(ترجمه شده توسط دکتر بهزاد کریمی)
تاکنون نسخههای مختلفی از مجموعهی Far Cry منتشر شدهاند. اکنون نیز بازیبازهای سراسر جهان منتظر عرضهی Far Cry 6 هستند. من با نسخهی سوم این مجموعه به گروه هواداران این بازی پیوستم. عنوانی بسیار محبوب اما نا امید کننده! این بازی با داستانی که در هنگام معرفی آن نشان داده بودند، انتظارات بسیار زیادی را برانگیخت، اما در نهایت نتوانست به خوبی از تمام پتانسیلی که داشت استفاده کند.
داستان در فرانچایز Far Cry از آن زمان تاکنون هیچ پیشرفتی نداشته است. عنوانی مانند Far Cry Primal که روایتگر زندگی قبایل انسانهای اولیه است نیز به طور کلی ایدهی داستانی را کنار گذاشته است. در این سالها که هنرصنعت بازی پیشرفتهای قابل توجهی کرده است، به عنوان بازیبازی که علاقه مند است بداند بازیها چگونه میتوانند داستانهای تعاملی را روایت کنند، نسخههای جدید فارکرای در این زمینه اصلاً جذاب نیستند. در عوض من به دههی پیش سفر کردم و به سراغ عنوانی از سری Far Cry رفتم که هرگز فرصت تجربه آن را نداشتم؛ عنوان Far Cry 2.
Far Cry 2 جایی بود که یک عنوان Far Cry جهانی بزرگ را در اختیار بازیباز قرار میدهد تا آن را کشف کند و مهمتر از همه به شیوهای منحصر به فرد با چالشهای آن روبرو شوند. Far Cry 2 به شکل شگفت انگیزی موفق شده بود تا تمام این ایدهها را با داستان خود ادغام کند. این بازی پر از شخصیتهایی است که میتوانید آنها را ملاقات کنید. با آنها دوست شوید، کار کنید و در نهایت حتی آنها را بکشید!
تعاملات و ارتباطات شما با آن شخصیتها، اتفاقاتی را که در طول ماموریتها و داستان بازی رخ میدهد را دستخوش تغییر میدهد. وقایع Far Cry 2 بخشی از مکانیکهای بازی محسوب میشوند و افرادی که با آنها در بازی ملاقات میکنید، چیزی بیشتر از آن هستند که تنها به بازیباز ماموریتهایی بدهند و در میانپردهها صحبت کنند.
ایدهی فوق، آزادی عمل را در این نسخه از Far Cry به ارمغان میآورد و آن را بسیار هیجان انگیز میکند. این موارد در بازی و تجربهی آن تفاوت ایجاد کرده و به بازیباز حق انتخاب میدهد. چیزی که همیشه از این سری بازی انتظار داشتم اما ظاهراً این انتظار بعد از قسمت دوم دیگر هرگز تحقق نمییابد.
سیستم Buddy
در شروع Far Cry 2، شما از بین 9 شخصیت، شخصیت مورد نظر خود را انتخاب میکنید تا بتوانید او را کنترل کنید. برخلاف بسیاری از بازیها، شخصیتهایی که در ابتدای بازی انتخاب نکردید ناپدید نمیشوند. بلکه به عنوان مزدور در مناطق مختلف بازی حضور مییابند و در طول داستان با آنها بارها ملاقات خواهید کرد. آنها یا به عنوان اسیر در پایگاههای شبه نظامیان حضور دارند که باید آزادشان کنید. یا اینکه آنها را پیدا میکنید و سپس با آنها دوست میشوید. بعد از اینکه با آنها ارتباط برقرار کردید، آنها با شما کار خواهند کرد و حتی در شرایط بحرانی جان شما را نجات خواهند داد.
در اوایل بازی، دو نفر از دوستان یا به تعبیر خود بازی Buddyهای شما، به بهترین دوستانتان تبدیل میشوند. احتمالاً تعداد کم این “بهترین دوستان” از عمد بوده است. زیرا آنها میتوانند مسیر بازی را به طور کلی تغییر دهند. هنگامی که ماموریتی از یکی از گروههای شبه نظامی دریافت میکنید، یکی از این دوستانتان با شما تماس میگیرد و همیشه نیز یک ایده متفاوت برای به پایان رساندن آن ماموریت دارد که به بازیباز پیشنهاد میدهد.
من از ابتدای بازی با Paul Ferenc بودم. پائول یک مزدور خوش مشرب است که همیشه ایدههای چشمگیرتری در مورد نحوهی انجام ماموریتهای شبه نظامیان دارد. در یک ماموریت از من خواسته میشود تا تجهیزات گروه رقیب را منفجر کنم. در طول ماموریت معلوم میشود که کسی داروها را دزدیده و تیمی که قرار است تجهیزات آنها را منفجر کنم به همین دلیل در آن محل حضور دارند. همچنین مشخص میشود شخصی که دنبالش میگردند کسی نیست جز “پائول”!
پائول به جای اینکه به وسط بیابان برود و در کمین این تیم بنشیند، ایدهی بهتری در سر دارد. او از من میخواهد که به یک ویلایی که در فاصله نه چندان دوری قرار دارد نفوذ کنم و فردی که پشت بی سیم نشسته است را قانع کنم تا مختصات اشتباه برای سربازان ارسال کند. سپس من و پائول میتوانیم آنها را در محلی که خودمان انتخاب کردیم غافلگیر کنیم.
انتخاب این روش موجب طولانیتر شدن ماموریت میشود. اما من تصمیم میگیرم که نقشهی پائول را دنبال کنم. در این روش سربازان دشمن را راحتتر در معرض آسیب قرار میدهیم که امکان استفاده از نیروهای پشتیبانی را نیز ندارند. این روش ماموریت را کمی آسانتر میکند. همچنین این کار باعث میشود تا به پائول لطفی کرده باشم.
بعدها هنگامی که پائول از من خواست تا یک پادشاه را به خاطر پسرش ترور کنم، متوجه شدم که شاید پائول انسان چندان خوبی نباشد. اما به نظر میرسید که دوستی با او میتواند مفید باشد. همان طور که Far Cry 2 ادامه مییابد، رابطه من و پائول نیز به طور مستمر روند داستان را تغییر میدهد. برخی افراد مانند Marty نیز به من کمک کردند تا از مخمصه نجات پیدا کنم. او جان مرا در چند درگیری نجات داد و هنگامی که دیگر کاری از دستم برنمیآمد، بدن زخمی مرا به جای امنی رساند.
افرادی دیگری نیز مانند Josip، که من او را از یک مخفیگاه شبه نظامیان نجات داده بودم، کارهای جدیدی به من پیشنهاد دادند. یک بار”Josip” از من خواسته بود تا برای جلوگیری از حملات یک گروه که قصد انفجار در نزدیکی مرز و ایجاد خسارت شدید را داشتند، به منابع سوخت آنها حمله کنم. او فرد خوبی به نظر میرسد.
وجود چنین مکانیکها و انتخابهایی که حول محور شخصیتها وجود دارد، چشم انداز داستانی Far Cry 2 را به میزان قابل توجهی تغییر میدهد. شما به جای اینکه تنها ماموریتها را به پایان برسانید، باید گزینههایی را انتخاب نمایید. روابطی را حفظ کنید، افرادی را نیز نجات دهید و گاهی بکشید! حضور این شخصیتها یک مزیت دیگر نیز دارد و آن هم این است که شما احساس نمیکنید تنها کسی هستید که در طبیعت Far Cry 2 در حال دویدن است.
شیطنتهای ابرقهرمان
از آنجایی که Far Cry 3 در تلاش بود تا از طریق داستان بتواند جایگاه خوبی در بین بازیهای ویدیویی بدست آورد، بازی جالبی به نظر میرسید. این بازی شما را در نقش یک فرد سفید پوست ثروتمند قرار میدهد که به همراه دوستاناش به یک تعطیلات هیجان انگیز رفته است. در این میان همه توسط گروهی دستگیر میشوند. در ادامه شما یک گروه عرفانی محلی را پیدا میکنید که مقدار زیادی اسلحه و هیجان در اختیار شما قرار میدهند! اکنون تبدیل به یک قهرمان شکست ناپذیر شدهاید.
Far Cry 3 این ایده را به مخاطب منتقل میکند که شما برای تفریح به محل عذاب دیگران آمدهاید! این ایده به طور کلی یک نگاه کاملاً آگاهانه به بازیهای ویدیویی محسوب میشود. در سمت دیگر اما Far Cry 2 یک نمای منطقیتری از درگیری و تلاش برای کسب قدرت در یک منطقه جنگی را ارائه میدهد. همانند دیگر مزدورانی که در طول بازی ملاقات میکنید و با آنها میجنگید، برنامهها و اهداف شخصی را دنبال میکنید.
البته تمام اینهایی که گفتیم لزوماً بازتاب خوبی یا بدی مسیر انتخاب شده نیستند. شما مانند دیگر مزدوران در حال کار هستید با این تفاوت که از زاویه نگاه خودتان جریانات را دنبال میکنید. اگر دوست داشتید میتوانید قهرمانانه رفتار کنید اما این یک امر حتمی نیست. در حالی که بازیهای مدرن Far Cry، که از Far Cry 3 این روند آغاز شده است، مکانیزم گیم پلی بازی را حول محور سرگردانی در جهان بازی و انجام فعالیتهای گوناگون قرار دادهاند.
Far Cry 2 از ایدهی انتخاب استفاده کرد تا داستان خود را انعطاف پذیرتر کند و ماموریتها روندی پویاتر داشته باشند و شخصیتهای آن نیز از همهی بازیهای بعدی سری جذابتر باشند. قطعاً Far Cry 2 یک بازی قدیمی است که ایرادات زیادی نیز دارد.
اما همانطور که بازیهای Open World در حال گسترش مرزهای خود هستند، وجود مکانهای بیشتر و گستردهتر و همچنین فعالیتهای بیشتر، میتوانند از ایدهی Far Cry 2 الهام بگیرند. در حال حاضر یک الگو و ایدهی خوب برای سری Far Cry وجود دارد؛ یوبیسافت تنها باید به 13 سال قبل خود نگاهی بیاندازد.
- تحلیل گیم پلی بازی مورد انتظار Farcry 6 به همراه اطلاعات تکمیلی
- نقد و بررسی بازی Metro Exodus؛ سفری نافرجام
- یک شروع تأثیرگذار؛ پلیاستیشن چگونه موجب رواج یافتن بازیهای سه بعدی شد
- ساویسگیم را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید و از مطالب جذاب لذت ببرید
- چرا رئیس فعلی پلی استیشن جیم رایان باید از کار برکنار شود؟