
آیا Firewatch را بازی کردید؟
حتماً برای شما هم پیش آمده که یک بازی را بدون هیچ پیشزمینهای، مثلاً صرفاً به خاطر طرح کاور جذابش یا حجم کمش تهیه کنید و موقع بازی متوجه شوید که عجب گوهر نابی را کشف کردهاید. این اتفاق برای من با Firewatch افتاد؛ یک بازی مستقل و داستانمحور دربارهی یک جنگلبان که وظیفهاش گشتزنی در جنگل و دیدهبانی آتش برای جلوگیری از حریق جنگلی است.
جالب اینجاست که در انبوه رسانههای گیمینگ، تا همین 7 سال پیش من حتی اسم این بازی را ندیده و نشنیده بودم، غافل از اینکه حالا به عنوان یکی از بازیهای شایستهی توجه از آن یاد میشود. «آیا بازی کردهاید؟» در این سری مقالات ما حس نوستالژی و خاطرات کودکی شما را قلقلک می دهیم. در این مقاله، میخواهم شما را با این جواهر پنهان آشنا کنم و نشان دهم که گاهی با یک ایدهی ناب و داستانی تأثیرگذار، میتوان اثری خلق کرد که قلب و ذهن بازیکنان را تسخیر کند.
Firewatch چیست؟

Firewatch یک بازی ماجراجویی اولشخص است که در سال ۲۰۱۶ توسط استودیوی مستقل Campo Santo ساخته و با همکاری Panic منتشر شد. داستان بازی در سال ۱۹۸۹ و در جنگل ملی شوشون در ایالت وایومینگ جریان دارد. شما در نقش هنری، یک جنگلبان تازهکار، قرار میگیرید که پس از مشکلات شخصی، شغلی به عنوان دیدهبان آتش در جنگل را انتخاب کرده است.
تنها ارتباط هنری با دنیای بیرون، دلایلا، سرپرست اوست که از طریق یک بیسیم با او در تماس است. بازیکن با انتخاب گزینههای گفتوگو، رابطهی هنری و دلیلا را شکل میدهد و در عین حال، رازهای عجیبی را در جنگل کشف میکند. گیمپلی بازی ترکیبی از اکتشاف در محیط، حل معماهای ساده و پیشبرد داستان از طریق گفتوگوهای احساسی است. سبک بصری بازی، با رنگهای گرم و طراحی نقاشیمانند، به همراه موسیقی متن تأثیرگذار، فضایی غوطهورکننده خلق میکند که بازیکن را به قلب جنگل میبرد.
Firewatch روی پلتفرمهای ویندوز، مک، لینوکس، پلی استیشن 4، ایکس باکس وان و نینتندو سوییچ عرضه شده است. این بازی با حجم نسبتاً کم (حدود ۲ گیگابایت) و سختافزار مورد نیاز معقول (مانند پردازنده Intel Core i3 و کارت گرافیک GeForce GTX 750)، حتی روی سیستمهای میانرده هم بهخوبی اجرا میشود.
بخوانید: آیا Agents of Mayhem را بازی کردهاید؟
تیم سازنده و داستان خلق Firewatch

استودیوی Campo Santo در سال ۲۰۱۳ توسط شان وانامن، جیک رادکین، نلس اندرسون و اولی ماس تأسیس شد. این تیم کوچک، که اعضای آن پیشتر روی پروژههایی مثل The Walking Dead از Telltale Games و Mark of the Ninja کار کرده بودند، با هدف خلق تجربهای متفاوت و داستانمحور دور هم جمع شدند. Firewatch اولین پروژهی این استودیو بود و با بودجهای محدود، حدود ۳ میلیون دلار، ساخته شد. برخلاف بازیهای AAA که گاهی صدها نفر در ساخت آنها دخیل هستند، Campo Santo با تیمی حدود ۱۰ نفره و همکاری با چند هنرمند و موسیقیدان مستقل، اثری خلق کرد که از نظر کیفیت با بسیاری از عناوین بزرگ رقابت میکند.
ایدهی Firewatch از علاقهی تیم به داستانگویی تعامتی و محیطهای واقعی الهام گرفته شد. آنها برای طراحی جنگل بازی، سفری به پارک ملی یوسمیتی انجام دادند و حتی برج دیدهبانی بازی را با الهام از نمونههای واقعی در وایومینگ ساختند. موسیقی بازی، که توسط کریس رمو (یکی از نویسندگان بازی) ساخته شد، با ترکیب گیتار الکتریک و آکوستیک، حس و حال دهه ۸۰ را بهخوبی منتقل میکند.
چرا Firewatch یک گوهر نایاب است؟

Firewatch نمونهای درخشان از این است که برای ساخت یک بازی خوب، نیازی به بودجههای کلان یا تیمهای عظیم نیست. این بازی با تمرکز بر یک داستان ساده اما عمیقاً انسانی، رابطهی بین هنری و دلیلا را به شکلی باورپذیر و احساسی روایت میکند. دیالوگها، که با صدای بینظیر ریچ سامر (هنری) و سیسی جونز (دلیلا) اجرا شدهاند، پر از طنز، احساس و ظرافت هستند. منتقدان، از جمله اسکات باتروورث از GameSpot، این گفتوگوها را «جرأتمندانه» و «ستودنی» توصیف کردهاند که به بازیکن اجازه میدهد به شخصیتها دلبستگی پیدا کند.
علاوه بر داستان، سبک بصری بازی که از تبلیغات قدیمی پارکهای ملی و پوسترهای دهه ۳۰ الهام گرفته، محیطی خلق کرده که هم زیبا و هم غوطهورکننده است. جاستین تاول از GamesRadar این بازی را «یکی از گیراترین تجربههای سرگرمی» نامیده و صداگذاری و موسیقی آن را مکمل فضای بینظیرش دانسته است.
Firewatch با فروش بیش از ۵۰۰ هزار نسخه در ماه اول عرضه و بیش از ۲.۵ میلیون نسخه تا سال ۲۰۱۸، نشان داد که بازیهای مستقل میتوانند موفقیت تجاری بزرگی کسب کنند. این بازی جوایزی مانند بهترین بازی مستقل در Golden Joystick Awards ۲۰۱۶ و بهترین روایت در Game Developers Choice Awards ۲۰۱۷ را از آن خود کرد.
چرا باید Firewatch را تجربه کنید؟

Firewatch اثبات میکند که یک ایدهی ناب، داستانی تأثیرگذار و تیمی متعهد میتوانند اثری خلق کنند که نهتنها با بازیهای بزرگ رقابت کند، بلکه در قلب بازیکنان جا باز کند. این بازی برای کسانی که عاشق داستانهای احساسی، محیطهای زیبا و تجربههای کوتاه اما عمیق هستند، یک انتخاب بینظیر است. بازی در حدود ۴ تا ۵ ساعت به پایان میرسد، اما انتخابهای شما در گفتوگوها و نحوهی شکلگیری رابطهی هنری و دلیلا، ارزش تکرار بالایی به آن میبخشد.
اگر به بازیهای داستان محور علاقه دارید، یا به دنبال تجربهای هستید که شما را به فکر فرو ببرد و در عین حال آرامشبخش باشد، Firewatch همان گوهری است که نباید از دست بدهید. این بازی نشان میدهد که گاهی سادهترین داستانها، وقتی با صداقت و خلاقیت روایت شوند، میتوانند تأثیری ماندگار بر جای بگذارند.
بخوانید: آیا Silent Hill 4: The Room را بازی کردهاید؟
جمعبندی

Firewatch یک نمونهی درخشان از قدرت بازیهای مستقل است. این بازی با بودجهای محدود و تیمی کوچک، داستانی خلق کرد که نهتنها منتقدان را تحت تأثیر قرار داد، بلکه قلب میلیونها بازیکن را در سراسر جهان تسخیر کرد. اگر هنوز این بازی را تجربه نکردهاید، وقت آن است که بیسیم را بردارید، به جنگل شوشون قدم بگذارید و خودتان ببینید که چرا Firewatch یکی از شایستهترین بازیهای دههی اخیر است. آیا آمادهاید داستان هنری و دلیلا را کشف کنید؟
بخوانید: بینندگان فصل دوم سریال آخرین بازمانده از ما نیز متوجه سطحی بودن داستان شدند