهی قرار دارید که نه تنها وریک و کاساندرا در آن حاضرند، بلکه شخصیتی به تدریج در بازی ظهور می کند که به راحتی تمام اشخاص دیگر از جمله لیلیانا و موریگان را به زیر سایهی عظمت شخصیت پردازی خود میبرد
سولاس با بازی gareth david lloyd به طرز بی نهایت شیرین و دردناکی بهترین و در عین حال عمیق ترین شخصیتی است که می توان در ژانر آرپیجی مشاهده کرد
تنها برای تایید این موضوع شمارا به تماشای دوباره آخرین سکانس از دی ال سی ترسپسر دعوت می کنم جایی که شخصیت اصلی داستان در رومنس و عشق بی سرانجام او می سوزد و او برای هدف والایی که همان شخصیت اصلی به او یاآوری کرده است که انجامش می تواند چه مقدار مهم باشد مفتش عقاید را میان اشک های بسیار ترک می کند.
در خصوص زنان
فقط کافیست به موریگان و لیلیانا اشاره کنم که نه تنها از ریشه های خود فاصله نگرفته اند بلکه عمق بخشی بیش از پیش آنها شخصیت پردازی فوق العاده ای را به رخ می کشد
موریگان که زنی خودبین و بی توجه به رنج دیگران است در این نسخه تبدیل به مادری می شود که دلسوزی و مهر مادریاش بگونه ای پر از جزییات است که حاضر می شود سرنوشت و همه چیز خود را برای سلامت پسرش فدا کند، حتی اگر این کار به معنای تسلیم شدن نزد مادری باشد که تمام ده سال اخیر از خاطرات او فرار کرده است.
بعلاوه در بازی شاهد لباس جدیدی از موریگان هستیم که به طور کاملا دقیق و مو به مو در یکی از مکالمات موریگان با لیلیانا به آن اشاره شده بود.
دامن بلند، مخمل بنفش و موهایی که برای جلب توجه بیشتر به بالای سر بسته شده اند
این موضوع بار دیگر تایید می کند که بازی به شدت به ریشه های خود وفادار است
لیلیانا
شخصیت لیلیانا به اندازه کافی در بازی اوریجینز عمق زیبایی داشت، اما روند تغییر مثبت یا منفی ای که شما میتوانید برای لیلیانا در این نسخه انتخاب کنید اعجاب آور است
شما در عین حال که می توانید لیلیانا را بسیار بیشتر از آنچه که هست معتقد به آینن آندراسته و میکر کنید
در سوی دیگر میتوانید از او سلاحی کشنده و ابزاری در دست خود بسازید که هیچکس از چشمان تیزبینش دور نماند.
ایا این دو شخصیت دارای شخصیت پردازی ضعیف هستند؟
آیا وریک که حتی دلیل انتخاب اسم اسلحه اش به عنوان بیانکا نیز در این نسخه مشخص می شود شخصیت پردازی ضعیفی داشت؟
اینکه برخی از شخصیت های این بازی بر خلاف عقاید شما هستند، مانند ویوین و سرا آیا نشان می دهد که شخصیت پردازی این بازی ضعیف شده است؟
آیا یک دنیای واقعی به گونه ای طراحی شده است که همه اشخاص همرنگ هم نظر ما باشند؟
شخصیت پردازی اشخاصی که همرنگ شما نیستند دلیل بر ضعف آنها نیست، بلکه مهر تاییدیست بر این موضوع که عنوان عصر اژدها تفتیش عقاید بیشتر از آنکه یک بازی فانتزی باشد، یک شبیه ساز شخصیت پردازی در دنیای واقعی است که شمارا به سوی ارتباط بهتر با افرادی که ممکن است در دنیای واقعی با انها روبرو شوید سوق می دهد
و اما مشکلات فنی
از نظر مشکلات فنی حق با شماستريا، بخصوص در روزهای ابتدایی عرضه بازی دچار مشکلات زیادی بود که به مرور رفع شدند.
اما فراموش نکنیم که عنوان Dragon Age Inquisition برخلاف اکثر نقش آفرینی های نسل هشت یک عنوان میان نسلی است که بر روی پنج پلتفرم مختلف بطور همزمان عرضه شده اند.
مشکلات گرافیکی، دنیای ناپیوسته و نورپردازی نسبتا ضغیف بخاطر عدم توانایی پردازش کنسول های نسل هفتم است که به سختی توان اجرای این بازی را داشته اند.
با در نظر گرفتن تمام این جوانب، به عنوان یک طرفدار دو آتیشهی عصر اژدها معتقدم نه تنها این بازی به ریشه های خود وفادار بوده است، بلکه برگی تازه از دنیای بی نهایت زیبای عصر اژدها را به روی هواداران باز میکند که زیبایی و عمق بیشتری به این فرنچایز می بخشد
در خصوص براورده نشدن عدم دستیابی به موفقیت نسخههای قبلی نیز تنها به امار و ارقامی اشاره می کنم که در خور و در حد و اندازه ی فرنچایز بزرگی مانند عصر اژدهاست
برنده بهترین نمایش E3 2014
برنده بهترین بازی سال در مراسم game Awards 2014
برنده بهترین آرپیجی سال در مراسم game Awards 2014
برنده برترین بازی نقش آفرینی در هجدهمین جشنواره DICE AWARDS
برنده بهترین بازی سال در مراسم SXSW سال 2015
نامزد دریافت بهترین بازی سال 2014 در بخش های کیفیت بصری، صدا، روایت و لحظهی ماندگار در مراسم Golden Joystick
5 نامزد دریافت بهترین بازیگر و صداپیشه در مراسم 2015 NAVGTR Award
برنده بهترین صداپیشه شخصیت اصلی زن توسط Miranda Raison در مراسم
2015 BTVA Video Game Voice Acting Award
برنده بهترین صداپیشه شخصیت مکمل زن توسط Claudia Black (موریگان) در مراسم
2015 BTVA Video Game Voice Acting Award
و…
در انتظار پاسخ نویسنده محترم سایت خواهم بود
مانا باشید.
سلام وقت بخیر امیدوارم عالی باشيد، سپاس که مقاله رو مطالعه کردید و نظر ارزشمندتون رو به تفصیل نوشتید، از اینکه با طرفدار دوآتشهای مواجه شدم که مثل خودم از شماره اول همه نسخههای سری رو به همراه دی ال سی و محتواهای جانبی تجربه کرده بینهایت خوشحالم (بنده کتابها و رمانهای جانبی رو هم به واسطهی علاقهای که به سری دارم از زیر نظر گذروندم، به این معنا که شیفتهی این مجموعه هستم و نوشتن این مقالهی انتقادی برام کار راحتی نبوده)، نظر تفصیلی شما نشان از تسلطتون به سری رو داره.
در خصوص اینکه به زمانبندی انتشار مقاله اشاره کردید، تصمیم بر این بود که در نزدیکی انتشار نقد Dragon Age: The Veilguard (که انشاءالله فردا نقدش رو منتشر میکنیم) آرشیو محتوای سایت در خصوص عصر اژدها رو کامل کنیم و توجه مخاطبان رو به این سری جلب کنیم.
در خصوص پیرنگ داستانی و پاسخ به سؤالات بیپاسخ مجموعه در خصوص اسطورهشناسی الفها و غیره که فرمودین، بنده شخصاً هیچ ارتباطی با شخصیت سولاس نگرفتم، چه دفعهی اولی که سال 2014 بازی رو تجربه کردم و چه اکنون که برای آماده کردن این مقاله دوباره نسخهی بازی سال رو تجربه کردم، به نظر من سولاس پرداخت خوبی نداره و مخاطب هیچ رغبتی به تعامل بیشتر با سولاس نداره، یعنی تا انتها اگر شما شخصاً به سراغ سولاس نرید و با اون صحبت نکنید متوجه خواهید شد که اثر مستقیم اون در وقایع داستان چقدر ناچیز و فاقد اهمیته، افسانه سرایی و زیاده گویی سولاس طرفداران رو دو دسته کرده، عدهای مانند شما که به انتخاب خودتون تعامل بیشتری با این شخصیت داشتین اون رو پذیرفتین و عدهای صرفاً ارتباطی با اون برقرار نمیکنن و خود سازندگان نیز اهمیت اون رو به تعامل مخاطب گره زدهاند، البته بحث اثرگذاری پسزمینه که جداست.
در خصوص شخصیت وریک حق با شماست، اتفاقاً یکی از بهترین شخصیتهای بازیه که اون رو به پای ثابت همهی مأموریتها تبدیل کرده، بحث اینجا سر شخصیتهای زن بود، کاساندرا علیرغم شخصیت پردازی خوبی که داره ولی به عمد شاهد کریه کردن صورت اون با یک زخم عمیق هستیم، این زخم در عصر اژدهای 2 روی صورت کاساندرا نبود و بازی هیچ دلیل و پسزمینهای برای این تغییر ارائه نمیده که کاملاََ مشخصه علتش چیه، وقتی به طراحی سایر شخصیتها نگاه میکنیم کاملاً مشخص میشه، اکثر شخصیتهای زن بازی، چه اصلی چه npc یا کچل هستند یا یک نقص واضح دارند، حتی جوزفین هم چند لک واضح در چهره داره که صورتش از حالت بی نقص بودن خارج بشه! تنها طراحی بی نقص و در واقع استاندارد مربوط به لیلیانا است که اون هم… در خصوص سرا هم فکر نکنم نیاز به توضیح باشه، همیشه اِلفها به داشتن چهره و اندام زیبا و کشیده در آثار فانتزی معروف بودند، حالا ما انتظار یک طراحی کلاسیک رو نداشتیم ولی اینکه چطور میشه زشتترین و کریهترین شخصیت تاریخ بازی یک الف باشه واقعاً از هنرمندان بایوور برمیاد فقط! جدای از طراحی ظاهری، شخصیت کریه و چندشی هم داره و واقعاً آدم رغبت نمیکنه باهاش ارتباط برقرار کنه، تنها نکته جالبش خندههای بامزهش هستند. در کل شخصیت نچسبیه.
نه عزیز جان، ما انتظار نداریم همهی شخصیتها مطابق سلیقهی ما باشند، اما قرار هم نیست همهی شخصیتها برای خوشایند یک گروه اقلیت طراحی بشن و ما دم برنیاریم.
در خصوص مشکلات فنی که علتش رو انتشار میان نسلی ذکر کردید، جالبه بدونید این بازی اصلاً قابل اجرا نبود روی نسل هفت، انتشار اون برای اون کنسولها صرفاً نمایشی بود، بنده شخصاً بازی رو در زمان عرضه روی PS3 امتحان کردم، فقط همین رو بگم که صد رحمت به سایبرپانک 2077 در زمان انتشار، به معنای واقعی کلمه غیرقابل بازی بود. همین الآن شما بازی رو با یک سیستم گیمینگ تجربه کنید، شاهد مشکلات فنی گسترده، پاپ آپ آزاردهنده و لگ گاه و بیگاه خواهید بود.
اینکه فرمودید عصر اژدها بیشتر از اینکه یک فانتزی باشد یک شبیهساز نقش آفرینی واقعی است، جالبه بدونید که خود سازندگان چنین نظری ندارند و وقتی بهشون اعتراض میشه که چرا شخصیتهای شما همه از یک الگو و فلسفهی طراحی غیر جذاب پیروی میکنند، اشاره میکنند که عصر اژدها یک های فانتزی است! یعنی تناقض از پاسخ سازندگان میبارد!
در خصوص جوایز هم ما پیش از این نقطه نظرمون دربارهی اعتبار این عناوین و فلسفهی این مراسمات عنوان کردیم، به جز جوایز مربوط به صداپیشگی که واقعاً لایق آن بودند، به خصوص شخصیت کاساندرا و وریک، سایر جوایز از اعتبار ساقط هستند و جهت دارند. به خصوص جایزهای مثل گلدن جوی استیک که طشت رسوایی آن همین اواخر از بام افتاد!
در پایان از خواندن نظر ارزشمند شما بسیار لذت بردم و مشتاقم نظر ارزشمندتان دربارهی Dragon Age: The Veilguard را پس از تجربه بدانم.