
نقد سریال سیلو | مارتا در مرکز توجه قسمت هشتم فصل دوم «Silo» قرار میگیرد
هشدار: این مقاله حاوی اسپویلرهای مهم است.
با وجود کاهش تمرکز روی داستان جولیت، اپیزود هشتم فصل دوم سریال Silo کاراکترها را بهخوبی عمق میبخشد.
اگر بخواهم صادق باشم، داستان جولیت در فصل دوم Silo کمی خستهکننده شده است. به نظر میرسد سازندگان سریال متوجه نشدهاند که حضور ربکا فرگوسن همیشه نقطه قوت هر پروژهای است. با این حال، قسمت هشتم با نام کتاب کویین، داستان کلی سریال را پیش میبرد و به شخصیتهای مختلف، بهویژه ساکنان سیلو ۱۸، توجه ویژهای میکند. اما در این نقطه از داستان، حضور جولیت بیشتر اضافه به نظر میرسد. همچنین روند کند داستان سیلو ۱۷ واقعاً آزاردهنده شده است.

جولیت در سیلو ۱۷ تنها نیست
در این قسمت، جولیت بیشتر زمان خود را صرف درمان بیماری کاهش فشار با غوطهور شدن در آب میکند. هرچند این از نظر زیستی منطقی است، اما قسمت قبلی با کشف این حقیقت پایان یافت که او در سیلو ۱۷ تنها نیست. بهتر بود که سریال روی این موضوع تمرکز میکرد!
به نظر میرسد این روند کند شاید تلاشی برای قرار دادن بیننده در وضعیت ذهنی جولیت و حس ناکامی او باشد، اما بیشتر حس خشمگینکنندهای ایجاد میکند. پس از درمان، جولیت حرکت خود را از سر میگیرد و با تبر، رد خون را دنبال میکند. فردی در سایه ادعا میکند که سولو را کشته است و تهدید میکند که جولیت را نیز خواهد کشت. او با تیر انداختن به سینه جولیت حرفش را به اثبات میرساند.
بعد از جراحی اضطراری، جولیت با سپری دم دستی و یک نیزه به بالا میرود و در صحنهای فریبنده و آشکار مورد حمله قرار میگیرد. سه مهاجم جوان به نظر میرسند، اما مشکل اصلی تیر آمادهای است که به سمت او نشانه گرفته شده است. ادامه داستان در اپیزود بعدی خواهد بود.
عدالت در اعماق سیلو
واژه کلیدی این اپیزود «عدالت» است، بهویژه در اعماق سیلو که مفاهیمی چون انصاف و دادرسی عملاً وجود ندارند. در چنین شرایطی، عاملان کنترل نمیتوانند اجازه دهند این مفاهیم رشد کنند، زیرا مشکلات زیادی در شیوه زندگی افراد را آشکار میکنند.
یکی از صحنههای قوی اپیزود زمانی است که پل و کاتلین بیلینگز با تصویر کوههای بلو ریج گریه میکنند. این لحظه نشاندهنده این است که تا چه حد فساد در این سیستم عمیق شده است. حتی ایده زیبایی طبیعی در سیلو نابود شده است.
بخوانید: نقد سریال When The Phone Rings | سائهاون در برابر سائهاون در قسمت 10 «وقتی تلفن زنگ میزند»

میراث کویین
در بالا، برنارد داستان کویین را به لوکاس بهعنوان یک روایت قهرمانانه بازگو میکند، اما حقیقت بسیار متفاوت است. خانواده کویین که لوکاس با نسل فعلی آنها ملاقات میکند، سالها با پیامدهای اعمال او زندگی کردهاند.
برنارد توضیح میدهد که کویین با پاک کردن تاریخ شورشهای قبلی صلح را به وجود آورد. او با پاک کردن نمونههای الهامبخش برای شورشیان، این خاطرات را از ذهن مردم زدود و حتی آب را آلوده کرد تا یادآوری این قیامها از بین برود.
اما خانواده کویین این روایت جدید را پذیرفتهاند. آنها نسخه اصلی پیمان را به لوکاس میدهند. لوکاس جمله اول پیام کویین را رمزگشایی میکند: «اگر تا اینجا آمدهاید، میدانید که بازی تقلبی است.» اما برنارد این پیمان را میگیرد و هشدار بدبینانه سیمز درباره بیاعتمادی به هالند را تکرار میکند.
انتخاب مارتا
در اپیزود هشتم، مارتا با انتخابی سخت روبهرو است: عشق واهی به کارلا یا وفاداری به مکانیک ها. او اولی را انتخاب میکند و بهسرعت پشیمان میشود.
او تلاش میکند کارلا را نجات دهد، اما نیازهای جمعی بر خواسته فردی غلبه میکنند. مارتا در دام برنارد قرار میگیرد که او را بین خیانت به مکانیک ها یا دیدن شکنجه کارلا مخیر میکند. او تصمیم به لو دادن نقشه حمله به تأمین پزشکی میگیرد و به دستگیری تدی و همراهانش منجر میشود.
اما در نهایت، مارتا چیزی جز نگاهی کوتاه به کارلا از پشت پنجره سلول دریافت نمیکند. اکنون او در کارگاهش گیر افتاده و با تهدید برنارد روبهرو است که هرگونه تغییر عقیده او منجر به آسیب به کارلا خواهد شد. از سوی دیگر، شرلی به این نتیجه رسیده که در میانشان یک جاسوس وجود دارد، اما مارتا را در نظر نمیگیرد، که این افشاگری در آینده دردناکتر خواهد بود.
امتیاز ساویسگیم: 6 از 10
نظر شما درباره قسمت هشتم فصل دوم سریال سیلو چیست؟
با ساویسگیم بمانید: