(به قلم حسن نصرالهی)
چه کسی فکرش را میکرد تنها کشتن 16 غول، منجر به خلق یکی از بهترین بازیهای تاریخ شود. Shadow of the Colossus نتیجهی ژرف اندیشی خالقی توانمند است. فامیتو اوئدا سالها پیش با این عنوان، دریچهای دیگر را در این مدیوم گشود. Shadow of the Colossus فرصتی نو برای تزریق احساساتی بدیع، در دل یک بازی ویدیویی بود. جایی که هنر با تمام زیباییهایش در اثر هویدا میشود.
در واقع بازی Shadow of the Colossus بسیار غریب است. آنقدر غریب که از پس هر ناشناختهای بر میآید. با نگرش بی بدیل فامیتو اوئدا، اسرار این مدیوم نمایان شدهاند. و اگر معیارمان چیزی بیش از تجربههای رایج باشد، Shadow of the Colossus احتمالا زیباترین رازی است که در دنیای بازیهای ویدیویی آشکار شده است.
نکتهی قابل توجه این است که خالق در لابه لای اندیشههای نوظهورش، به بیراهه نرفته و همه چیز مطابق با رسالت مدیوم ساخته و پرداخته شده است. اما این اثر غریبانه و شاعرانه، که تقریباً همه چیز دارد و در حین حال هیچ چیز هم ندارد، سختتر از آن است که دل به نقاد بدهد. از آن دست آثاری است که منتقد را بیچاره میکند!
اما راز زیبایی Shadow of the Colossus در غربت تابناک جهانش نهفته است. از همان اول که واندر (شخصیت اصلی) معشوقهاش “مونو” را به سرزمین ممنوعه میبرد تا او را به زندگی بازگرداند، حسی عجیب یقهتان را میگیرد و رها نمیسازد. واندر در سرزمین ممنوعه با شخصی به نام “دورمین” آشنا میشود. او به این شرط مونو را احیا میکند که واندر بتواند 16 کلوسوس غول آسا را از بین ببرد.
ماجرای Shadow of the Colossus به این سادگیها نیست. واندر که ریسک این سفر را پذیرفته، باید با غولهایی دست و پنجه نرم کند که نگهبانان سرزمین ممنوعه هستند. به عبارتی سرزمین ممنوعه تا زمانی وجود دارد که کلوسوسها نفس میکشند. حال واندر برای نجات”مونو” باید این کلوسوسها را از بین ببرد. چنین قصهی به ظاهر سادهای، آنقدر زیبا ترسیم شده است که علیرغم سادگی با محتوایی غنی، ساعتها جای بحث باقی میگذارد.
زیبایی این جهان در همین قصهی ساده و رخدادهایش نهفته است. قصه، شخصیت پردازی و حوادث جزو بهترینهای تاریخ هستند. و روبرو شدن با کلوسوسها انگار از دل زیباترین روایات شاه و پریان بیرون آمدهاند. زمانی که “واندر” با کلوسوسها روبرو میشود و با پیدا کردن نقطه ضعفها آنها را نقش بر زمین میکند، تمام آن فعل و انفعالات، رخدادها، تقلاها و موسیقی محزون، به روح و جسم هر هنر دوستی نفوذ میکند.
هر کلوسوس با نقطه ضعف خاص خود، راهکاری متفاوت را میطلبد. این راهکارها واقعا چالش برانگیز و هنرمندانه ترسیم شدهاند. این پروسهی رسیدن به هر کلوسوس از لحظهی دیدار تا از بین بردن آنها، به گونهای پر احساس تصویر سازی شده است. این احساس حاصل شده، با نقش بر زمین شدن کلوسوسها به اوج خود میرسد. لحظهای که مرگ کلوسوسها اسلوموشن میشود، به نظر این بندهی حقیر، جلوهی مرگ در مدیوم بازیهای ویدیویی دگرگون شده و بازنگری میشود.
بدون شک این لحظات در هیچ مدیوم دیگری یافت نمیشوند. هنر ناب در لحظه به لحظهی Shadow of the Colossus نمایان است. چه زمانی که با شمشیر باستانی واندر در جهان خالی از سکنهی بازی به دنبال کلوسوسها میروید و چه مبهوت سیر بصری تماشایی بازی شدهاید، این بازی در تمامی لحظههایش افسونگر و منحصر به فرد است.
در بازی Shadow of the Colossus جهانگردی هیچ بهانهای ندارد. مگر آنکه بخواهید برای ارتقای میزان سلامتی میوههای درختان را جمع آوری کنید. بهترین بهانه برای کِش آمدن لذت و غربت! همان پرسه زدنهای بی جهت میباشد که گاهی کاملاً ناخوداگاه است. جهان بازی بازیباز را در خود میبلعد. و اندک ایرادات پیش آمده از جمله دوربین و کنترل نه چندان ایده آل “اَگرو” (اسب واندر) نیز هرگز خللی در این اثر ناب هنری به وجود نمیآورد.
اما حالا که صحبت از اَگرو شد، باید اشاره کنم که این حیوان دوست داشتنی بسیار پویا و دل نشین طراحی شده است. انیمیشنهای اَگرو عالی و بسیار باورپذیر هستند. زمانی که Shadow of the Colossus در سال 2005 عرضه شد، تا مدتها مبهوت انیمیشنهای اَگرو بودیم. اکنون نیز این موضوع تغییر چندانی نکرده است. به لطف فناوری فوق العاده، همچنان میتوان درگیر انیمیشنهای او شد. اما میدانید وقتی ساعتها با “اَگرو” همسفر بودهایم، بعد از سالها همچنان از سرنوشت این موجود نجیب و دوست داشتنی، دل گیر میشویم! حال پایان بندی تکان دهندهی بازی که جای خود دارد!
Shadow of the Colossus شکوهی دارد که نمیتوان با کلمات به آن جان بخشید. بلکه باید بازی را تجربه کرد و در خیال انگیزترین سفر ممکن به حقیقت آن رسید. Shadow of the Colossus این بار با رنگ و لعابی بسیار زیباتر از قبل توسط BluePoint Games ساخته و پرداخته شده است. این بار تمام آن شگفتیهای بصری، با کیفیت بسیار بالاتری نمایش داده میشوند. در واقع کیفیت فنی و بصری بازی در اوج خود به سر میبرند.
وقتی برای اولین بار این بازی در سال 2005 روی کنسول PS2 عرضه گشت، هضم آن همه مقیاس و عظمت کار بسیار دشواری بود. اکنون نیز با فناوری خارق العاده PS4، این جلوهها به معنای واقعی کلمه حیرت انگیز هستند. طراحی کلوسوسها و مدل سازی آنها، به طرز فوقالعادهای خوب است. بدون شک یکی از جنبههای تامل برانگیز Shadow of the Colossus که احساسات را در اثر شناور کردهاند، به جلوههای بصری تماشایی آن باز میگردد.
موسیقی نیز تکمیل زیباییهای این هنر ناب و فراموش نشدنی است. احساسات در Shadow of the Colossus با موسیقی به یاد ماندنی، به غایت خود میرسند. موسیقی شور انگیز این اثر تمام لحظهها را به تسخیر خود در میآورد. خصوصاً در زمان مبارزات و از بین رفتن کلوسوسها، موسیقی جادو به پا میکند! صداگذاری نیز جای بحثی باقی نمیگذارد و بسیار تاثیر گذار است. در نهایت همانطور که عرض کردم Shadow of the Colossus عنوانی نیست که بتوان با چند سطر احساس ناب آن را منتقل کرد. این اثری متفاوت و یکتاست که حتماً باید تجربه شود. شک نکنید که این اتفاق ناب هنری، در ذهن هر هنر دوستی باقی خواهد ماند.
امتیاز ساویسگیم: 10 از 10
FINAL VERDICT
Finally, as I said, Shadow of the Colossus is not a title that can convey a pure feeling with a few lines. This is a different and unique work that must be experienced. Do not doubt that this pure artistic event will remain in the mind of every art lover
SavisGame score: 10 out of 10