سید فیلد و ساختار 3 پرده‌ای

سید فیلد و ساختار 3 پرده‌ای

(به قلم حسن نصرالهی)

به طور کلی فیلمنامه با نمایش نامه و رمان تفاوت زیادی دارد. اما آن‌ها نقطه اشتراک بسیار مهمی نیز دارند. نقطه اشتراکی که از آغاز، میان و پایان نشأت می‌گیرد. سال‌ها قبل “سید فیلد” که یکی از بهترین فیلمنامه نویسان تاریخ است، نظریه‌ای را مطرح کرد که همچنان از روش‌های متداول فیلم نامه نویسی محسوب می‌شود. این نظریه “ساختار سه پرده‌ای” نام دارد. البته این نظریه قبل‌تر توسط “ارسطو” مطرح شده‌ بود، اما سید فیلد به آن معنای دیگری بخشید.

سید فیلد یک فیلم را 120 دقیقه در نظر می‌گیرد و آن را به سه پرده تقسیم می‌کند. در واقع پرده‌ی اول بایستی 30 دقیقه را به خود اختصاص دهد. در این پرده باید شخصیت‌ها، داستان و فرضیه‌ی دراماتیک بنا شوند. پرده‌ی اول برای مخاطب همه چیز را روشن می‌کند که آیا می‌تواند اثر را دنبال کند یا خیر. در پرده‌ی دوم نیز که 60 دقیقه‌ی میانی می‌باشد، بایستی “تقابل” مطرح گردد. در این پرده موانعی بر سر راه شخصیت قرار می‌گیرند و او باید این موانع را از پیش رو بردارد. اگر نویسنده شخصیتی را که خود خلق کرده بشناسد، می‌تواند این کار را به نحو احسن انجام دهد.

سید فیلد و ساختار 3 پرده‌ای

در واقع مفهوم واقعی درام در کشمکش نهفته است. اگر کشمکش وجود نداشته باشد، شخصیتی زاده نشده و اگر شخصیتی نباشد، طبیعتاً قصه‌ای هم وجود نخواهد داشت. پرده‌ی دوم باید به خوبی شکل بگیرد تا پرده‌ی سوم به نتیجه برسد. اما پرده‌ی سوم که 30 دقیقه‌ی پایانی می‌باشد، موسوم به “گره گشایی” است. باید مد نظر داشت که گره گشایی به منظور پایان بندی داستان نیست. اینکه شخصیت داستان زنده می‌ماند یا خیر؟ یا اینکه در کار خود موفق می‌شود یا نه؟ این موارد گره‌های داستان را می‌گشایند. نه آنکه پایان بندی قصه باشند. پایان بندی آن لحظه‌ای است که قصه را تمام می‌کند.

اما چگونه این پرده‌ها به یکدیگر متصل می‌شوند؟ جواب خیلی ساده است؛ به وسیله‌ی “نقطه عطف”. اگر بخواهیم تعریفی ساده از نقطه عطف داشته باشیم، این است که این رویداد، قصه را به سمتی دیگر سوق می‌دهد. با استفاده‌ی درست و منطقی از نقطه عطف می‌توان سه پرده را به یکدیگر متصل کرد. اما الگوی ذکر شده، لزوماً دلیل قطعی بر خوب بودن یک فیلمنامه نیست. پایبندی صرف به این الگو باعث نمی‌شود که فیلمنامه‌ای خوب خلق شود. چرا که الگو یک قالب کلی و ثابت است و فرمولی ارائه نمی‌دهد. بنابراین فرمول تغییر می‌کند.

سید فیلد و ساختار 3 پرده‌ای

البته شاید بسیاری این نظریه‌ی سید فیلد را قبول نداشته باشند. شاید بسیاری بر این نظر باشند که هنر مانند زندگی مستقل است و نباید وابسته به قاعده‌ی خاصی باشد. اما سید فیلد این نظریه را رد می‌کند و می‌گوید؛ “تولد، زندگی و مرگ”. او اعتقاد دارد این همان آغاز، میان و پایان می‌باشد. انگار سید فیلد این فیلمنامه نویس و نظریه پرداز مورد توجه، همه چیز را بر مبنای نظریه خود ارزیابی می‌کرده است! اما در مدیوم بازی‌های ویدیویی، شاهکاری چون The Last Of Us نمونه‌ای اصولی و تحسین بر انگیز در بحث ساختار سه پرده‌ای می‌باشد.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله

حسن نصرالهیمشاهده نوشته ها

Avatar for حسن نصرالهی

زگهواره تا گور دانش بجوی

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها