قطع اینترنت برای شما، کلیکهای میلیونی برای ما!
در بحبوحه جنگ، وقتی کشور درگیر مسائل حیاتی و امنیتی بود، رسانههای فناوری ایران انگار در سیارهای دیگر سیر میکردند. در حالی که کارشناسان امنیتی از ضرورت محدودیت اینترنت برای حفظ ثبات کشور سخن میگفتند، این رسانهها با ژستهای عوامفریبانه و موجسواریهای همیشگی، تمام هموغمشان را روی «دسترسی به اینترنت» گذاشتند. انگار نه انگار که کشور در شرایط حساسی است و اولویتهای بزرگتری وجود دارد. این رسانهها، که گویی هیچ درکی از واقعیتهای کشور ندارند، به جای تحلیل عمیق و مسئولانه، مشغول تولید محتوا برای جذب کلیک و بالا بردن بازدید بودند.
جالب اینجاست که همین رسانهها، در اوج قطعی اینترنت برای مردم عادی، خودشان با خیال راحت به اینترنت پرسرعت متصل بودند. در روزهای عادی، نهایتاً روزی 20 خبر و مقاله تولید میکردند، اما در دوران جنگ، انگار معجزه شده باشد، خروجیشان به روزی 50 و حتی 100 مطلب رسید! انگار نه انگار که اینترنت برای بقیه قطع است؛ این عزیزان نه غمی داشتند، نه مشکلی. حتی یک کلمه هم درباره سختیهای مردم در دسترسی به اطلاعات ننوشتند. اما به محض اینکه بحث ممنوعیت استارلینک پیش آمد، ناگهان رگ غیرتشان باد کرد! شروع کردند به ژست گرفتن و فریاد زدن که «اینترنت طبقاتی» ظلم است و حق مردم پایمال شده. آخه شما که خودتان در اوج قطعی اینترنت، مثل پادشاهان به شبکه متصل بودید، حالا چرا یاد مردم افتادید؟ این اگر اسمش ریاکاری نیست، پس چیست؟
این رسانهها، که استاد موجسواری و ژستهای پوپولیستیاند، به جای همراهی با شرایط حساس کشور، فقط دنبال هیاهو و جنجال بودند. وقتی مردم عادی درگیر مشکلات واقعی بودند، اینها با تیترهای جنجالی و کنایههای توخالی، مشغول پر کردن جیب خودشان از کلیکهای مردم بودند. حالا هم که بحث استارلینک شده، انگار یکباره عاشق مردم شدهاند و دغدغه «عدالت اینترنتی» پیدا کردهاند. کاش این همه غیرت را وقتی خودشان به اینترنت متصل بودند و مردم در خاموشی اطلاعاتی بودند، خرج میکردند. ولی نه، آن موقع مشغول تولید محتوا و بالا بردن آمار بازدید بودند. حالا هم که نوبت به استارلینک رسیده، ژستهایشان شروع شده: «وای، مردم بی اینترنتن (اشک تمساح) نه به اینترنت طبقاتی (چشمک، چشمک، چشمک)!»
حقیقت این است که این رسانهها نه دغدغه مردم دارند، نه درک درستی از شرایط کشور. فقط دنبال موج بعدیاند که سوارش شوند و چند کلیک بیشتر گیرشان بیاید. کاش به جای این همه هیاهو، کمی هم به فکر مسئولیت اجتماعیشان بودند و به جای ژستهای توخالی، حرفی از جنس واقعیت میزدند. اما چه کنیم؟ ظاهراً کلیکها و بازدیدها از غیرت و صداقت مهمترند!








