نقد و بررسی بازی Beyond: Two Souls؛ ورود به ماورا

نقد و بررسی بازی Beyond: Two Souls؛ ورود به ماورا

(به قلم رضا چشمی)

در میان کارگردانان سینما افرادی هستند که از آنان به عنوان کارگردانان مولف یاد می‌شود. این افراد دارای آگاهی، هوش و استعداد خدادادی در زمینه‌ی فیلم‌سازی هستند. و با توانایی‌های خود سبک‌های نوینی را در مبحث فیلم‌سازی تالیف می‌کنند. به گونه‌ای که سبک فیلم‌سازی آن‌ها به عنوان الگو مورد استفاده‌ی دیگران قرار می‌گیرد. در دنیای بازی‌های رایانه‌ای نیز افرادی وجود دارند که می‌توان آنان را مولفان این عالم نامید. دیوید کیج (David Cage) از آن دسته کارگرادنانی است که کاملاً بر روی لبه‌ی تیغ حرکت می‌کند. و انتقادات اخیر از آثار او کاملاً موید این نکته است. کیج که علاقه‌ی زیادی به کارگردانی فیلم‌های سینمایی دارد تلاش کرده در تمامی آثارش به نحوی عالم سینما و بازی به یکدیگر پیوند بزند. Beyond: Two Souls نیز حاصل همین نگاه است.

این بازی با تبیعت از این طرز تفکر نشان می‌دهد انتقادات اخیر هیچ‌گونه خللی در اراده‌ی کیج وارد نکرده است. و او همچنان به دنبال استانداردسازی سبک خود در هنر-صنعت بازی است. آینده خواهد گفت که آیا کیج کارگردانی مولف در دنیای بازی‌های رایانه‌ای هست یا خیر.

نقد و بررسی بازی  Beyond: Two Souls؛ ورود به ماورا

Beyond: Two Souls راوی داستان دختری به نام جودی هولمز است. کودکی ۸ ساله با توانایی‌های عجیب و غریب که نیروی ماورائی او نشأت گرفته از موجودی به نام Aiden است. این نیرو دارای هویتی مستقل از جودی است. و در عین حال می‌تواند در تسخیر جودی درآمده و قدرت ماورائی به او ببخشد.

بازی Beyond: Two Souls دارای ماهیتی دوگانه است. در روی اول سکه که اتفاقاً بخش غالب بازی است موضوع دارای بعد روانشناختی می‌باشد. نویسنده تلاش کرده مصائب ۱۵ ساله‌ی دختری را به نمایش بگذارد که به علت داشتن توانایی‌های ماورائی، توسط جامعه طرد شده است. و از حقوق اولیه‌ی زندگی خود محروم گردیده. این بعد عموماً در غالب سینمایی روایت می‌شود. بعد دیگر که در غالب گیم پلی جای می‌گیرد جهت بخشی توانا‌یی‌های جودی و سوءاستفاده‌های جامعه از وی را به نمایش می‌گذارد. در این میان دانشمندی به نام Nathan Dawkins (با بازیگری ویلیام دافو) نقش اساسی را ایفا می‌کند.

نحوهی روایت داستان Beyond: Two Souls همانند پازل طراحی شده و با فلش‌بک و فلش‌فوروارد‌های متعدد کامل می‌شود. این شیوه‌ی روایت ضمن اینکه بازی را از یکنواختی خارج می‌کند به همان اندازه نیز موجب از هم‌گسیختگی داستان می‌گردد. و اغلب اوقات خط سیر داستان از دست بازی‌باز در می‌رود.

نقد و بررسی بازی  Beyond: Two Souls؛ ورود به ماورا

گیم پلی بازی Beyond: Two Souls اصلی‌ترین چالش پیش روی سازندگان است. با توجه به انتقادهایی که اخیراً به نحوه‌ی گیم پلی بازی‌های دیوید کیج وارد آمده انتظار می‌رفت با عنوانی متفاوت نسبت به آثار قبلی رو به رو باشیم. اما به نظر می‌رسد اتهام‌های وارده در خصوص ساختارشکنی کیج نه تنها نتوانسته او را از مسیرش منحرف کند، بلکه حریص‌تر از گذشته عنوان جدیدش را با عناصر سینمایی ترکیب کرده است.

حقیقت این است که گیم پلی بازی Beyond: Two Souls به سبک ویدیوی تعاملی ساخته شده است. و در مقایسه با سایر سبک‌ها آزادی عمل بسیار کمتری را در اختیار بازی‌باز قرار می‌دهد. در اکثر مواقع گیم پلی بازی در فشردن چندین کلید محصور باقی می‌ماند. گرچه آزادی عمل نسبت به بازی‌هایی نظیر Heavy Rain و Fahrenheit بیشتر است. از دیگرمشکلات گیم پلی استفاده نامناسب از QTE در بازی است. گرچه این تمهید گهگاه موجب افزایش ضربان قلب بازی‌باز می‌شود اما به همان نسبت موجب آزار وی نیز می‌شود. چرا که در زمان‌هایی نیاز به شخص دیگری پیدا می‌کنید تا به شما در زدن کلیدها کمک کند!!!

ظاهراً دیوید کیج درس‌های لازم از ایرادهای وارده به Heavy Rain در زمینه‌ی فشردن چندین کلید به صورت هم‌زمان را فرا نگرفته است. سبک بازی Beyond: Two Souls به کرات در جریان روایت داستان تغییر می‌کند. اما این رویکرد نسبت به تجربیات پیشین یک بازی‌باز بسیار ناقص به نظر می‌آید. به عنوان مثال جودی گاهاً وادار به انجام مبارزات تن به تن می‌شود. اما پتانسیل نهفته در تغییر سبک به علت عدم پرداخت مناسب و با توجه به کلیدزنی‌های عجیب و غریب به هدر می‌رود.

در جایی دیگر از Beyond: Two Souls موضوع مخفی‌کاری در دستور کار قرار می‌گیرد. اما این قابلیت هم بدون پرداخت صحیح به حال خود رها می‌شود. و استفاده‌ی لازم از این تغییرات حاصل نمی‌شود. به نظر می‌رسد در تصورات سازنده، تغییر سبک راهکاری برای پوشش کاستی‌های بازی بوده است. اما عدم اجرای صحیح آن ضربات ناخوشایندی را به گیم پلی وارد کرده است.

نقد و بررسی بازی  Beyond: Two Souls؛ ورود به ماورا

همانگونه که پیشتر گفتم داستان به صورت نامتقارن روایت می‌شود و این روایت ناهمگون موجب فراز و فرودهای بسیار در جریان بازی می‌شود. گاهی اوقات هیجان در بازی Beyond: Two Souls به اوج می‌رسد و بلافاصله در مرحله بعد فروکش می‌کند. این تغییرات ناگهانی غالباً هیجان را از بین می‌برند. و موجب کاهش کیفیت گیم پلی می‌گردند. از طرفی علیرغم وجود ۲۳ پایان مختلف برای بازی کاملاً مشخص است که نحوه‌ی انتخاب وقایع تاثیرگذاری خود را در این بازی به میزان زیادی از دست داده‌اند. در حالی که در بازی Heavy Rain تعادل مناسبی در نحوه‌ی انتخاب بازی‌باز دیده می‌شد.

بحث آخر در خصوص گیم پلی به نحوه‌ی کنترل Aiden باز می‌گردد. وجود Aiden و قابلیت‌های آن یکی از جذاب‌ترین بخش‌های Beyond: Two Souls به شمار می‌رود. گرچه قابلیت‌های مشابه آن‌ را در بازی The Darkness دیده‌ایم. اما از آن می‌توان به وجه تمایز Beyond: Two Souls با سایر بازی‌ها یاد کرد. بزرگ‌ترین مشکل استفاده از Aiden به نحوه‌ی کنترل آن باز می‌گردد. تعداد دفعاتی که کنترل Aiden از دست بازی‌باز خارج می‌شود کم نیست. و مدتی زمان لازم است تا جهت حرکت این نیروی سرکش را بیابید. به همین منوال کنترل شخصیت‌های اصلی بازی نیز دچار مشکل است. بارها دیده می‌شود که جودی نسبت به فرمان‌های ارسال شده از سوی بازی‌باز عکس‌العمل به موقع نشان نمی‌دهد و برای رسیدن به محل مورد نظر بازی‌باز را به دردسر می‌اندازد.

نقد و بررسی بازی  Beyond: Two Souls؛ ورود به ماورا

در بعد گرافیکی بدون شک Beyond: Two Souls یکی از ۵ گرافیک برتر نسل هفتم را به تصویر می‌کشد. آنچه که بیش از همه در گرافیک بازی جلوه می‌کند نمایش احساسات در چهره‌هاست. دقت به جزئیات چهره‌ها از جمله نکات مورد علاقه‌ی کیج به شمار می‌رود. و در Beyond: Two Souls این مورد به بهترین نحو احساسات را به بازی‌بار منتقل می‌کند.

ضبط حرکات انجام شده از شخصیت‌ها بسیار دقیق و تاثیرگذار است. به همین منوال انیمیشن‌های بازی Beyond: Two Souls نیز جذاب و زیبا طراحی شده‌اند. البته ایرادی نیز در هنگام چرخش ناگهانی شخصیت‌ها وارد است. به نحوی که احساس غیرطبیعی بودن به بازی‌باز دست می‌دهد. طراحی مراحل بسیار زنده و پویا انجام پذیرفته است. ضمن اینکه نورپردازی بسیار زیبای بازی در کنار رنگ بندی مناسب، نقش اساسی در پویایی گرافیک ایفا می‌کند. با چشم‌پوشی از برخی کاستی‌ها در مجموع شاید بتوان گرافیک بازی را از اصلی‌ترین نامزدها‌ی گرافیک برتر نسل هفتم دانست.

زمانی که Normand Corbeil مشهور، خالق موسیقی جادویی و جاودانه‌ی Heavy Rain در میانه‌ی راه ساخت موسیقی Beyond: Two Souls درگذشت، شک و تردیدهای بسیاری در خصوص خلق موسیقی درخور برای این بازی پدید آمد. اما کوانتیک دریم با انتخاب‌های به جا و دعوت از Lorne Balfe (سازنده‌ی موسیقی بازی Assassins Creed III و فیلم The Dark Knight Rises) و موسیقی‌ساز افسانه‌ای Hans Florian Zimmer (با آثار درخشانی نظیر فیلم Gladiator ،Lion King) به خوبی جای خالی Corbeil را پر کرده‌اند. موسیقی متن بازی Beyond: Two Souls جزو آثار ماندگار و درخشان بازی‌های کامپیوتری می‌باشد.

گرچه در دنیای بازی‌های رایانه‌ای بازی‌گردانی مفهومی ندارد، اما دیوید کیج به لطف بازیگری الن پیچ و ویلیام دافو دنیای کارگرادنی را به دنیای بازی‌های رایانه‌ای پیوند زده است. بدون شک درخشش بازیگر هالیوودی این بازی یعنی الن پیچ در درخشان شدن Beyond: Two Souls نقش به سزائی داشته است. صدای هر دو بازیگر فوق نیز حال و هوای خاصی به بازی بخشیده و کیفیت آن را افزایش داده است.

نقد و بررسی بازی  Beyond: Two Souls؛ ورود به ماورا

در مجموع چه بخواهیم یا نه، دیوید کیج مشغول پی‌ریزی ستون‌های سبکی است که محوریت آن بر سینمایی بودن اثر استوار گردیده است. اگر از منظر فوق به بازی Beyond: Two Souls نگاه کنیم با اثری جذاب در زمینه‌ی گیم پلی مواجه هستیم. و اگر دیدگاه خود را مبتنی بر سبک‌های شناخته شده تنظیم کنیم با اثری کاملاً ناشناخته رو به رو می‌شویم که در ارائه‌ی ابتدایی‌ترین عناصر سایر سبک‌ها نیز با مشکل مواجه است.

نکات مثبت: گرافیک فوق‌العاده زیبا، صداگذاری عالی و موسیقی متن بسیار دلنشین، داستان بکر و جذاب، تنوع در شیوه‌ی روایت داستان

نکات منفی: وجود برخی مشکلات در گیم پلی، کاسته شدن اثربخشی انتخاب‌ها در جریان بازی، اتکا‌ی غیرمعمول به QTE

امتیاز ساویس‌گیم: ۸ از ۱۰

FINAL VERDICT

All in all, whether we like it or not, David Cage is creating a new genre centered on the cinematic nature. If we look at Beyond: Two Souls from the above perspective, we have an interesting game in terms of gameplay. And if we base our point of view on known genres, we are faced with a completely unknown game, which is difficult to present the most basic elements of other genres

Pros: Extremely beautiful graphics, great sound and very nice soundtrack, pristine and amazing story, variety in the way the story is told

Cons: Some gameplay issues, reduced effectiveness of choices during the game, unusual reliance on QTE

Final Score: 8 out of 10

 

5 1 رای
رأی دهی به مقاله

رضا چشمیمشاهده نوشته ها

رضا چشمی

Mia San Mia

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها