(به قلم حسن نصرالهی)
تا حالا با پدر یا مادرتان فیلمی دیدهاید؟ فرض کنید اتفاق تلخی در فیلم رخ میدهد، شما نیز احساساتی میشوید و به طور کلی با فیلم همذات پنداری میکنید. آن وقت پدر یا مادرتان میگوید: “ای بابا جدی نگیر، این فقط یک فیلمه!”. یعنی اینکه پدر و مادرتان ناباوریشان را در مورد اثر کنار نمیگذارند تا با آن همراه شوند و به قول معروف از موضعی بالاتر به آن مینگرند.
حال “تعلیق خود خواستهی ناباوری” درست بر خلاف این موضوع است. یعنی مخاطب ناباوریهای خود را آگاهانه کنار میگذارد تا با یک اثر همراه شود. ساموئل تیلور کولریج شاعر و اندیشمند زیبایی شناس قرن هجدهم این مفهوم ادبی پیچیده را به کار برد و همچنان در خلق آثار هنری از آن استفاده میشود.
البته به چنین درجهای رسیدن، نیازمند تجربیات بسیار است. در واقع این یک راز هنری میباشد که بحث در مورد آن نیز به درازا میکشد. اما این مطلب را یادآور شدیم تا به نکتهای در باب سری اساسینز کرید برسیم.
به طور حتم مطلع هستید که در این فرانچایز، دو خط داستانی وجود دارد که یکی هم در زمان حال رخ میدهد. من واقعاً نمیدانم این چه اصراری است که یوبیسافت با آبسترگو، انیموس و این خزعبلات میخواهد ما را به دل تاریخ ببرد! داستان حال هرگز نمیگذارد جهان تاریخی این سری “گرد” شود!
تا غرق در بازی و تاریخ میشویم، یادمان میآید که به یک دستگاه مجازی لعنتی وصل شدهایم! و این آن قدر ضد حال است که تمام رشتههای بازی را تبدیل به پنبه میکند! انگار یوبیسافت تاکید میکند که این وقایع را جدی نگیرید و آگاهانه مانع از شکل گیری “تعلیق خود خواستهی ناباوریمان” میشود!
یوبیسافت عزیز ما با آثار زندگی میکنیم! هیچ انیموس، آبسترگو و هیچ چیز دیگری نیاز نیست تا ما را به دنیای بازیها وصل کند. در واقع بازی اساسینز کرید دو قسمت است. یکی در دل تاریخ، عمیق، باشکوه و تکان دهنده، دیگری هم مزاحم، تکراری و بسیار خسته کننده. امیدوارم یوبیسافت هر چه سریعتر از این اجبار آگاهانهی مزمن خلاص شود!
درود رضاجان و نظر لطفته. مرسی بابت درج این مطلب. تصاویر هم عالی ان. خدا قوت🌷
باعث افتخاره🌹
مقالهی جذاب، بکر و منحصر به فردی بود آقای نصرالهی عزیز🌹 مثالهای دلنشینی هم زدید