10 بازی ترسناک آنقدر عالی که باید سری خود را راهاندازی کنند
10 بازی ترسناک آنقدر عالی که باید سری خود را راهاندازی کنند، این داستانهای فراموشنشدنی مستحق ادامه هستند.
وقتی توسعهدهندگان بازیهای ویدئویی به فرمول موفق یک بازی ترسناک دست پیدا میکنند، معمولاً به آن پایبند میمانند. بازیهای پرفروشی مانند سایلنت هیل و رزیدنت اویل منجر به ایجاد فرنچایزهای کامل حول محور مفهوم خود شدند و به هواداران فرصت دادند تا بارها و بارها در قسمتهای جدید، هیجان و وحشت را تجربه کنند.
اما متأسفانه هر بازی ترسناکی شانس تبدیل شدن به یک سری را پیدا نمیکند. گاهی حقوق مالکیت معنوی بازی از دست میرود، گاهی بودجه کافی وجود ندارد و گاهی هم سازندگان تصمیم میگیرد به سراغ پروژههای دیگر برود. به هر دلیلی که باشد، برخی از بازیهای ترسناک فوقالعاده هرگز به فرنچایز تبدیل نشدند، در حالی که واقعاً شایستهی آن بودند.
۱۰- Visage (۲۰۲۰) | تجربهای عمیقاً آزاردهنده با فضاسازی نفسگیر

الهامگرفته از PT
ویزیج Visage عنوانی است که در سال ۲۰۲۰ توسط استودیوی SadSquare توسعه یافت و از دموی کوتاهمدت سایلنت هیلز (PT) الهام گرفته بود. این بازی در یک خانه عجیب و غریب اتفاق میافتد و به جای استفاده از جامپ اسکر (وحشت ناگهانی)، بر ایجاد فضایی ناخوشایند از طریق ترس روانشناختی تکیه دارد.
هرچند این بازی از نظر فنی کمی خام بود و به خاطر باگهای مخرب و مشکلات تکنیکی مورد انتقاد قرار گرفت (که احتمالاً به دلیل تازهکار بودن تیم کوچک و مستقل سازنده بود)، اما میتوانست نقطهی آغاز خوبی برای یک سری باشد که مکانهای ترسناک مختلفی را کاوش میکرد.
متأسفانه، با وجود پتانسیل بالای ویزیج برای آیندهی استودیو SadSquare، به نظر میرسد این تیم مدت کوتاهی پس از انتشار بازی منحل شده است.
۹- Soma (۲۰۱۵) | ترسی وجودی در اعماق اقیانوس

پرسشهایی دربارهی هویت انسان
استودیو Frictional Games با آمنزیا (Amnesia) به شهرت رسید، بازیای که ژانر ترس بدون امکان مبارزه را تعریف کرد.
سوما بر اساس تجربیات قبلی این استودیو ساخته شد و بازیکنان را در محیطی خشن و زیرآبی رها میکند، جایی که فقط افکارشان، بقایای یک تأسیسات تحقیقاتی و ماشینهایی با ویژگیهای انسانی همراهشان هستند.
این بازی در ایجاد حس ترس وجودی (Existential Dread) عالی عمل کرد و میتوانست اولین قسمت از یک سری باشد که قسمت بعدی آن به فضایی به همان اندازه تاریک، مثل فضا، منتقل میشد.
۸- Cry Of Fear (۲۰۱۲) | کاوش در بیماریهای روانی

دنبالهای هرگز ساخته نشد
در ظاهر، فریاد ترس (Cry of Fear) (اثر موفق مستقل تیم Psykskallar در سال ۲۰۱۲) درباره جوانی است که نسخهی وحشتآوری از استکهلم را کاوش میکند. اما با کمی کندوکاو، داستانی عمیقتر درباره مقابله با بیماری روانی و تروما، از طریق استعارهی هیولاهای پنهان در تاریکی، آشکار میشود.
این بازی محبوب که در ابتدا یک ماد برای Half-Life بود، به مرور هویت مستقل خود را پیدا کرد. هواداران هنوز هم به خاطر ترس روانشناختی منحصربهفردش آن را به یاد میآورند، و این بازی میتوانست موضوعات دشوارتری را در قالب ترس کاوش کند.
با این حال، سازندگان در اینستاگرام اعلام کردهاند که داستان را کامل میدانند و قصد ساخت دنباله را ندارند.
۷- Lost in Vivo (۲۰۱۸) | بهترین گزینه برای هواداران سایلنت هیل

کلاستروفوبیا به سبکی ترسناک
گمشده در ویوو (Lost in Vivo) اثر آکوما کیرا (خالق Spooky’s Jump Scare Mansion) یک بازی کوچک و ترسناک است که بازیکنان را مجبور میکند با ترسهایشان روبرو شوند.
شخصیت اصلی این بازی از کلاستروفوبیا (ترس از فضاهای تنگ) رنج میبرد و هر محیط و مواجههای طوری طراحی شده که حس ناراحتی ایجاد کند. این بازی میتوانست به یک سری تبدیل شود که هر قسمت به ترسهای مختلف میپردازد، اما توسعهدهنده به سراغ پروژههای دیگر رفت.
۶- Bloodborne (۲۰۱۵) | جشنوارهای از وحشت جهنمی
الهامگرفته از اچ.پی. لاوکرفت
شاید در نگاه اول بلادبورن (Bloodborne) اثر فرامسافتور) را یک بازی ترسناک ندانید، چون در درجه اول یک Soulslike است. اما این بازی تاریک و خشن، ریشه در اساطیر اچ.پی. لاوکرفت، یکی از مشهورترین نویسندگان ترسناک تاریخ، دارد.
در بلادبورن، شما وحشتهای جهنمی نسخهی گوتیک فرامسافت را تجربه میکنید. با وجودی که ریشههای ترسناک بازی گاهی فراموش میشود، همه موافقند که بلادبورن واقعاً مستحق شروع یک فرنچایز بود.
هواداران سالهاست که خواهان یک دنباله (یا حداقل یک بازسازی) هستند، اما تاکنون خبری نشده است. با این حال، همیشه امیدی برای دیدن یک دنباله برای بلادبورن در آینده وجود دارد.
۵- Fran Bow (۲۰۱۵) | ترس و شیرینی در هم آمیخته
نشان میدهد تاریکی در مقابل نور تأثیرگذارتر است
بازی نقطهوکلیکی فرن بو توسط استودیوی سوئدی Killmonday Games توسعه یافت و از زمان انتشار در ۲۰۱۵ به یک اثر کالت کلاسیک تبدیل شده است. این بازی داستان دختربچهای را روایت میکند که پس از شاهد قتل وحشیانه والدینش در ۱۹۴۴، با بیماری روانی دست و پنجه نرم میکند. سبک کتاب کمیک دستساز در کنار تصاویر آزاردهنده، تضادی ایجاد میکند که ترس را تشدید مینماید.
گفته میشد دنبالهای در دست ساخت است، اما تاکنون خبری نشده. با عرضه نسخه کنسولی در ۲۰۲۳، امیدها برای ساخت ادامه این اثر ترسناک زنده شده است.
۴- Haunting Ground (۲۰۰۵) | مجموعه ای که هرگز ساخته نشد

عنوانی که کپکام به فراموشی سپرد
بیشتر هواداران هانتینگ گراند پلیاستیشن ۲ را نمونه کلاسیک ترس روانشناختی موفق میدانند. این بازی ماجرای فیونا و سگش هیویی را دنبال میکند که سعی در فرار از عمارتی مرموز و خطرناک دارند.
اگرچه مشکلاتی در کنترلها و گیمپلی تکراری داشت، اما عناصر درخشانش جامعه هواداران وفاداری را جذب کرد. جالب اینکه کپکام فقط به خاطر نگرانی از جذاب نبودن قهرمان زن تنها، سگ هیویی را به بازی اضافه کرد!
هانتینگ گراند میتوانست جانشین معنوی سری افسانهای کلاک تاور و سرآغاز فرنچایزی جدید باشد، اما متأسفانه همزمان با رزیدنت ایول ۴ منتشر شد و هرگز فرصت درخشش نیافت.
۳- Signalis (۲۰۲۲) | وحشت کیهانی با روایتی متفاوت
سبک منحصربفردی که برای سری شدن عالی بود
درحالی که بیشتر بازیهای ترسناک شبیه هم هستند، سیگنالیس از استودیوی دو نفره rose-engine با ارائه فرمول تازهای در ژانر ترس بقا، تحولی ایجاد کرد.
این بازی ۲.۵D از نمای بالا با رنگهای متضاد و سبک هنری خاص، تحت تأثیر آثار کلاسیکی مانند سایلنت هیل و رزیدنت ایول و داستان پادشاه زرد اثر رابرت چیمبرز خلق شده است.
اگرچه دنبالهای برای آن برنامهریزی نشده، اما سبک منحصربفردش میتوانست سری سیگنالیس را از دیگر فرنچایزها متمایز کند.
۲- Kuon (۲۰۰۴) | سایلنت هیل به روایت فرامسافتور

پروژه فراموش شده تیم الدن رینگ
امروزه فرامسافتور بیشتر با سری سولز و الدن رینگ شناخته میشود، اما در ۲۰۰۴ این استودیو بازی کوئون را منتشر کرد، اثری که میتوانست پایه سری موفقی باشد.
این بازی با کارگردانی آتسوشی تانیگوچی، ماجرای قهرمان زنی را در یک داستان ارواح ژاپنی (کایدان) دنبال میکند. اگرچه کامل نبود، اما در روایت تاریک و فضاسازی ترسناک عالی عمل کرد.
حالا که فرامسافتور چندین عنوان “بازی سال” در کارنامه دارد، وقت آن است که به کوئون به عنوان یک فرنچایز نگاه کنند. تخصص این استودیو در روایت محیطی و خلق جهانهای تاریک میتواند افسانههای ترسناک ژاپن را به شکلی خارقالعاده بازآفرینی کند.
۱- Eternal Darkness (۲۰۰۲) | ترسی که از صفحه نمایش فراتر رفت

سیستم جنون بینظیرش بازیکنان را فریب میداد
هر کسی که اترنال دارکنس: مرثیه جنون اثر سیلیکون نایتس را تجربه کرده باشد میداند هیچ بازی دیگری نتوانسته ترس منحصربفرد آن را تکرار کند. با کاهش متر “جنون”، بازی با حذف فایلهای سیو، قطع صدای تلویزیون، وادار کردن شخصیت به خودکشی و دیگر شکستن دیوار چهارم، همزمان هم شخصیت و هم بازیکن را دچار توهم میکرد.
در میان بازیهای ترسناک تکنفره، اترنال دارکنس شایستهترین عنوان برای تبدیل به فرنچایزی در سطح سایلنت هیل است. متأسفانه تلاشها برای ساخت دنباله یا جانشین معنوی تاکنون ناموفق بودهاند و این کلاسیک بینظیر همچنان تنها مانده است.
جمعبندی
از ویزیج با الهام از PT تا اترنال دارکنس پیشگام در شکستن دیوار چهارم، این بازیها ثابت کردهاند که پتانسیل تبدیل به فرنچایزهای ماندگار را داشتهاند. شاید روزی برخی از این عناوین فرصت دوبارهای پیدا کنند.
کدام یک از این بازیها را تجربه کردهاید؟ به نظر شما کدام یک بیشترین پتانسیل را برای تبدیل به سری دارد؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید!








