کریتوس، مردی که آتن و نورث را درنوردید؛ قسمت اول

کریتوس

(به قلم رضا چشمی)

در این مقاله نگاهی به کارنامه‌ی کشتارهای کریتوس فرمانده‌ی ارتش اسپارتان و خدای جنگ خواهیم داشت. اما پیش از هر چیز اجازه دهید در ابتدا این مقاله را با بیوگرافی شخصیت کریتوس آغاز کنیم:

کریتوس و برادرش دیموس، در یکی از دهکده‌های کوچک یونان قدیم به نام اسپارتان به دنیا آمدند. به خاطر ناشناس بودن پدر کریتوس، خانواده‌ی کوچک او همیشه مورد توهین و اذیت سایر مردم قرار می‌گرفت. روزی دهکده‌ی آن‌ها مورد حمله قرار می‌گیرد. و برادر کریتوس توسط اریس اسیر می‌شود که بعدها وی را به خدای مرگ می سپارد. در ادامه کریتوس به علت توانایی‌هایش در جنگیدن به خدمت ارتش اسپارتان درمی‌آید. و با زنی به نام لیساندرا ازدواج کرده و صاحب یک دختر به نام کالیوپ می‌شود.

کریتوس و دیموس

به مرور زمان همسر کریتوس در می‌یابد که کریتوس اندیشه‌ای جز شکوه اسپارتان و به قله‌ی افتخار رساندن آن ندارد. و فراموش کرده که خانواده‌ای نیز دارد. به همین دلیل به مخالفت با او بر می‌خیزد. کریتوس بعد از مدت کوتاهی فرماندهی یک لشکر ۵۰ نفره را بر عهده می‌گیرد. و بعدها این تعداد به چند هزار نفر افزایش می‌یابد. همه برای افتخار اسپارتا می‌جنگیدند تا اینکه روز جنگ با لشکر عظیم بربرها فرا رسید.

این جنگ شروع ماجراهای پرفراز و نشیب کریتوس و اسپارتان است. جنگی که سرنوشت اسپارتان‌ها و کریتوس را تغییر داد. کریتوس در میدان نبرد دریافت که لشکر بربرها چندین برابر اسپارتی‌هاست ولی راه بازگشتی وجود ندارد. کریتوس عازم جنگ می‌شود ولی قدرت بسیار لشکر مقابل باعث از پای درآمدن اسپارتان‌ها می‌شود. در ادامه کریتوس اسیر می‌شود و شاه بربرها در حالی که روی سینه‌ی او ایستاده پتک عظیم خود را برای فرود آوردن روی کریتوس بالا می‌برد.

دیموس برادر کریتوس

کریتوس وقتی خود را مقابل قدرت دشمن ناتوان و عاجز می‌بیند از خدای جنگ درخواست کمک می‌کند. او نام خدای جنگ اریس را صدا زد تا به او کمک کند. و در قبال کمک اریس و شکست دادن دشمن پیمان می‌بندد که از این به بعد بنده‌ی او خواهد بود و به فرمان او هر کجا را که بخواهد به آتش خواهد کشید. در این لحظه، اریس بر او ظاهر شده و هدیه‌ای به او می‌دهد که این هدیه چیزی نیست جز شمشیری با قدرت خدای جنگ به نام تیغ‌های آشوب «Blades of Chaos». این شمشیر به دست‌های او زنجیر می‌شود تا فقط اریرس بتواند آن‌ها را از دست او رها کند.

پس از اتمام آن ماجراها، کریتوس مشغول اجرای فرامین اریس می‌شود. و روزی وارد دهکده‌ی کوچکی می‌شود و به فرمان اریس دستور تخریب و کشتن همه‌ی افراد دهکده را صادر می‌کند. بعد از تخریب کامل دهکده، کریتوس به جلوی معبد آتنا می‌رسد. در جلوی معبد پیرزنی پیشگو جلوی او را گرفته و به او اخطار می‌دهد که در داخل معبد سرنوشت شومی در انتظار اوست و او را از ورود به معبد منع می‌کند. ولی کریتوس پیشگو را کنار زده و داخل می‌شود.

اریس

او شروع به قتل و تکه‌پاره کردن مردم داخل معبد کرد و وقتی دست از کشتنشان می‌کشد متوجه می‌شود که بدن بی جان زن و دخترش زیر پاهایش افتاده است. در این لحظه متوجه می‌شد که اریس برای از بین بردن تنها نقظه ضعف او، آن‌ها را از اسپارت به آنجا آورده است. در نتیجه خشم او هویدا شده و قسم می‌خورد که بندگی اریس را رها کند.

وقتی با خشم و غم بسیار از معبد خارج می‌شود، پیشگو نزد او می‌آید و او را به این صورت نفرین می‌کند که خاکستر زن و فرزندش همیشه بروی بدن او بماند. تا هر کس او را ببیند متوجه جنایات و اعمال زشت او شود. و از آن پس رنگ پوست او از سفید به رنگ خاکستری بدل می‌شود. و درست بعد از این ماجراست که او به «روح اسپارتا» ملقب می‌شود.

کریتوس

بعد از آن واقعه کریتوس به خدمت خدایان در می‌آید تا شاید از کابوس‌های شبانه‌اش رهایی یابد. ولی پس از ده سال عدم حصول نتیجه، خستگی وادارش می‌کند که پیش آتنا دختر خدای خدایان زئوس برود. کریتوس از آتنا می‌خواهد تا عذاب را از وجود او پاک کند. آتنا به او پاسخ داد اگر او شهر را از دست اریس (خدای جنگ) نجات دهد و او را نابود کند، خدایان گناهان او را خواهند بخشید.

کریتوس به آتن می‌رود و با صحنه‌ی تخریب شهر توسط اریس روبرو می‌شود. آتنا به او می‌گوید که تنها راه نابود کردن یک خدا استفاده از جعبه‌ی پاندوراست. جعبه‌ی پاندورا جعبه‌ای اسرارآمیز در معبد پاندورا بود که هر یک از خدایان قدرتی از قدرت‌های خود را در آن قرار داده  بود. معبد پاندورا در دشت ارواح گمشده و توسط زئوس به پشت کرونوس پدر زئوس زنجیر شده بود. آتنا به کریتوس می‌گوید که فقط معجزه‌ی آتن که یک زن است می‌تواند در دشت ارواح گمشده را باز کند.

جعبه‌ی پاندورا

بالاخره کریتوس بعد از پشت سرگذاشتن موانع و معماهای بسیار معبد، به جعبه‌ی پاندورا دست می‌یابد. جعبه‌ای که سه قدرت از سه خدای اصلی یونان را در خود دارد. زئوس، پوسایدون و هادس. کریتوس بعد از ۱۰۰۰ سال نور خورشید را بر جعبه‌ی پاندورا می‌تاباند، ولی اریس که متوجه قضیه شده ستونی را از آتن به سمت او پرتاب کرده و دست کریتوس از جعبه جدا شده و می‌میرد.

در ادامه کریتوس به دنیای مردگان می‌رود و در آنجا ناخدای کشتی که هیدرا به آن حمله کرده بود جان کریتوس را نجات می‌دهد.گرچه کریتوس باعث مرگ او شده بود ولی این بار توسط او نجات پیدا می‌کند. و برای بار دوم ناخدا را به اعماق دنیای زیر زمین می‌فرستد. کریتوس با خوش‌اقبالی تمام نجات می‌یابد.در ادامه او به بالاترین مکان دنیای زیر زمین می‌رود و طنابی که از بالا به پایین افتاده را گرفته و از آن بالا می‌رود. او از همان قبری که پیرمرد در معبد معجزه می‌کند بیرون می‌آید. زئوس، خدای خدایان جان او را نجات داده بود. او به داخل شهر می‌رود و اریس را می‌بیند.

نیرد کریتوس با اریس

جنگ آخر آغاز شد و کریتوس در ابتدا توانست اریس را عقب براند ولی شمشیرها افسون شده بودند. و نمی‌توانستند اریس را نابود کنند. اریس کریتوس را به عالم توهم برد تا با نشان دادن کشته شدن دختر و همسر به دست خودش او را عذاب دهد. چندین موجود به شکل کریتوس به دختر و همسرش حمله کردند ولی او در مقابل آن‌ها می‌ایستد و خانواده‌اش را نجات می‌دهد. اما این کار فایده‌ای نداشت. اریس شمشیرها را از او گرفته و دختر و فرزندش را می‌کشد. کریتوس بدون شمشیرها به عالم واقعیت باز می‌گردد. اریس به دست خودش زنجیرهای اسارت را از دست او باز می‌کند. سپس خدایان آخرین هدیه‌ی خود را به کریتوس اهدا می‌کنند: شمشیر خدایان «Blade of The Gods». سرانجام کریتوس با تمام وجود شمشیر را در سینه اریس فرو کرده و خدای جنگ را نابود می‌کند.

بعد از آن واقعه کریتوس نزد آتنا آمده و از او خواهش می‌کند این عذاب را از وجود او پاک کند. ولی آتنا به او می‌گوید که اگرچه، همان‌طور که به او وعده داده شده بود، گناهانش بخشیده شده ولی هیچ‌کس نمی‌تواند اعمال شنیع او را فراموش کند. و خاطره‌ی آن‌ها را از ذهن او پاک کند. کریتوس با دانستن اینکه هیچوقت کابوس‌ها و وحشتش از بین نمی‌رود به بالاترین صخره کوه المپ رفته و خود را از آن به پایین پرتاب می‌کند. ولی آتنا در میانه‌ی راه او را نجات می‌دهد و تا کوه المپ بالا می‌آورد. سپس به او می‌گوید که اکنون یک تخت در عرش المپ خالی است: تاج و تخت خدای جنگ. و اکنون به او تعلق خواهد داشت. آتنا شمشیرهای مشابه تیغ‌های سابق او را «Blades of Athena» به او می‌دهد. و او را به عنوان خدای جنگ جدید منصوب می‌کند.

در ادامه قصد داریم قربانیانی که کریتوس جان آن‌ها را در راه هدف خود قربانی می‌کند را به شما معرفی کنیم. بررسی‌ها به گونه‌ای خواهد بود که ترتیب بازی‌ها به تفکیک زمان عرضه‌ی آن‌ها لحاظ خواهد شد. و به تفصیل در خصوص دشمنانی که در سر راه خدای جنگ قرار گرفته‌اند صحبت خواهیم کرد. منتظر قسمت بعدی این مقاله‌ی جذاب باشید.

 

3 2 رای ها
رأی دهی به مقاله

رضا چشمیمشاهده نوشته ها

رضا چشمی

Mia San Mia

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها