بازیهای جهانباز اندکی خستهکننده شدهاند. این حرف را در حالی میزنم که تعدادی از بازیهای مورد علاقهام جهانباز هستند. اما عناوین جهانباز دیگری نیز هستند که تجربهای حوصله سربر ارائه میدهند. به عنوان مثال رستگاری شاوشنک و ایرلندی از فیلمهای مورد علاقهی من هستند ولی قرار نیست همهی آثار سینمایی بالای 2 ساعت باشند. بازیهای جهانباز فوقالعاده هستند ولی قرار نیست همهی بازیها جهانباز باشند. بهترین نمونه برای این حرف هم Horizon Zero Dawn میباشد.
این بازی همهی پیشنیازهای یک جهانباز خوب را دارد، محیط چشمنواز، تنوع بالای محیطی و فعالیتهای جانبی، از همه مهمتر اینکه میتوانید همهی اینها را بیخیال شوید و به داستان اصلی بچسبید. بازی Horizon Zero Dawn از این نظر جای تقدیر دارد، چرا که دست بازیباز را باز گذاشته است و او را مجبور به صرف زمان اضافی در جهان خود نمیکند.
برخی بازیهای جهانباز شما را مجبور به انجام فعالیتهای جانبی میکنند تا از زحمات سازندگان در خلق جهانی بزرگ لذت ببرید، برخی نیز با جایگذاری نیاز به گرایند کردن (تکرار مداوم یک کار برای کسب امتیاز تجربه و پول) شما را ناچار به انجام مأموریتهای گاهاََ حوصله سربر میکنند. با توجه به فراگیر شدن بازیهای جهانباز در چند سال اخیر، استفاده از این چرخهی تکراری خیلی بیهوده به نظر میرسد. و این حس را منتقل میکند که نیازی به جهانباز بودن این بازی به خصوص نیست.
البته قبول دارم که برخی افراد مثل من که در حوزهی بازی فعالیت میکنند شاید نظرات ضد و نقیضی داشته باشند و بازیهای مختصر و مفید را ترجیح بدهند. البته این در مورد افراد شاغل که وقت آزاد کمی دارند نیز صادق است. برای افراد عادی که بازیهای کمتری بازی میکنند و وقت آزاد فراوانی دارند، طبیعتاً گیم پلی بیشتر در ازای 70 دلار، بهتر است. اما این گیم پلی بیشتر همیشه به معنای لذت بیشتر نیست، به عنوان مثال در مورد Horizon Zero Dawn صدق نمیکند.
با این که رویکرد بازی قابل تقدیر است و بازیباز را مجبور به وقت گذرانی در جهان خود نمیکند، اما زمانی هم که به اختیار خود در جهان Horizon Zero Dawn کاوش میکنید، لذت چندانی نمیبرید. شاید به این دلیل باشد که خط داستانی بازی بیش از حد خطی است و جهان آن نیز به نسبت خالی است و مراحل فرعی دلچسبی ندارد. البته درک میکنم که به دلیل منطق داستانی انسانها به شکل قبیلهای زندگی میکنند ولی باز هم جهان بازی بیش از اندازه خالی مینماید. جهان بازی حس زنده بودن ندارد و به شما واکنش نمیدهد. ماشینها هم در جای به خصوصی ایستا هستند تا شما آنها را از پای درآورید.
مسافتی که باید بین مراحل طی کنید بیش از اندازه طولانی هستند و در این مسیر هیچ اتفاق چشمگیری نمیافتد. بازی اصلی که شامل مراحل داستانی و اندکی مراحل فرعی است کاملاً استاندارد است و عنوان چشمنوازی طرف هستیم. اما به نظر سازندگان میتوانستند این محتوا را در محیط کوچکتری ارائه دهند و تراکم آن را افزایش دهند. مشابه این کار را اساتید راکستدی با مجموعهی بتمن انجام دادهاند. جهان متوسط با تراکم بالا و جزئیات فراوان.
بازیهای جهانباز قطعاََ جایگاه خود را دارا هستند. به عنوان مثال ما Red Dead Redemption 2 را داریم که جهان وسیع و شگفت انگیز آن در هر گوشهای حرفی برای گفتن دارد. The Legend of Zelda: Breath of the Wild نیز چنین است و البته مرد عنکبوتی اینسومنیاک گیمز خوش ذوق. قطعاً سازندگان برای جهان بزرگ Horizon Zero Dawn هدفی داشتهاند. اما این هدف به نظر نهایی نشده است و با یک جهان خالی طرف هستیم که چیزی برای ارائه ندارد. بدون شک این بازی میتوانست با محیطی بستهتر لذت دو چندانی را ارائه دهد و سازندگان جزئیات بیشتری برای پرداختن داشتند.
این حرفها به این معنی نیست که من مخالف جهانباز بودن Horizon Forbidden West هستم. فقط امیدوارم از اشتباهات نسخهی اول درس گرفته باشند. محیطهای بسته با قابلیت کاوش در God of War جدید حساب پس دادهاند و سربلند بودند ولی بعید است هورایزون جدید اين رویکرد را پیاده کند. از نمایشها مشخص است که با محیط بزرگی طرف هستیم. امیدوارم این بار این محیط حس بزرگی را هم منتقل کند و فقط ادای بزرگ بودن در نیاورد.