بررسی بازی

بررسی بازی Bloodborne: شاهکاری بیش‌ستایش‌شده یا تجربه‌ای ناقص؟

بلادبورن (Bloodborne)، ساخته‌ی استودیوی فرام‌سافتور با کارگردانی هیدتاکا میازاکی در سال ۲۰۱۵، به‌عنوان یکی از انحصاری‌های پلی‌استیشن ۴، در میان طرفداران سری سولزبورن جایگاه ویژه‌ای دارد. بسیاری از طرفداران این مجموعه و آثار میازاکی معتقدند بلادبورن نه‌تنها بهترین بازی سولزبورن، بلکه یکی از بهترین بازی‌های تاریخ است. این تعریف و تمجیدها انتظارات را به‌شدت بالا برد و باعث شد با کنجکاوی و البته تردید، سراغ این بازی بروم تا ببینم آیا این همه هیاهو واقعی است یا خیر.

حالا که بلادبورن را با تمام پایان‌هایش تجربه کرده‌ام، باید صراحتاً بگویم: خیر، بلادبورن نه بهترین بازی سولزبورن است و نه حتی بهترین اثر میازاکی. در نظر من، الدن رینگ با اختلاف بهترین بازی میازاکی و دارک سولز ۲، شاهکاری که میازاکی نقشی در آن نداشت، بی‌تردید بهترین بازی سولزبورن است. اما چرا بلادبورن این‌قدر مورد ستایش قرار گرفته و چرا من این‌قدر با این نظر مخالفم؟ در این بررسی، به این سؤال پاسخ می‌دهم و نقاط قوت و ضعف این بازی را با نگاهی انتقادی موشکافی می‌کنم.

چرا بلادبورن بیش از حد ستایش شده؟

سونی در حال ساخت فیلمی بر اساس بازی Bloodborne است
بلادبورن

به نظرم، بخش بزرگی از این تعریف‌های اغراق‌آمیز از بلادبورن به انحصاری بودن آن برای پلی‌استیشن ۴ برمی‌گردد. این انحصاری بودن باعث شده تا طرفداران متعصب پلی‌استیشن، در کنار طرفداران افراطی سری سولزبورن، با هم‌افزایی یک توهم جمعی ایجاد کنند که بلادبورن بهترین بازی تاریخ است. اما واقعیت چیز دیگری است. گول این تعریف‌های بی‌اساس را نخورید، چون اگر با انتظارات بالا سراغ بازی بروید، حسابی توی ذوق‌تان می‌خورد! بلادبورن در بهترین حالت یک بازی خوب است که از ضعف‌های بنیادین آثار اولیه‌ی میازاکی، به‌ویژه روایت معیوب و قصه‌گویی ناقص و ازهم‌گسیخته، رنج می‌برد. این مشکلات، که در دارک سولز ۱ و سکیرو هم دیده می‌شدند، در بلادبورن هم به وضوح وجود دارند و مانع از آن می‌شوند که بازی به پتانسیل واقعی‌اش برسد.

فضاسازی و تم: لاوکرفتی اما تکراری

یکی از نقاط قوت بلادبورن که نمی‌توان نادیده گرفت، فضاسازی بی‌نظیر آن است. محیط‌های گوتیک-ویکتوریایی شهر یارنام، با خیابان‌های تاریک، کلیساهای عظیم و حال‌وهوای لاوکرفتی، به‌قدری گیرا و نفس‌گیر طراحی شده‌اند که طرفداران داستان‌های ترسناک کیهانی، مثل آثار اچ.پی. لاوکرفت، عاشق آن خواهند شد. این فضاسازی، به‌ویژه در لحظاتی که بازی به سمت موجودات کیهانی و کابوس‌وار می‌رود، حس وحشت و رمزآلود بودن را به‌خوبی منتقل می‌کند. با این حال، این نقطه قوت یک نقص بزرگ هم دارد: تنوع محیطی بازی به‌شدت محدود است. در تمام طول بازی، شاهد یک طیف رنگی تکراری و محیط‌هایی هستیم که عمدتاً در همان سبک گوتیک و تاریک باقی می‌مانند. این یکنواختی، در مقایسه با تنوع محیطی خیره‌کننده‌ی دارک سولز ۲ یا حتی الدن رینگ، یک عقب‌گرد آشکار است. جهانی که می‌توانست با تنوع بیشتر به‌یادماندنی‌تر شود، در دام تکرار گرفتار شده است.

گیم‌پلی: هیجان‌انگیز اما ناقص

باس فایت بلادبورن
باس فایت بلادبورن

گیم‌پلی بلادبورن، با تمرکز بر سرعت و تهاجم، تفاوت چشمگیری با دارک سولزها دارد. مبارزات سریع‌تر، خونین‌تر و هیجان‌انگیزتر هستند و مکانیک Regain (بازگرداندن سلامتی با حمله سریع پس از آسیب دیدن) بازیکن را به تهاجم تشویق می‌کند. این تغییر، حس تازگی و آدرنالین را به بازی تزریق کرده و برای کسانی که از گیم‌پلی سنگین‌تر دارک سولز خسته شده بودند، جذاب است. اما این سیستم یک نقص بزرگ دارد: سلاح‌های گرم. این مکانیک که قرار بود جایگزین سپر در سری سولز شود، به دلیل محدودیت‌های غیرمنطقی (مثل تعداد محدود مهمات و دقت پایین) دست‌وپاگیر و ناکارآمد است. این مشکل شبیه محدودیت ابزارها در سکیرو است که باعث می‌شود سیستم مبارزات، با وجود پتانسیل بالا، کاملاً به هدفش نرسد. در مقایسه، سیستم مبارزات تاکتیکی و پروزن دارک سولز ۲ یا حتی الدن رینگ، به‌مراتب عمیق‌تر و رضایت‌بخش‌تر بودند.

روایت: همچنان گنگ و ناقص

روایت بلادبورن، مثل دیگر آثار میازاکی، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. دیالوگ‌های گنگ، توضیحات آیتم‌های مبهم و فقدان یک خط داستانی مشخص، باعث شده که حتی پس از تجربه‌ی تمام پایان‌های بازی، نتوانم داستان را به‌طور کامل درک کنم. این مشکل، که در دارک سولز ۱ و سکیرو هم وجود داشت، در بلادبورن هم ادامه یافته و برای من که عاشق روایت منسجم دارک سولز ۲ بودم، یک نقطه‌ضعف بزرگ است. در حالی که دارک سولز ۲ با دیالوگ‌های مفصل‌تر و شخصیت‌هایی مثل وندریک، داستانی قابل‌فهم و عمیق ارائه داد، بلادبورن شما را در دریایی از سؤالات بی‌پاسخ رها می‌کند. حتی الدن رینگ، به لطف همکاری با جرج آر.آر. مارتین، روایتی قابل‌فهم‌تر داشت. اگر قرار است برای فهم داستان به ویدیوهای چندساعته‌ی یوتیوبرها پناه ببرم، این دیگر قصه‌گویی نیست؛ این یک نقص بنیادین است که مانع از ارتباط عمیق با جهان بازی می‌شود.

موسیقی و شخصیت‌پردازی: نقاط قوت درخشان

استودیو جدید Sirius Studio با حضور تهیه‌کننده «بلادبورن» و «دیمون سولز» تأسیس شد
بلادبورن

با وجود این انتقادات، بلادبورن در برخی زمینه‌ها می‌درخشد. موسیقی بازی یک شاهکار شنیداری است. ملودی‌های حماسی و ترسناک، که در لحظات حساس مثل باس‌فایت‌ها اوج می‌گیرند، کاملاً با فضای گوتیک بازی هماهنگ هستند و تجربه‌ای گوش‌نواز خلق می‌کنند. شخصیت‌پردازی نیز، اگرچه به اندازه‌ی دارک سولز ۲ عمیق نیست، همچنان قابل‌توجه است. برخی NPCها، مثل گهرمان یا آیلین شکارچی کلاغ، داستان‌های فرعی جالبی دارند که به جهان بازی عمق می‌بخشند، هرچند این داستان‌ها هم در ابهام غرق شده‌اند. باس‌فایت‌ها، از جمله موجودات کیهانی مثل امیگدالا یا باس‌های انسانی‌تر مثل پدر گاسکویین، با طراحی خلاقانه و چالش‌برانگیز، لحظات به‌یادماندنی‌ای خلق می‌کنند.

بسته‌های الحاقی و پایان‌ها

بسته الحاقی The Old Hunters یکی از نقاط قوت بلادبورن است که با اضافه کردن مناطق جدید، باس‌فایت‌های چالش‌برانگیز مثل لودویگ و یتیم کاس، و سلاح‌های متنوع، تجربه‌ی بازی را غنی‌تر می‌کند. با این حال، حتی این بسته هم از مشکل تکراری بودن تم‌های بصری و روایت گنگ رنج می‌برد. پایان‌های متعدد بازی، اگرچه از نظر احساسی تأثیرگذار هستند، اما به دلیل ابهام بیش‌ازحد، نتوانستند رضایت کامل من را جلب کنند.

رتبه‌بندی و نتیجه‌گیری

سکیرو: انقلابی در گیم پلی عناوین FromSoftware که بازی‌های Souls هرگز به آن نخواهند رسید دارک سولز بلادبورن سکیرو

بلادبورن، با وجود فضاسازی لاوکرفتی فوق‌العاده، موسیقی گوش‌نواز و گیم‌پلی هیجان‌انگیز، به دلیل روایت معیوب، تنوع محیطی محدود و مکانیک‌های ناقص مثل سلاح‌های گرم، نمی‌تواند به پای شاهکارهایی مثل دارک سولز ۲ یا الدن رینگ برسد. این بازی با ارفاق از من امتیاز ۸ می‌گیرد و در رتبه‌بندی شخصی‌ام، پس از دارک سولز ۲، الدن رینگ، دیمن سولز (نسخه اصلی)، دارک سولز ۳ و دارک سولز ۱ قرار می‌گیرد و بالاتر از سکیرو، که به دلیل ناوبری پیچیده و داستان گنگ‌تر در رتبه آخر است. این همه هیاهو درباره‌ی بلادبورن، بیشتر نتیجه‌ی تعصب طرفداران پلی‌استیشن و توهم جمعی طرفداران سولزبورن است تا کیفیت واقعی بازی. اگر عاشق فضاهای لاوکرفتی و گیم‌پلی سریع هستید، بلادبورن شما را راضی خواهد کرد، اما اگر مثل من به دنبال روایت منسجم و تنوع محیطی هستید، بهتر است انتظارات‌تان را تعدیل کنید. رتبه‌بندی شما از بازی‌های سولزبورن چیست؟ آیا با این تعریف‌های اغراق‌آمیز موافقید یا مثل من فکر می‌کنید دارک سولز ۲ شایسته‌ی تاج پادشاهی است؟

بیشتر بخوانید:

  1. تجربه من از Sekiro | حیران در سرزمین آشینا
  2. بررسی بازی Dark Souls | الماس تراش نخورده
  3. بررسی بازی Dark Souls 2 | دریای نور
  4. بررسی بازی Dark Souls 3 | الماس ترک خورده
  5. بررسی بازی الدن رینگ
  6. چرا Dark Souls 2 یک شاهکار است و نفرت‌پراکنی برخی طرفداران غیرمنصفانه؟

Final Verdict

Despite its wonderful Lovecraftian atmosphere, catchy music, and exciting gameplay, Bloodborne cannot reach the level of masterpieces like Dark Souls 2 or Elden Ring due to its flawed narrative, limited environmental variety, and flawed mechanics like firearms

SavisGame Score: 8 out of 10

بررسی بازی Bloodborne

امتیاز ساویس گیم - 8

8

خیلی‌ خوب

بلادبورن، با وجود فضاسازی لاوکرفتی فوق‌العاده، موسیقی گوش‌نواز و گیم‌پلی هیجان‌انگیز، به دلیل روایت معیوب، تنوع محیطی محدود و مکانیک‌های ناقص مثل سلاح‌های گرم، نمی‌تواند به پای شاهکارهایی مثل دارک سولز ۲ یا الدن رینگ برسد.

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !

رضا خلف چعباوی

به نام خدا - سلام، سابقه‌ی نوشتن بیش از 3000 مطلب گیمینگ و نویسندگی در بزرگ‌ترین سایت‌های ایران. بازی‌های مورد علاقه: Metal Gear Solid 3، سری Devil May Cry، فرنچایز Yakuza: Like a Dragon و Gravity Rush. ایمیل کاری: khc.reza@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا