(به قلم حسن نصرالهی)
خیلی وقت بود که منتظرش بودیم. خدای جنگ جدید قرار بود عرضه شود و خالقان میخواستند با بازنگری همه چیز، دوباره کریتوس را به اوج برسانند. باید قبول کرد که روند جذاب و دوست داشتنی عناوین قبل دیگر نمیتوانست جوابگوی نیاز بازیبازهای امروزی باشد. در همین راستا سانتامونیکا به رهبری کوری بارلوگ، تصمیم گرفتند همه چیز را از نو بازسازی کنند. و با استفاده از تجربیات گذشته و همچنین انبوهی از ایدههای مختلف، به God of War جان دوبارهای ببخشند.
از دیدن نمایشهای مختلف بازی و نشان دادن جزئیات آن، کاملاً میتوانستیم حدس بزنیم که God of War تغییرات فراوانی به خود دیده است. و از حق نگذریم که این تغییرات در راستای بهبود عناصر دوست داشتنی بازی، گامی مثبت بودهاند. و حال و هوایی تازه را به آن بخشیدهاند. اما سوای این بحثها، عنوان سانتامونیکا به طرز عجیبی عظیم است. و میتوان گفت تمام معادلات بازیهای اکشن را بر هم زده است.
می توان تا ساعتها دربارهی God of War نوشت و از ماجراجوییهای آن در دنیایی عظیم و شگرف تمجید کرد. یقیناً کارنامهی درخشان سری و آن سیر بی نظیرش، God of War را به این مرحله از عظمت رسانده است. عناوینی که ما یکی از پس از دیگری پشت سر گذاشتهایم و از تجربهی آنها به نهایت لذت رسیدهایم، اکنون به سر فصل جدیدی رسیده است که از این پس باز هم میتواند معیار سنجشی بی بدیل باشد. البته رسیدن به استاندارهای این سری هیچ وقت تحقق نیافته و عنوان جدید این روند را حتی سختتر از گذشته نیز کرده است.
God of War ماحصل تجربیات بیش از یک دههی این مجموعه، سانتامونیکا و شخص کوری بارلوگ است. عنوانی که کماکان استانداردها را تعیین میکند و واژهی عظیم و شگفت انگیز را در خود میگنجاند. این اثر نه تنها تامل برانگیز است بلکه برعکس شناختمان از آن، پر از حس عاطفی پدر و فرزندی است. رابطهای که نمونهاش را در این مدیوم ندیدهام. God of War هم قصه گوست و هم جهانی عظیم برای ماجراجویی دارد. که برخلاف افکار و پیش فرضها، هیچ کدامشان بر سر راه دیگری قرار نمیگیرند. و به موازات هم تجربهای بی نظیر و فراموش نشدنی را به ارمغان آوردهاند.
البته نمیخواهم مقدمه زیادی به درازا بکشد اما برای عنوانی چنین عظیم و با شکوه آن را لازم میدانم. سونی باری دیگر پرچم خود را به اهتزاز درآورده است. و با عناوین انحصاری بی نظیر و قصه گو، خود را سلطان بی چون چرای نسل هشتم معرفی میکند. عناوین قصه گویی که در صنعت کمرنگتر از قبل شدهاند اما سونی آنها را جدیتر از هر زمان دیگری تحویل میگیرد.
بی شک خدای جنگ جدید اثری ماندگار است که مثل همیشه پر سرو صدا آمده و بی مهابا به قدرت نمایی میپردازد. این اثر حاصل عشق و تلاش بی وقفهی خالقانی توانمند است که همواره میخواهند بهترین باشند. در God of War دستاوردهای تکنیکی و بازیسازی بسیاری معرفی شده است. اثری تاثیر گذار که به طور حتم تا سالها باید مورد بررسی قرار گیرد.
قبل از عرضهی بازی خالقان تاکید زیادی داشتند که اثر جدیدشان از The Last of Us عنوان افسانهای ناتی داگ، الهام فراوانی گرفته است. حال که بازی عرضه شده، به این موضوع کاملاً پی میبریم که شباهتها و نوع رابطهی بین کریتوس و آترئوس یادآور آن شاهکار است. اما فارغ از این موضوع، قصه تفاوتهای زیادی با عناوین قبل دارد.
کریتوس بعد از نابودی خدایان المپ، خود را در سرزمینهای افسانه ای نورس پنهان کرده است و با فرزندش زندگی عادی را سپری میکند. اما این رویه همانطور که انتظار داریم به این سادگیها پیش نمیرود. و ماجرایی عظیم به وقوع می پیوندد. اشکها و لبخندها در سراسر قصه به جریان میافتد و مهر و عاطفه جای خون و خشونت را می گیرد.
درست بر خلاف عناوین قبلی، دیگر از آن خشم و هیاهوی کریتوس خبری نیست. او کاملاً آرام شده و خشم خود را کنترل میکند. آموزش و تجربهای را که به دست آورده در اختیار تنها فرزندش میگذارد. او را در این ماجرا رفته رفته آموزش میدهد و تربیت میکند. در همین راستا رابطهای عجیب شکل میگیرد و رفته رفته به اوج خود میرسد.
بدون کم و کاستی، آنچنان این رابطه عمیق و درگیر کننده میشود که نظیرش را کمتر دیدهایم. ما شاهد آن خواهیم بود که کریتوس تک بعدی و برآمده از خشم، چگونه به فرزندش عشق میورزد و از او محافطت میکند. انگار درد از دست دادن همسر و فرزندش در گذشته، هنوز بر روی او سنگینی میکند و دیگر نمیخواهد اشتباهی را دوباره تکرار کند. ضمن آنکه به پسرش سخت میگیرد، دلسوزانه از او محافظت میکند.
قصهی بازی کاملاً بر رابطهی کریتوس و آترئوس بنا شده و به راستی که این رابطه ماندگار از کار درآمده است. غافل نشویم که شخصیتهای دیگری نیز وارد کارزار میشوند. که با وجود اندک بودنشان، پرداختی عالی دارند و به قصهی بازی عمق بیشتری میبخشند. قصهای که همه چیز دارد و بخش اعظمی از آن هم در جستجوها و در گیم پلی بازگو میشود.
هرجا میروید داستانکی میشنوید. آترئوس با ذوق و کنجکاوی سوال میکند و کریتوس گاه با بی حوصلگی جواب میدهد. هر لحظهی بازی دیالوگی رد و بدل میشود و رابطهای به وسعت عشق شکل میگیرد. البته مهمان ناخواندهای بنام mimir هم به جمعتان اضافه میشود. و سرمنشأ دیالوگهای تمام نشدنی در روند بازی میشود. اصلاً دنیای بازی بر این مبنا شکل گرفته و پر از اسرار ناشناخته است. آترئوس همیشه کنجکاو هم تمایل به کشف آنها دارد و در این بین از مادرش هم اطلاعات بدست میآورد و خودش را بهتر میشناسد.
آنقدر قصه عمیق، جان دار و بی نظیر است که از لحظه به لحظهاش لذت بردم. با وجود ماجراجویی عالی و تمام نشدنی در بازی، قصه هرگز اسیر لحظههای آن نمیشود. همواره دیالوگی هدفمند برقرار است. بر این اساس جهان بازی و اتفاقات آن به مبنایی باور پذیر میرسند. این شیوهی قصه گویی در God of War به زیبایی اجرا میشود.
باید همواره در حین ماجراجویی گوش هایمان را تیز کنیم و به دیالوگهای رد و بدل شده بین پدر و پسر توجه داشته باشیم. باید به خوبی ببینیم و به درستی بشنویم. چون قصهی خدای جنگ هم دیدنی است هم شنیدنی، هم قابل لمس است و هم قابل درک. نمایشی تاثیر گذار را ارائه میدهد و سکانسهای کارگردانی شدهی بی نظیر و درخشانی دارد. درست به مثال شاهکارهای ناتی داگ، قصه وجه پر رنگی در بازی دارد و ثانیهای از ذهنمان دور نمیشود.
الهام گیری از The Last of Us یک گام مثبت است. خالقان با توانمندی توانستهاند در دنیای خشن این بازی، الهامات خودشان را نهادینه کنند. فقط کافی است به واکنشهای آترئوس به پس و پیش حوادث دقت کنید تا کاملاٌ متوجه این تشابهات شوید. مثلاً وقتی که او اولین آدم زندگیاش را میکشد در بازی میبینیم که چگونه پریشان است. یا وقتی این رویه عادی شده و از جایی به بعد به یکی از باسهای بازی حمله ور میشود، در بازی میبینیم که چگونه جسارتش زیاد شده و قبل از شما به دشمنان حمله میکند. God of War پر از نکات این چنینی است.
کریتوس همواره به فرزندش التیام میبخشد و با تجربیات خود او را درس میدهد. در هر لحظهی بازی، آنچنان دیالوگهای عمیقی بین کریتوس و آترئوس رد و بدل میشود و آنچنان رابطه کش و قوس داری در جریان است که محو آن بودم. بی شک قصهی God of War، شخصیت پردازی و کارگردانی آن از بهترین نمونههای ساخته شده در تاریخ بازیهای ویدیویی هستند. عنوانی بی بدیل و پر احساس که خط بطلانی بر تمام پیش فرضهایمان میکشد. دنیایی که کریتوس در آن نصیحت میکند و در حالی که همچنان مغرور است عشق میورزد، بدون شک دنیایی بی نظیر برای عاشقان این بازی به شمار میرود.
آغاز دوبارهی یک جریان
اولین نکتهای که از همان نمایشها توجهمان را جلب میکرد، دوربین متحرک بازی بود. این بار بر خلاف گذشته میتوانیم دوربین را بچرخانیم و با دنیای بازی ارتباط بهتری برقرار کنیم. اکنون دوربین به کریتوس نزدیک شده و همین امر تفاوتهای بنیادینی را رقم زده است. مبارزات زندهتر شدهاند و قابل لمستر از قبل اجرا میشوند. صد البته روند بازی با وجود پایبندی به ریشهها کاملاً بازخوانی شده است و تفاوتها را رقم میزند.
God of War بسیار بزرگتر از قبل است و روند خطی بازی جای خود را به عنوان جهان بازی داده که عناصر پر رنگ نقش آفرینی هم در آن حضور دارند. در راستای این نکات، ماجراجویی بی تکرار در انتظار بازیباز است. جهانی بزرگ با انبوهی از فعالیتهای مختلف، ساعتها سرگرمی و اکتشاف را برای بازیباز به ارمغان میآورد. گیم پلی همواره نکتهای برای نمایش دارد، سیستم مبارزات و ماجراجویی در دل جهانی عظیم، شاید تا مدتها برایتان تکرار نشود. تمام این نکات به لطف طراحی مراحل عالی، خدای جنگ را در میان بهترین بازیهای تمام دوران قرار میدهد.
با اینکه خدای جنگ تغییرات زیادی به خود دیده است اما به محض آن که کنترل کریتوس را بر عهده میگیرید، به طرز عجیبی همه چیز را آشنا خواهید یافت. حتی سیستم مبارزات با وجود تغییر حالت و سلاح آن به شدت آشناست. اینبار سلاح اصلی کریتوس Leviathan Axe نام دارد. تبری قدرتمند که سیستم مبارزات را دگرگون کرده است. این سلاح کلی ویژگی دارد و به مرور ارتقا مییابد. همچنین قابلیت پرتاپ شدن را داراست و سریعاً با اشارهای به سمت کریتوس باز میگردد. از طرفی قدرت فریز دارد و کلی مکانیک را به گیم پلی اضافه میکند. سازندگان با خلق این سلاح، یکی از بهترین سلاحهای دنیای بازیهای اکشن را معرفی کردهاند.
قابلیتهای پر شمار Leviathan Axe، نه تنها مبارزات را جذاب و دگرگون کرده است بلکه دهها مکانیک ریز و درشت مرتبط با آن را در بازی سرازیر میکند. آن قدر این سلاح جذاب است که لحظهای آن را رها نمیکردم! اصلاً هویت و منطق بازی بر این سلاح استوار است و جان میدهد برای مبارزات جذاب و نفس گیری که نمونهاش را کمتر دیدهاید. مبارزه با دست خالی و سپر نیز وجود دارد. آن وقت شما میمانید و جهان بازی، دو سلاح مختلف با قابلیت آتش، یخ و کلی فعالیت، معما، راه مخفی و ماجراجویی که در دل این دنیا قرار گرفتهاند و تا مدتها شما را سرگردان و گرفتار میکنند.
God of War آمده است بازیباز را تا نسخهی بعدی بازی سرگرم کند. آن قدر بهانه و ماجراجویی در بازی وجود دارد که بعد از تمام کردن بازی دنیایی دیگر به رویتان باز میشود. ضمن آنکه در دل این ماجراجویی، آترئوس همیشه همراه شماست. او یک همراه بی نظیر است و بسیار در مبارزات کمک حال کریتوس خواهد بود. خالقان بهای زیادی به آترئوس دادهاند و کلی هم مهارت در اختیار او قرار دادهاند. آترئوس هم مانند کریتوس شخصی سازی میشود و با تیرو کماناش حسابی از خجالت دشمنان در میآید. او یک همراه فراموش نشدنی است و از هوش مصنوعی بسیار خوبی بهره میبرد. در کل راه گشایی موثر است و کنجکاویاش دربارهی همه چیز، عمق ماجراجویی بازی را افزایش میدهد.
گیم پلی و روند God of War پر از بحث است و پر از نکات ریز و درشتی که میتواند الگویی مناسب برای ساخت یک بازی درجه یک باشد. به غیر از روند اصلی که ساعتها جذابیت با داستانی ممتاز است، ماموریتها و فعالیتهای جانبی، دریچهای دیگر را در این دنیا میگشایند. ماموریتها و فعالیتهایی که چنان پرداخته شده هستند، خودشان به سادگی میتوانند سوژهی یک بازی متفاوت باشند!
جهانی که خالقان تدارک دیدهاند پر از فعالیت مختلف است. میتوانید با قایق دوست داشتنی کریتوس به تمام نقاط آن سرک بکشید و خالق لحظههای سرگرم کنندهی خود باشید. از طرفی والکریهای قدرتمند در سراسر نقشه پنهان شدهاند و انتظارتان را میکشند. هشت والکری موجود در جهان بازی، به طرز عجیبی سخت و نفس گیر هستند. آنها تمام قدرت و تواناییهای کریتوس را به چالش میکشند. اگر موفق به شکست تمام والکریها شدید، من به شما تبریک میگویم، شما خدای جنگ واقعی هستید!
God of War به سبب ارزش تکرار بالا و داستان عمیقش، باعث میشود تمام این نکات را حتی روی درجه سختیهای بالا، بارها تجربه کنید و دنیای آن را کاملاً و به دفعات زیادی زیر و رو کنید. وقتی به والکریها رسیدید آن وقت است که ارتقاءها خودشان را نشان میدهند. برای شکست دادن والکریها پیدا کردن کارتهای Legendary حتی از نان شب هم واجبتر میشود!
البته سیستم ارتقاء آنقدر پخته است که در روند اصلی هم متوجه آن باشید. اما وقتی دل را به دریا بزنید متوجه میشوید که چقدر همه چیز اصولی و کاربردی است. اما فارغ از تمام این خوبیها و دستاوردهای بزرگ این عنوان، گلهای کوچک از بازی دارم و آن باس فایتهای تکراری است. البته مبارزات با آنها به هیچ عنوان کسل کننده نمیشود و راههای متفاوتی هم برای هر کدامشان وجود دارد.
اما در مقایسه با عناوین گذشته چندان به چشم نمیآیند. البته بحث من غولآخرهای معمولی بازی است که مدام با آنها روبرو خواهید شد. در حالی که غولآخرهای اصلی و داستانی بازی بی نظیر و فراموش نشدنی از کار درآمدهاند. ضمن آنکه بازی آنتاگونیست خبیث و درجه یکی بنام “بالدر” دارد که سکانسهای مبارزه با آن را هرگز فراموش نخواهید کرد. در کل سیستم مبارزات به لطف مکانیزمها و ابتکارات درخشان از بهترینها به شمار میرود. و تا آخرین لحظه جذابیت خود را حفظ میکند. خالقان زحمات زیادی را متقبل شدهاند که این نکته را میتوان در جای جای بازی فهمید. در واقع “خدای جنگ” نمایشی عظیم از تمام تجربهها و دستاوردهای این مدیوم تا به امروز است. نمایشی که بی شک برای بازی دوستان ماندگار خواهد بود و خاطرهی آن را تا مدتها از یاد نخواهند برد.
سانتامونیکا تقدیم می کند
بازی از لحاظ گرافیکی شاخص، یکه تاز و بی نظیر است. بی هیچ شک و تردیدی God of War نقطه اوج گرافیک نسل هشتم است. مدل سازی بی نظیر و جلوههای بصری خیره کننده، مثل همیشه این بازی را در زمرهی بهترینها قرار داده است. لوکیشنهای مختلف از کوهستانهای midgard گرفته تا جنگلهای alfheim، همگی چشم نواز و به معنای واقعی کلمه درگیر کننده از کار درآمدهاند و بازیباز را تا ساعتها محو تماشای خود میکنند.
در واقع این سری همواره فرصتی برای نشان دادن تواناییهای کنسولهای خانگی سونی بوده است و این اثر نیز از این قاعده مستثنی نیست. در واقع “God of War” از همه لحاظ چشم نواز از کار درآمده و همهی رقبا را به چالش میکشد. موسیقی و صداگذاری نیز پا به پای همهی بخشهای بازی میدرخشد. صداگذاری درخشان و موسیقی زیبا و شنیدنی این اثر، به واقع تاثیرگذار است. شک نداشته باشید که جنبههای دیداری و شنیداری بازی از همه لحاظ راضی کننده هستند. و در مقیاسی کلان از بهترینهای این نسل به شمار میروند.
سخن پایانی
به عنوان شروعی دوباره “God of War” نمایشی تاثیر گذار را ارائه داده است. بازی در تمامی بخشهایش سنگ تمام میگذارد. و با داستانی عمیق و روندی درگیر کننده، ساعتها و ساعتها بازیباز را به خود مشغول میکند. جهانی که خالقان برایمان تدارک دیدهاند، جهانی برای تامل، اکتشاف، کاوش و مبارزاتی جذاب و به یاد ماندنی است. به هرحال همه چیز برای یک ماجراجویی دیگر محیاست و ماجرایی که این بار کریتوس رقم میزند به کلی متفاوت است. اما همین تفاوت، شروع یک قصه و ماجرای کم نظیر در این مدیوم است که وقتی به تجربهاش بنشینید، رهایی از آن غیر ممکن میشود. “خدای جنگ” در مسیر درستی قرار گرفته است. امیدوارم نسخههای بعدی در راستای تکامل این شاهکار قدم بردارند تا باز هم شاهد درخشش یکی از محبوبترین مجموعه بازیهای تاریخ باشیم.
امتیاز ساویسگیم: 10 از 10
FINAL VERDICT
As a new beginning, “God of War” has presented an impressive show. The game lays the foundation stone in all its parts. And with a deep story and engaging process, it keeps the player busy for hours and hours. The world that the Creators have prepared for us is a fascinating and memorable world for reflection, exploration, exploration, and struggle. However, everything is ready for another adventure, and the story of Kratos this time is completely different. But this difference is the beginning of a unique story in this medium that when you sit down to experience it, it becomes impossible to get rid of it. The “God of War” is on the right track. I hope that future sequel will follow in the footsteps of the evolution of this masterpiece so that we can once again see the shine of one of the most popular game series in history
SavisGame Score: 10 out of 10