
تحلیل پایان فصل چهارم سریال “چگونه می توان به صورت آنلاین مواد مخدر فروخت (سریع)”
هشدار: این مقاله حاوی اسپویل است.
سریال “چگونه می توان به صورت آنلاین مواد مخدر فروخت (سریع)” How to Sell Drugs Online (Fast) فصل چهارم غیرضروری خود را با پایانی محکم و رضایتبخش به اتمام میرساند و دلیلی برای بازگشت دوباره به این داستان باقی نمیگذارد.
سریال “چگونه آنلاین مواد مخدر بفروشیم (سریع)” در فصل سوم خود پایانی نسبتاً خوب داشت که این موضوع، پایان فصل چهارم را در موقعیت دشواری قرار میدهد؛ این پایان باید داستانی را که نیازی به ادامه نداشت به شکلی رضایتبخش به سرانجام برساند و در عین حال کل سریال و شخصیتهایش را به سرانجام برساند. به هر حال، این فصل آخر است، هرچند به نظر میرسید فصل قبلی هم قرار بود همینطور باشد. قسمت ششم کارهای زیادی برای انجام دارد. و با وجود اینکه کمی تکراری به نظر میرسد، در کل موفق به انجام این کارها میشود.
عنوان این قسمت آخر، “این چطور کار کرد؟”، میتواند به کل سریال اشاره داشته باشد. وقتی فصل اول بهتر از حد انتظار ظاهر شد، فکر نمیکردیم سه فصل دیگر ببینیم. اما حالا اینجاییم. این سفری نسبتاً طولانی و پرماجرا تا این نقطه بوده است، اما در نهایت، پایان درباره کنار گذاشتن بازیگران اصلی به صورت شایسته و خداحافظی با آنهاست، بدون توجه به جزئیات خاص داستان.
یک مراسم خاکسپاری
این قسمت آخر با یک مراسم تشییع جنازه آغاز میشود، هرچند در ابتدا مشخص نیست چه کسی مرده است؛ این یک ترفند کلاسیک در این نوع داستانهاست. اما این شروع انتظارات درستی را ایجاد میکند. قطعاً کسی قرار است قبل از پایان سریال بمیرد… یا شاید نه؟
در ادامه بیشتر به این موضوع میپردازیم. در حال حاضر، بیایید صحنه را آماده کنیم. موریتز، دانیل، لنی و ارسان همگی بهعنوان اسیران به صحرا برده شدهاند؛ توسط بهزاد و افراد عجیبوغریبش. با فروپاشی بروفروست، تجارت زیادی از دست رفته و این گروه باید پاسخگو باشند.
خوشبختانه برای ارسان، او با یادآوری به بهزاد که برای او به زندان رفته، موفق میشود خود را نجات دهد. اما این کمکی به بقیه نمیکند؛ کسانی که در طول فصل بر سر همه چیز با هم اختلاف داشتند و حالا باید برای رهایی با هم همکاری کنند.
پیشنهاد موریتز
موریتز ایده استفاده از بونوسلایف را بهعنوان پوشش قانونی جدید برای عملیات بهزاد مطرح میکند. در این لحظه است که دانیل متوجه میشود موریتز از نظر فنی سهام کنترلی شرکت را در اختیار دارد. با توجه به ۲٪ سهمی که دانیل در قراردادی که لنی هرگز تغییرش نداد دارد و ۴۹٪ سهامی که توماس مولر – که در واقع موریتز است – خریداری کرده، او از نظر فنی ۵۱٪ شرکت را مالک است.
اما اینجا موریتز هم متوجه میشود که بونوسلایف هیچ ارزشی ندارد و دانیل حسابها را دستکاری کرده بود. اما بهزاد نیازی به دانستن این موضوع ندارد، پس این ایده به آنها کمی زمان میدهد در حالی که وانمود میکنند سرورها را تعمیر میکنند (دانیل در یک لحظه به معنای واقعی کلمه فقط “کد کد کد” تایپ میکند که باعث خندهام شد). بهزاد شاید نتواند اسم بونوسلایف را درست تلفظ کند، اما از این ایده خوشش میآید.
موریتز همچنین بهزاد را متقاعد میکند که برای اداره این کار به دانیل، “مغز” عملیات، نیاز دارد. علاوه بر این، او به یک مدیر سیستم قابلاعتماد نیاز خواهد داشت که خوشبختانه تخصص موریتز و لنی در این زمینه است. مشکل اینجاست که او فقط به یکی نیاز دارد.
فرار و مرگ (احتمالی) موریتز
بهزاد اسلحهای را در فاصلهای میان موریتز و لنی میاندازد و توضیح میدهد که هر کدام دیگری را بکشد، شغل را به دست میآورد. اما چون از موریتز خسته شده، سعی میکند لنی را که اسلحه را برمیدارد، به شلیک کردن ترغیب کند. به نظر میرسد لنی در حال کشیدن ماشه است که انفجاری در پسزمینه رخ میدهد؛ انفجاری که احتمالاً توسط ارسان که لحظاتی قبل برای آوردن بیل برای بازنده رفته بود، ایجاد شده است.
این حواسپرتی به موریتز و دانیل فرصت فرار میدهد، هرچند نه قبل از اینکه لنی بهطور تصادفی به شانه بهزاد شلیک کند. آنها موفق میشوند به یک جیپ برسند و به جاده بزنند، اما خودرو بهسرعت در حال تمام کردن سوخت است.
به بهانه اینکه راننده باتجربهتر پشت فرمان بنشیند، موریتز از خودرو پیاده میشود. اما او دوباره سوار نمیشود. در عوض، تصمیم میگیرد خود را به بهزاد تسلیم کند تا لنی را نجات دهد. این یک خداحافظی اشکبار است و لنی التماس میکند که این کار را نکند، اما تصمیم موریتز قطعی است. او به سمت خودروهایی که آنها را تعقیب میکنند میرود، در حالی که لنی دور میشود و صدای چندین شلیک را در پسزمینه میشنود.
خاکسپاری، بخش دوم
مراسم تشییع جنازهای که در صحنه ابتدایی دیدیم، معلوم میشود برای موریتز است. همه برای این مراسم جمع شدهاند، از جمله لنی که پس از اینکه لیزا و کیرا با استفاده از زنبورهای خشمگین اعترافی از راینر گرفتند، توانست از صحرا فرار کند.
بعد از مراسم، به دَن و لنی یک فلش USB داده میشود که حاوی خداحافظی نهایی موریتز است (بخشهایی از این ویدیو در اکثر اپیزودها بهعنوان چارچوب روایی استفاده شده بود). این یک خداحافظی احساسی دیگر است که موریتز بالاخره با برخی احساسات انسانی روبهرو میشود، با اشک از بهترین دوستش و حتی دانیل خداحافظی میکند و برایشان در همکاریهای آیندهشان آرزوی موفقیت میکند.
بعداً متوجه میشویم که موریتز این فیلم را بعد از “مرگش” ضبط کرده است. میبینیم که وقتی به بهزاد نزدیک شد، یک درگیری مضحک با اسلحه بهطور اتفاقی باعث شد که بهزاد و افرادش به هم شلیک کنند و موریتز و ارسان آزاد شوند. او اجازه داده همه فکر کنند مرده است تا امنیت بقیه حفظ شود، در حالی که خودش روی یک سکو نفتی دورافتاده زندگی میکند.
اما این نقشه جواب میدهد. فصل چهارم “چگونه می توان به صورت آنلاین مواد مخدر فروخت (سریع)” How to Sell Drugs Online (Fast) با موریتز زنده اما منزوی به پایان میرسد، لنی تصمیم گرفته به سانفرانسیسکو برود، و بونوسلایف همچنان فعال است، هرچند کوچکتر و بازسازیشده، با دانیل و ارسان، معروف به توماس مولر، در رأس آن. این یک پایان خوش دیگر است. و این بار، باید واقعاً پایان نهایی باشد.
شما این سریال را تماشا کرده اید؟ پایان آن چطور بود؟
بخوانید: ترند استودیو جیبلی کهنه شده است: با سبک های دیگر و متمایز آشنا شوید