بررسی بازی Dark Souls 3 | الماس ترک خورده

دارک سولز ۳، ساخته‌ی استودیوی فرام‌سافتور و با کارگردانی هیدتاکا میازاکی، در سال ۲۰۱۶ به‌عنوان نقطه‌ی پایانی سه‌گانه‌ی دارک سولز منتشر شد. پس از تجربه‌ی عمیق و لذت‌بخش دارک سولز ۲، که برای من به‌خاطر روایت منسجم و گیم‌پلی تاکتیکی‌اش یک شاهکار بی‌نظیر بود، انتظاراتم از نسخه سوم بسیار بالا بود. بازگشت میازاکی به‌عنوان کارگردان و وعده‌ی پایان‌بندی حماسی این مجموعه، برایم هیجان‌انگیز بود، اما متأسفانه دارک سولز ۳ در برخی جنبه‌های کلیدی نتوانست به سطح نسخه دوم برسد و حتی در مواردی به عقب‌گرد دچار شد. با این حال، این بازی همچنان یک تجربه‌ی بصری خیره‌کننده و چالش‌برانگیز ارائه می‌دهد که شایسته‌ی نام سری سولز است.

بررسی بازی دارک سولز ۳

گیم پلی بازی Dark Souls 3

یکی از بزرگ‌ترین نقاط ضعف دارک سولز ۳، رویکرد آن به داستان و روایت است. برخلاف دارک سولز ۲ که با دیالوگ‌های مفصل‌تر و توضیحات آیتم‌های غنی، داستانی نسبتاً منسجم و قابل‌فهم ارائه کرده بود، میازاکی در این نسخه به همان سبک روایت مینیمال و مبهم نسخه اول بازگشته است. دیالوگ‌های تک‌خطی، توضیحات گنگ آیتم‌ها و فقدان یک خرده‌پیرنگ مشخص، باعث شده تا درک داستان بازی به چالشی جداگانه تبدیل شود. برای یک بازی نقش‌آفرینی که جهان‌سازی عمیقی دارد، این نوع روایت که بازیکن را مجبور می‌کند برای فهم داستان به ویدیوهای چندساعته‌ی یوتیوبرها پناه ببرد، یک نقطه‌ضعف بزرگ به‌شمار می‌رود. انتظار داشتم بازی به‌عنوان پایان سه‌گانه، حداقل بخشی از سؤالات بی‌پاسخ نسخه‌های قبلی را پاسخ دهد، اما متأسفانه روایت پراکنده و نامشخص تا پایان بازی ادامه دارد و کار خاصی برای پیشبرد قصه انجام نمی‌شود. بدتر اینکه، دارک سولز ۳ تقریباً به‌طور کامل وقایع نسخه دوم را نادیده می‌گیرد و داستان آن را از خط اصلی سری خارج کرده است. این موضوع برای من که شیفته‌ی جهان و داستان دارک سولز ۲ بودم، بسیار ناامیدکننده بود.

در بخش گیم‌پلی نیز شاهد بازگشت به فرمول نسخه اول هستیم، اما با تغییراتی که گاهی به ضرر بازی تمام شده‌اند. دارک سولز ۲ با مبارزات سنگین و تاکتیکی خود، حس وزن و استراتژی را به‌خوبی منتقل می‌کرد. هر حرکت در آن بازی نیازمند دقت و برنامه‌ریزی بود و نمی‌شد مثل یک میمون با جاخالی‌های سریع و دیوانه‌وار از ضربات دشمنان فرار کرد. اما در دارک سولز ۳، میازاکی نه‌تنها به سبک سریع‌تر و سبک‌بال‌تر نسخه اول بازگشته، بلکه سرعت حرکات را به حدی افزایش داده که گاهی مصنوعی و غیرواقعی به نظر می‌رسد. این سرعت بالا در مبارزات، به‌ویژه در باس‌فایت‌ها، باعث می‌شود که بازی گاهی به‌جای تاکتیکی بودن، به یک تجربه‌ی واکنش‌محور تبدیل شود که بیشتر به مهارت‌های لحظه‌ای وابسته است تا استراتژی. این عقب‌گرد برای من که عاشق عمق و وزن مبارزات دارک سولز ۲ بودم، ناامیدکننده بود.

مبارزات بازی Dark Souls 3

با این حال، دارک سولز ۳ در بخش گرافیک و جلوه‌های بصری یک جهش بزرگ رو به جلو محسوب می‌شود. از همان لحظه‌ی ورود به بازی، کیفیت بصری آن چشم‌ها را خیره می‌کند. محیط‌ها، از قلعه‌های تاریک و باشکوه تا باتلاق‌های مه‌آلود، با جزییات بی‌نظیری طراحی شده‌اند و جهش نسلی بین دارک سولز ۲ و ۳ کاملاً مشهود است. نورپردازی بهبودیافته، تکسچرهای باکیفیت و طراحی باس‌های خیره‌کننده، بازی را به یکی از زیباترین عناوین سری تبدیل کرده‌اند. فضاسازی همچنان نقطه قوت آثار میازاکی است و مانند همیشه، حس اکتشاف و شگفتی را در بازیکن زنده نگه می‌دارد. طراحی مراحل نیز، اگرچه به اندازه‌ی دارک سولز ۲ متنوع نیست، اما همچنان هوشمندانه و به‌هم‌پیوسته است و حس یک جهان یکپارچه را منتقل می‌کند.

یکی از نکات مثبت بازی، باس‌فایت‌های آن است که اگرچه گاهی به دلیل سرعت بالای گیم‌پلی بیش‌ازحد دشوار می‌شوند، اما طراحی خلاقانه و تنوع آن‌ها تجربه‌ای به‌یادماندنی خلق می‌کند. برخی از این باس‌ها، مثل رقصنده‌ی دره‌ی شمالی (Dancer of the Boreal Valley) یا روح سیندر (Soul of Cinder)، نه‌تنها از نظر بصری خیره‌کننده‌اند، بلکه به‌عنوان نقطه‌ی اوج گیم‌پلی، مهارت بازیکن را به چالش می‌کشند. بسته‌های الحاقی بازی، مثل Ashes of Ariandel و The Ringed City، نیز مناطق جدیدی با طراحی بصری فوق‌العاده و باس‌فایت‌های به‌یادماندنی اضافه می‌کنند، هرچند از نظر داستانی همچنان همان ابهام و پراکندگی نسخه اصلی را دنبال می‌کنند.

باس فایت Dancer of the Boreal Valley

در مقایسه با دارک سولز ۲، نسخه سوم در برخی جنبه‌ها عقب‌گرد داشته است. اگر میازاکی از روایت منسجم و گیم‌پلی تاکتیکی نسخه دوم الگوبرداری می‌کرد، شاید شاهد بازی کامل‌تری بودیم. با این حال، دارک سولز ۳ همچنان یک تجربه‌ی چالش‌برانگیز و بصری شگفت‌انگیز است که طرفداران سری را راضی می‌کند. این بازی نشان می‌دهد که فرام‌سافتور همچنان توانایی خلق جهان‌های تاریک و مسحورکننده را دارد، اما اصرار بر روایت مبهم و گیم‌پلی بیش‌ازحد سریع، باعث شد تا برای من به اندازه‌ی دارک سولز ۲ دلنشین نباشد. با این وجود، دارک سولز ۳ یک پایان‌بندی باشکوه (هرچند ناقص) برای سه‌گانه‌ی سولز است و ارزش تجربه را برای هر گیمری که به دنبال چالش و زیبایی بصری است، دارد.

در مجموع، دارک سولز ۳ با گرافیک خیره‌کننده و فضاسازی بی‌نظیر خود، یک اثر قابل‌ستایش است، اما ضعف‌هایش در روایت و بازگشت به فرمول‌های قدیمی‌تر، مانع از آن می‌شود که به سطح شاهکار دارک سولز ۲ برسد. اگر شما هم مثل من شیفته‌ی نسخه دوم هستید، شاید این بازی کمی توی ذوق‌تان بزند، اما همچنان ارزش وقت گذاشتن را دارد. نظر شما چیست؟ آیا پایان‌بندی این سه‌گانه انتظارات‌تان را برآورده کرد یا مثل من دل‌تنگ روایت و گیم‌پلی دارک سولز ۲ هستید؟

بیشتر بخوانید:

  1. تجربه من از Sekiro | حیران در سرزمین آشینا
  2. بررسی بازی Dark Souls | الماس تراش نخورده
  3. بررسی بازی Dark Souls 2 | دریای نور
  4. چرا Dark Souls 2 یک شاهکار است و نفرت‌پراکنی برخی طرفداران غیرمنصفانه؟

Final Verdict

Overall, Dark Souls 3 is a commendable work with its stunning graphics and unique atmosphere, but its weaknesses in narrative and return to older formulas prevent it from reaching the level of the masterpiece Dark Souls 2

SavisGame Score: 8.5 out of 10

بررسی بازی Dark Souls 3

امتیاز ساویس گیم - 8.5

8.5

خیلی خوب

در مجموع، دارک سولز ۳ با گرافیک خیره‌کننده و فضاسازی بی‌نظیر خود، یک اثر قابل‌ستایش است، اما ضعف‌هایش در روایت و بازگشت به فرمول‌های قدیمی‌تر، مانع از آن می‌شود که به سطح شاهکار دارک سولز ۲ برسد.

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !
خروج از نسخه موبایل