معرفی و نقد سریال

مرور قسمت های جدید سریال When Life Gives You Tangerines وقتی زندگی به تو نارنگی می‌دهد

حرکت میان نسل‌ها

⚠️ هشدار: این مقاله شامل اسپویل است.

سریال وقتی زندگی به تو نارنگی می‌دهد When Life Gives You Tangerines در قسمت‌های ۹ تا ۱۲ میان دوره‌های مختلف زمانی حرکت می‌کند، اما بخش سوم یا Volume 3 همچنان علاقه‌ای به ساده کردن این داستان برای مخاطب ندارد.

این سریال تاکنون یک غافلگیری کامل بوده و به‌شکلی جذاب، تصویری عمیق از فقدان، اندوه و روابط خانوادگی ارائه داده است، به‌ویژه در Volume 2 که بی‌رحمانه و سنگین بود. خبر خوب این است که کیفیت آن در Volume 3 و قسمت‌های ۹ تا ۱۲ همچنان حفظ شده و با عبور از یک نسل، تمرکز آن روی فرزندان ائه-سون و گوان-سیک، به‌ویژه گوم-میونگ قرار گرفته است. اما خبر بد؟ سریال هنوز هم قصد ندارد از نظر احساسی، تجربه راحتی برای شما رقم بزند.

اگر بخواهیم یک مضمون اصلی در این چهار قسمت پیدا کنیم، قطعاً پیچیدگی عشق خواهد بود. تمرکز اصلی این قسمت‌ها بر زندگی عاشقانه گوم-میونگ است، زمانی که او به ژاپن مهاجرت کرده و سپس به سئول بازمی‌گردد. در این مسیر، او با هنرمندی به نام چئونگ-سوب آشنا می‌شود و رابطه آن‌ها شباهت زیادی به رابطه ائه-سون و گوان-سیک در Volume 1 دارد.

عشقی نافرجام و مسیرهای نرفته

چئونگ-سوب را می‌توان یکی از آن قهرمانان عاشقانه محکوم به شکست دانست. علاقه او به گوم-میونگ از همان ابتدا آشکار است و با برخوردهای تصادفی متعدد، این احساسات هرچه بیشتر نمایان می‌شوند. اما مشکل اینجاست که گوم-میونگ از سال اول دانشگاه با یونگ-بوم در یک رابطه طولانی‌مدت بوده و همین باعث می‌شود که چئونگ-سوب احساسات واقعی خود را سرکوب کند. او که در داستان شخصی گوم-میونگ بیشتر شبیه به قهرمان اصلی به نظر می‌رسد، مجبور است باور کند که قلب او به شخص دیگری تعلق دارد.

این موضوع زمانی رنگ و بوی واقعی‌تری به خود می‌گیرد که چئونگ-سوب جان گوم-میونگ را از مسمومیت با مونوکسید کربن نجات داده و او را به آمبولانس می‌رساند. جالب اینجاست که این اتفاق دقیقاً زمانی رخ می‌دهد که ائه-سون بالاخره تصمیم گرفته دخترش را ملاقات کند، چراکه ظاهراً هیچ‌وقت فرصتی برای استراحت ندارد. اما این نجات، تنها یک واقعه فیزیکی نیست؛ بلکه به‌صورت نمادین نیز او را از رابطه‌ای که در آن گیر افتاده رها می‌کند.

گوم-میونگ به‌طور طبیعی پیوند عمیقی با مادر چئونگ-سوب برقرار می‌کند، درحالی‌که رابطه‌اش با مادر یونگ-بوم کاملاً برعکس است. مادر یونگ-بوم به دلایل نامشخصی از او متنفر است، درحالی‌که مادر چئونگ-سوب او را به‌راحتی می‌پذیرد. چئونگ-سوب در واقع نماد زندگی‌ای آسان‌تر و آرام‌تر است، مسیری که می‌توانست به آینده‌ای روشن‌تر منتهی شود اما انتخاب نشد.

فشاری که عشق را از بین می‌برد

با اعزام چئونگ-سوب به خدمت سربازی و ناتوانی او در بیان احساسات واقعی‌اش، گوم-میونگ مجبور می‌شود با مشکلاتی که از سمت خانواده یونگ-بوم برای ازدواجشان ایجاد شده، به‌تنهایی دست و پنجه نرم کند. درحالی‌که رابطه آن‌ها سال‌ها ادامه داشته، مخالفت مادر یونگ-بوم با ازدواجشان باعث شده که این مراسم هرگز برگزار نشود. در واقع، ازدواج آن‌ها بیش از آنکه مانند یک جشن به نظر برسد، بیشتر شبیه یک تهدید است که هر لحظه ممکن است زندگی گوم-میونگ را نابود کند.

این خصومت آشکار خیلی زود نظر ائه-سون را نیز جلب می‌کند. او که از این نفرت بی‌دلیل متعجب است، نمی‌تواند درک کند که چرا مادر یونگ-بوم با این ازدواج مخالفت می‌کند. تحقیرهای پی‌درپی تا جایی ادامه پیدا می‌کنند که گوم-میونگ دیگر تحملش را از دست داده و تصمیم می‌گیرد نامزدی را به‌هم بزند و از یونگ-بوم جدا شود.

نکته‌ای که در این بخش از داستان تأثیرگذار است، پوچی محض آن است. گوم-میونگ و یونگ-بوم سال‌ها با هم بوده‌اند، خاطرات و تاریخچه‌ای مشترک دارند، اما فشارهای بی‌اساس خانواده او در نهایت این رابطه را غیرقابل ادامه می‌کند. از آنجا که هیچ دلیل عمیق‌تری برای این نفرت وجود ندارد، تنها توضیح ممکن تبعیض طبقاتی است، موضوعی که از Volume 1 تاکنون در داستان تکرار شده است. گوم-میونگ از یک خانواده ثروتمند نیست و همین برای خانواده یونگ-بوم کافی است تا او را نپذیرند، حتی اگر عشق و خاطرات مشترک آن‌ها ارزشمند باشند.

جدایی همیشه دردناک است، اما جدایی به دلایل بی‌ارزش و تعصبات کورکورانه، تقریباً غیرقابل تحمل است. تلاش‌های مداوم یونگ-بوم برای بازگرداندن گوم-میونگ بعد از به‌هم خوردن نامزدی، تنها نشان‌دهنده ناآگاهی او از این موضوع است، نوعی کوته‌بینی که تنها زمانی درک می‌شود که خود شخص در سمت اشتباه تبعیض قرار گیرد.

بازگشت به خانه، اما با چه قیمتی؟

این شکست احساسی، گوم-میونگ را به زادگاهش در جزیره ججو بازمی‌گرداند. ائه-سون از دیدن دخترش خوشحال است، اما این بازگشت در بسیاری از جهات یک عقب‌گرد محسوب می‌شود. گوم-میونگ اکنون مجبور است دوباره از صفر شروع کند، نه‌تنها از نظر مکانی، بلکه از نظر عاطفی نیز. او باید مسیرهایی را که قبلاً پیموده، از نو ارزیابی کند، تصمیماتی را که قبلاً گرفته، دوباره بررسی کند، و این شاید از خود جدایی نیز دردناک‌تر باشد.

اما قسمت دوازدهم با نشانه‌ای از روزهای بهتر به پایان می‌رسد. چئونگ-سوب پس از پایان خدمت سربازی‌اش بازمی‌گردد و به‌طور اتفاقی گوم-میونگ را در ایستگاه اتوبوس می‌بیند. اما پیش از آنکه فرصت پیدا کند تا دوباره با او صحبت کند، گوم-میونگ سوار اتوبوس می‌شود. بااین‌حال، چئونگ-سوب تصمیم می‌گیرد به‌دنبالش برود. او یک‌بار اجازه داده که عشق زندگی‌اش از دست برود؛ و این بار، دیگر قصد ندارد چنین اشتباهی را تکرار کند.

نظر شما درباره قسمت های جدید سریال وقتی زندگی به تو نارنگی می‌دهد چیست؟

با ساویس‌گیم بمانید:

رضا خلف چعباوی

به نام خدا - سلام، سابقه‌ی نوشتن بیش از 3000 مطلب گیمینگ و نویسندگی در بزرگ‌ترین سایت‌های ایران. بازی‌های مورد علاقه: Metal Gear Solid 3، سری Devil May Cry، فرنچایز Yakuza: Like a Dragon و Gravity Rush. ایمیل کاری: khc.reza@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا