15 خودروی مفهومی جذاب تاریخ

بیش از یک قرن است که خودروسازان از روش‌های بی‌شماری برای توسعه و ساخت خودروها، سیستم‌هایی که خودروها را به حرکت درمی‌آورند و فرآیندهای فروش خودرو استفاده کرده و می‌کنند. در روزهای اولیه، آزمون و خطا حاکم بود و طراحان و مهندسان باید به شهود و احساسات خود تکیه می‌کردند تا بفهمند چه چیزی کار می‌کند و مردم چه چیزی می‌خرند. برخی خلاقیت‌های عجیب و غریب از این فرآیند به وجود آمدند، اما ماشین‌های بسیار موفقی که امروز رانندگی می‌کنیم، از همین فرآیند زاده شدند.

امروزه، خودروسازان از قدرت محاسباتی شگفت‌انگیزی برخوردارند تا هر اینچ و هر جزء از خودرو را مدت‌ها پیش از آغاز فرآیند تولید طراحی کنند. ما اکنون از کارایی و دوراندیشی بی‌سابقه‌ای برخورداریم. خودروسازان در نهایت به مفهوم خودروی مفهومی پی بردند، راهی برای ارتباط با عموم و آزمایش ایده‌های جدید. از زمان پیدایش، خودروهای مفهومی مردم را شگفت‌زده کرده و نقطه افتخاری برای خودروسازان بوده‌اند تا مهارت‌های خود در ساخت خودرو را به نمایش بگذارند. خوشبختانه، برخی از این خودروها واقعاً شگفت‌انگیز بوده‌اند، با تمام زیبایی، طراحی و فناوری ممکن که در تکه‌های فایبرگلاس و فولاد گنجانده شده‌اند. در اینجا به معرفی پانزده مورد از جذاب‌ترین خودروهای مفهومی تاریخ می‌پردازیم.

بیوک وای-جاب ۱۹۳۸

1938 Buick Y-Job

خودروهای مفهومی راهی هستند که شرکت‌ها از طریق آن‌ها به مردم نشان می‌دهند که برای طراحی‌های آینده چه در سر دارند. آن‌ها سرنخ‌هایی از پیشرفت‌ها و فناوری‌های آینده ارائه می‌دهند و قبل از آماده شدن برای تولید انبوه، آن‌ها را به عموم نشان می‌دهند. اما زمانی بود که خودروی مفهومی وجود نداشت و بیوک این روند را با وای-جاب ۱۹۳۸ خود آغاز کرد.

این خودرو با ویژگی‌های پیشرفته و طراحی پیشرو، تمرینی در سبک توسط طراح افسانه‌ای جنرال موتورز، هارلی ارل، بود. این خودرو بر پایه بیوک سری ۵۰ سوپر ساخته شده بود و دارای تخته‌های پنهان، چراغ‌های جلوی مخفی، دستگیره‌های در فرو رفته و سقف کانورتیبل الکتروهیدرولیکی بود که از جمله جزئیات بسیاری بودند که آن را منحصربه‌فرد می‌کردند. این خودرو نه تنها به طور خاص برای آزمایش طراحی شده بود، بلکه سال‌ها به عنوان خودروی شخصی روزانه هارلی ارل نیز استفاده می‌شد.

در مقایسه با خودروهای امروزی، وای-جاب ظاهری نسبتاً محافظه‌کارانه دارد، اما در اواخر دهه ۱۹۳۰، بسیار پیشرو بود، زیرا ویژگی‌های معاصر را با نوآوری‌های جدید ترکیب می‌کرد. علاوه بر این، واکنش مثبت مردم نشان داد که خودروی مفهومی ابزار مؤثری برای تبلیغ برند است. جذاب‌ترین جنبه این خودرو این است که وای-جاب صحنه را برای جنرال موتورز و دیگران آماده کرد تا بزرگ فکر کنند و جسورانه‌ترین ایده‌های زمان خود را در نمایشگاه‌های خودرو و رویدادهای عمومی ارائه دهند.

هیبرید بریگز اند استراتن ۱۹۸۰

1980 Briggs & Stratton Hybrid

در فهرست بلندبالای شرکت‌های بزرگی که خودروی مفهومی تولید کرده‌اند، شرکتی که موتور چمن‌زن می‌سازد احتمالاً اولین نامی نیست که به ذهن می‌آید. اما بریگز اند استراتن چنین خودرویی ساخت، و این خودرو هم بسیار جذاب است و هم کمی عجیب. پیش‌زمینه این مفهوم به دنبال تحریم نفتی اعراب و تغییر متعاقب آن به سمت خودروهای کم‌مصرف در آمریکا شکل گرفت. در حالی که خریداران به سمت خودروهای کوچک مانند هوندا و تویوتا هجوم می‌بردند، خودروسازان آمریکایی به دنبال ارائه جایگزین‌های خود بودند.

بریگز اند استراتن، نامی مترادف با چمن‌زنی، پروژه‌ای را برای ارائه یک خودروی کم‌مصرف با استفاده از یک موتور کوچک‌حجم که از خط تولید فعلی‌اش گرفته شده بود، آغاز کرد. هیبرید بریگز اند استراتن یک موتور دوقلو وی-توین ونگارد خنک‌شونده با هوا و حجم ۶۹۴ سی‌سی را با یک موتور الکتریکی و گیربکس دستی ترکیب کرد. موتور الکتریکی توسط باتری‌های سرب-اسید شش ولتی که پشت محور عقب نصب شده بودند، تغذیه می‌شد. منحصربه‌فردترین ویژگی این خودرو وجود شش چرخ بود.

سومین مجموعه چرخ‌ها روی محوری قرار داشت که توسط یک بازوی چرخان به شاسی متصل بود و تنها هدفش تحمل وزن بسیار زیاد باتری‌ها بود، به‌گونه‌ای که وزن روی چرخ‌ها مستقل از بدنه و شاسی قرار می‌گرفت. این یک مهندسی آینده‌نگرانه دیوانه‌وار از شرکتی بود که به خاطر تولید موتورهایی شناخته می‌شود که از یک دهه به دهه دیگر تغییر چندانی نمی‌کنند. جای تعجب نیست که این خودرو هرگز به تولید نرسید و تنها یک نمونه از آن ساخته شد.

ساب آئرو-ایکس ۲۰۰۶

2006 Saab Aero-X

ساب، خودروساز سوئدی که به خاطر ساخت خودروهای عجیب و نوآورانه با بودجه محدود شناخته می‌شد، در اوایل دهه گذشته میلادی تسلیم مشکلات سرمایه‌داری شد و تولید خودرو را متوقف کرد. ساب طرفداران وفاداری داشت و توقف فعالیت این شرکت به معنای از دست رفتن پتانسیلی بود که می‌توانست از آخرین خودروی مفهومی آن‌ها، آئرو-ایکس، به وجود آید.

این خودرو در حالی که زبان طراحی شناخته‌شده برند را ادامه می‌داد، به جای معرفی یک زبان طراحی جدید، طراحی ساب را به جلو برد و با یک خودروی باورنکردنی امکانات آن را گسترش داد. جذاب‌ترین بخش این خودرو روش ورود و خروج آن بود. به جای درهای معمولی که از کنار باز می‌شوند یا درهای قیچی‌مانند محبوب در سوپرخودروها، کل بخش میانی خودرو مانند سایبان کابین خلبان یک جت جنگنده یا یک خودروی گشت فضایی علمی-تخیلی بالا می‌رفت.

ساب اعلام کرد که این خودرو با مقادیر سخاوتمندانه‌ای از فیبر کربن ساخته شده، مجهز به یک موتور وی۶ توربوشارژ دوقلو با سوخت اتانول و توان ۴۰۰ اسب بخار و مجموعه‌ای از الکترونیک‌ها و پنل‌ها و چراغ‌های LED برای پر کردن فضای داخلی بود. در حالی که نمای جلویی قابل‌شناسایی ساب را حفظ کرده بود، طراحی عقب به خودروهای اسپرت افسانه‌ای مانند کوروت C3 یا جگوار XKE رودستر اشاره داشت و چرخ‌ها شبیه پروانه‌های توربین جت بودند. بدون شک این اشاره‌ای به ریشه‌های هوانوردی این برند بود.

فورد جی‌تی۹۰ ۱۹۹۵

1995 Ford GT90

دهه ۹۰ برخی از شگفت‌انگیزترین سوپرخودروهای قرن بیستم را به وجود آورد. آن زمان و حالا، افراطی‌ترین این خودروها از اروپا می‌آیند، اما فورد با ساخت فورد جی‌تی۹۰ در سال ۱۹۹۵ به این مهمانی وارد شد. سی سال قبل، فورد با جی‌تی۴۰ خود به فراری نشان داد که می‌داند چگونه خودرویی سریع بسازد، زمانی که این خودرو در چهار مسابقه لمانز پرچم شطرنجی را به دست آورد. جی‌تی۹۰ جانشین معنوی جی‌تی۴۰ بود و از دامنه گسترده شرکت فورد موتور در آن زمان بهره برد که نه تنها فورد، بلکه جگوار، استون مارتین و مزدا را نیز در بر می‌گرفت.

با استفاده از جگوار XJ220 به عنوان پایه برای ساخت یک سوپرخودروی برند فورد، مهندسان یک موتور وی۱۲ ۵.۹ لیتری با چهار توربوشارژر و توان ۷۲۰ اسب بخار را بین چرخ‌ها جای دادند (منبع: Driving Line). فورد ادعا کرد که سرعت نهایی این خودرو ۲۵۰ مایل در ساعت است با زمان یک‌چهارم مایل ایستاده تنها ۱۰.۹ ثانیه. فورد خودرویی کاملاً کاربردی ساخت و آن را به مطبوعات ارائه داد، اما یافتن اعداد رسمی عملکرد دشوار است. بعید است که این خودرو هرگز به حد نهایی خود رانده شده باشد، زیرا مدیریت بلافاصله پس از رونمایی اعلام کرد که نسخه تولیدی وجود نخواهد داشت.

طراحی زاویه‌دار بدنه، همراه با خطوط، زوایا و رنگ آبی فضای داخلی، وحشی و به‌وضوح محصول زمان خود بود، اما با این حال چشمگیر. شاید فورد از این پروژه برای الهام‌بخشی به فورد جی‌تی نمادین یک دهه بعد استفاده کرد.

آئرووت XP-882 ۱۹۷۳

1973 Aerovette XP-882

کوروت کاملاً جدید ۲۰۲۰ صنعت خودرو را به آتش کشید و همه‌چیز را که درباره عضلانی‌های آمریکایی می‌دانستیم زیر و رو کرد. جنرال موتورز کوروت C8 را معرفی کرد و موتور را از جلو به وسط منتقل کرد (منبع: Car and Driver). برای برخی، این یک توهین بود. برای دیگران، زمانش رسیده بود. اگر زورا آرکوس-دانتوف، “پدر کوروت”، در اواخر دهه ۶۰ و ۷۰ راه خود را پیش می‌برد، کوروت دهه‌ها پیش پیکربندی ایتالیایی (موتور وسط) داشت. اگرچه این اولین نمونه از مفهوم کوروت موتور وسط نبود، XP-882 در سال ۱۹۷۶ جذاب‌ترین و جالب‌ترین بود. دهه ۱۹۷۰ زمانی بود که خودروسازان باید شعار “نوآوری یا مرگ” را اتخاذ می‌کردند، بنابراین ایده‌های جدیدی در بخش‌های مهندسی و طراحی جنرال موتورز در جریان بود.

در یکی از نمونه‌های جالب‌تر، جنرال موتورز توسعه موتورهای روتاری وانکل را آغاز کرد. آرکوس-دانتوف در یک نمونه اولیه کوروت قبلی از موتور روتاری استفاده کرده بود، اما یک هیولای چهار روتوری بود که آئرووت را به حرکت درمی‌آورد. طراحی نهایی شیک بود، به‌ویژه درهای بال‌مرغی. در آن زمان واقعاً شبیه آینده بود.

اما مشکلات به زودی فرا رسید. جنرال موتورز موتور وانکل را کنار گذاشت، بنابراین آرکوس-دانتوف آن را با یک موتور وی۸ کوچک‌بلوک ۴۰۰ اینچ مکعبی جایگزین کرد (منبع: Motor Trend). این خودرو در نمایشگاه‌های خودرو نمایش داده شد و طراحی آن در نهایت پایه‌ای برای فیس‌لیفت C3 شد که در اواخر دهه ۷۰ تولید شد. رویکرد موتور وسط بیش از حد رادیکال بود و خودروهای تولیدی به طراحی سنتی موتور جلو که امروز می‌شناسیم پایبند ماندند.

فولکس‌واگن W12 ۱۹۹۷

1997 Volkswagen W12

فولکس‌واگن از پایان جنگ جهانی دوم خودروهای چشمگیری ساخته است و خودروهایش به خاطر سرزندگی و لذت رانندگی شناخته می‌شوند. پیشرفت مهندسی موتور وی۶ زاویه باریک، که به فولکس‌واگن اجازه داد یک موتور شش‌سیلندر را در فضایی که معمولاً برای موتور چهارسیلندر محدود بود جای دهد، به استانداردهای خودرویی انقلابی محسوب می‌شود. VR6، همان‌طور که فولکس‌واگن آن را نامید، به ده‌ها خودروی فولکس‌واگن قدرت داد و این طراحی همچنان استفاده می‌شود. توسعه VR6 به تولید موتورهای بزرگ‌تر با سیلندرهای بیشتر منجر شد. در اواخر دهه ۱۹۹۰، فولکس‌واگن تصمیم گرفت توانایی مهندسی خود را با یک خودروی مفهومی سوپرخودرو به نام VW W12 به نمایش بگذارد، یک هیولای متمرکز بر پیست با موتور وسط ۵.۹ لیتری.

این خودرو که توسط Italdesign طراحی شده و دارای برخی از روان‌ترین خطوط در میان سوپرخودروهای دهه ۹۰ بود، در سال ۱۹۹۷ با چهار توربوشارژر و ۴۱۴ اسب بخار معرفی شد. چند سال بعد، فولکس‌واگن یک نسخه بازنگری‌شده به نام W12 Nardo را با افزایش قدرت به ۵۹۱ اسب بخار و رنگ نارنجی جسورانه عرضه کرد. مانند بسیاری از خودروهای مفهومی، اعداد رسمی وجود ندارد، اما فولکس‌واگن ادعا می‌کند که این خودرو قادر به رسیدن به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت در ۳.۵ ثانیه با حداکثر سرعت ۲۲۱.۸ مایل در ساعت است (منبع: Motor1). این ادعا قابل‌قبول است، زیرا همان موتور W12 یک خودروی فولکس‌واگن را در مسابقه ۲۴ ساعته لمانز با سرعت متوسط ۲۰۰.۱ مایل در ساعت به حرکت درآورد. آیا مردم یک سوپرخودرو از فولکس‌واگن را می‌پذیرفتند و برای خودرویی انحصاری از ولفسبورگ به جای مودنا هزینه می‌کردند؟ هرگز نخواهیم دانست.

فراری مودولو ۱۹۷۰

1970 Ferrari Modulo

دهه ۱۹۷۰ اوج طراحی خودروهای مفهومی گوه‌ای شکل بود. شاید فراری ۵۱۲ مودولو ۱۹۷۰ بود که روند خودروهای گوه‌ای شکل مانند لامبورگینی کونتاش را پایه‌گذاری کرد. این خودرو که توسط پینین‌فارینا، خانه طراحی قدیمی فراری، طراحی شده بود، تمرینی در سبک ایتالیایی بود.

طراحی رادیکال آن بسیار بیشتر شبیه یک خودروی بین‌ستاره‌ای از یک فیلم علمی-تخیلی آینده‌نگرانه بود تا خودرویی جاده‌ای. با این حال، شاسی فراری ۵۱۲ زیر این سبک فضایی آن را محکم به زمین متصل نگه می‌داشت. حس و حال فضایی به سایبان شیشه‌ای دور خودرو گسترش می‌یافت که به سمت بالا و جلو می‌لغزید تا به مسافر و راننده اجازه ورود دهد. مانند اکثر خودروهای مفهومی، عملکرد در درجه دوم اهمیت قرار داشت، زیرا ارگونومی ظاهراً در این پروژه برای پینین‌فارینا در نظر گرفته نشده بود. فرم مسحورکننده بود با چرخ‌های نیمه‌مخفی، چراغ‌های جلوی پاپ‌آپ مرکزی، ۲۴ سوراخ که امکان دیدن محفظه موتور را فراهم می‌کردند و لاستیک‌های بسیار پهن که فقط از پشت قابل‌دیدن بودند.

شاسی ۵۱۲ مذکور یک موتور وی۱۲ ۵.۰ لیتری با ۵۵۰ اسب بخار را حمل می‌کرد، اگرچه این خودرو هنگام ارائه اولیه در نمایشگاه موتور تورین ۱۹۷۰ کار نمی‌کرد (منبع: Auto Evolution). مالکیت این خودرو از آن زمان به دست افراد خصوصی افتاده است، اما این لزوماً چیز بدی نیست. مالک فعلی آن کسی نیست جز جیمز گلیکنهاوس، تهیه‌کننده فیلم معروف و علاقه‌مند به خودروهای خوب. مودولو بازسازی شده و گهگاه در مدار نمایش خودروها ظاهر می‌شود.

استون مارتین بولداگ ۱۹۸۰

1980 Aston Martin Bulldog

استون مارتین مسئول برخی از بهترین خودروهای بریتانیایی است، چیزی که برای طرفداران متعصب بریتانیایی مایه افتخار است. سال‌ها حضور در مسابقات موتوراسپرت تجربه زیادی در ساخت خودروهایی با هدف خاص (رانندگی سریع) به این شرکت داد. بنابراین جای تعجب نبود که در عصر خودروهای مفهومی سوپرخودروی گوه‌ای شکل، استون مارتین وارد میدان شود و خودرویی خلق کند که نه تنها رقابت کند، بلکه پیروز شود.

نتیجه این تلاش‌ها بولداگ بود، خودرویی لوکس از آینده که توسط یک موتور وی۸ توربوشارژ دوقلو ۵.۳ لیتری با توان ۶۵۰ اسب بخار قدرت می‌گرفت، موتوری که حتی با فناوری امروز رقابتی بود. این مقدار قدرت برای خودروهای امروزی زیاد است، اما در سال ۱۹۸۰، باورنکردنی بود. استون مارتین ادعا کرد که این خودرو می‌تواند به سرعت‌های بیش از ۲۰۰ مایل در ساعت برسد، اما تنها موفق به ثبت ۱۹۲ مایل در ساعت در پیست آزمایشی شد.

بولداگ نه تنها عملکرد، بلکه ظاهر جذابی نیز ارائه داد. در حالی که رویکرد نسبتاً ساده‌ای به شکل گوه‌ای داشت و از نشانه‌های طراحی تا حدی محافظه‌کارانه استفاده کرد، درهای بال‌مرغی موتوریزه یک لمس رادیکال بودند. آستانه در بخشی از در بالا آمده باقی می‌ماند و یک دهانه بزرگ تا لبه صندلی ایجاد می‌کند که به یک فضای داخلی لوکس بریتانیایی بسیار خوش‌ساخت با بهترین چرم و چوب (همان‌طور که از استون مارتین انتظار می‌رود) منتهی می‌شود.

لامبورگینی میورا مفهومی ۲۰۰۶

2006 Lamborghini Miura Concept

آغاز هزاره شاهد احیای طراحی خودروهای کلاسیک برای عصر مدرن بود. خودروهایی مانند فولکس‌واگن بیتل، PT کروزر، فورد تاندربرد و پلیموث پراولر موفقیت فروش زیادی داشتند. در طول این احیا، لامبورگینی چهلمین سالگرد میورا را با ارائه یک تیزر از این کلاسیک محبوب جشن گرفت، خودرویی مفهومی که از خودروی سوپرخودروی اصلی طراحی شده بود. این مفهوم تمام منحنی‌های درست را داشت و واقعاً خودرو را بازتفسیر نکرد، بلکه آن را بازسازی کرد و تنها کمی طراحی‌های اصلی را تغییر داد تا با حساسیت‌های مدرن سازگار شود.

میورا هنگام معرفی، شوک‌هایی را در دنیای خودروهای گران‌قیمت ایجاد کرد، به‌ویژه در میان عاشقان فولاد ایتالیایی. میورا مدت‌هاست که به عنوان یکی از جذاب‌ترین خودروهای ساخته‌شده شناخته می‌شود و از آنجا که اولین سوپرخودروی تولیدی با چیدمان موتور وسط مناسب و موتور با خروجی بالا بود، این دوره را آغاز کرد.

متأسفانه، این تنها یک تبلیغ سالگرد یک‌باره بود که لامبورگینی هیچ قصدی برای تولید آن نداشت. Autoblog در آن زمان گزارش داد که مدیرعامل، استفان وینکلمن، گفت: «طراحی رترو چیزی نیست که ما برای آن اینجا باشیم. بنابراین میورا را، حتی به صورت نسخه محدود، تولید نخواهیم کرد.» شایعه شده که این خودرو هیچ پیشرانه‌ای ندارد و شیشه‌ها آن‌قدر تیره هستند که تقریباً نمی‌توان تشخیص داد آیا فضای داخلی وجود دارد یا خیر. این یک تمرین هوشمندانه در طراحی و لمسی نوستالژیک برای کسانی بود که آرزوی بازسازی مدرنی از چنین خودروی نمادینی داشتند.

پونتیاک بانشی XP-883 ۱۹۶۵

1965 Pontiac Banshee XP-883

دهه ۱۹۶۰ دوره‌ای خودرویی را به وجود آورد که در آن مجهز کردن خودروها به اسب بخار بیشتر و بیشتر حاکم بود. این نه تنها زادگاه دوره خودروهای عضلانی بود، بلکه زمانی بود که خودروی اسپرت آمریکایی به اوج خود رسید. همان‌طور که در بالا اشاره شد، کوروت سال‌ها موفقیت فروش داشت و آمریکایی‌ها به پیست‌های مسابقه در سراسر کشور هجوم می‌بردند.

جان دلورین GTO را به وجود آورده بود و در پونتیاک مشغول گذاشتن اثری پاک‌نشدنی بر صنعت خودرو بود و هنوز ترفندهای زیادی در آستین داشت. او تیم طراحان و مهندسان خود را واداشت تا مفهوم پونتیاک بانشی XP-883 ۱۹۶۵ را خلق کنند و این خودرو هر کجا که نمایش داده می‌شد، توجه‌ها را جلب می‌کرد.

دلورین می‌خواست مفهوم XP-883 پایه‌ای برای یک خودروی اسپرت آمریکایی سبک، سرگرم‌کننده و اسپرت باشد تا با خودروهای مشابهی که از اروپا می‌آمدند رقابت کند. این خودرو قرار نبود یک هیولای قدرتمند یک‌چهارم مایل باشد، بلکه یک کروزر مقرون‌به‌صرفه برای جاده‌های روستایی بود. این خودرو مجهز به موتور شش‌سیلندر خطی OHC پونتیاک با ۱۶۵ اسب بخار، گیربکس چهارسرعته و بدنه فایبرگلاس بود (منبع: theDrive). با این حال، این پروژه به پاشنه آشیل کوروت نزدیک شده بود و شورولت نمی‌توانست این را تحمل کند، بنابراین این مفهوم کنار گذاشته شد. خوشبختانه، بانشی برخلاف بسیاری از خودروهای مفهومی نابود نشد و تا سال ۲۰۲۰ توسط یک نمایندگی کیا در کنتیکت برای فروش عرضه شده بود. متأسفانه، هر کس بخواهد آن را داشته باشد، به چند صد هزار دلار نیاز دارد.

به‌روزرسانی: پونتیاک در واقع دو نمونه از مفهوم XP-883 خود را ساخت، کوپه‌ای که در بالا نشان داده شده و یک نسخه کانورتیبل با موتور وی۸. اگرچه کوپه چند بار دست به دست شده است، نسخه رودستر پونتیاک بخشی از مجموعه خودرویی بورتز است و هرگز برای فروش عرضه نشده است. از جو بورتز، که مجموعه‌ای قابل تحسین از خودروهای مفهومی دارد، تشکر می‌کنیم که این دو خودرو را در این بخش جالب از تاریخ خودروهای عملکردی جنرال موتورز برجسته کرد.

ای‌ام‌سی AMX/3 ۱۹۷۰

1970 AMC AMX/3

شرکت آمریکایی موتورز، یا ای‌ام‌سی، ده‌ها خودروی جالب را با بودجه‌های دائماً محدود خلق کرد. بسیاری از خودروهایش به افسانه‌های خودرویی تبدیل شدند و طرفداران وفاداری را جذب کردند که دهه‌ها پس از پایان کار این شرکت باقی مانده‌اند. طراحی خودروهای ای‌ام‌سی در دستان ریچارد تیگ بود که مسئول سبک‌سازی کلاسیک‌های آمریکایی مانند رمبلر، جاولین و جیپ چروکی XJ بود.

در اواخر دهه ۱۹۶۰، ای‌ام‌سی در رقابتی با سه غول بزرگ دیترویت برای تسلط بر بازار خودروهای عضلانی قفل شده بود. در حالی که ای‌ام‌سی با جاولین و AMX خودروهای عضلانی قدرتمند و شایسته‌ای ارائه می‌داد، تیگ پروژه‌ای را برای رقابت با کلاس جدید سوپرخودروهای ایتالیایی آغاز کرد. با استفاده از طراح معروف ایتالیایی، جورجتو جوجارو، ای‌ام‌سی مفهوم AMX/3 را ارائه داد. این یک خودروی دوسرنشین موتور وسط بود که توسط موتور بزرگ AMC 390 وی۸ با ۳۴۰ اسب بخار، گیربکس چهارسرعته ایتالیایی و مجموعه‌ای از قطعات با عملکرد بالا در ترمزها و سیستم تعلیق تغذیه می‌شد.

نتیجه یکی از جذاب‌ترین خودروهای ساخته‌شده در آمریکا در اواخر دهه ۶۰ بود. منحنی‌های روان با فندرها و درهای چین‌دار ظاهری ایجاد کردند که خودرو را حتی در حالت سکون سریع نشان می‌داد. هر کس که با این خودرو به مسابقه می‌آمد، باید دو بار فکر می‌کرد قبل از اینکه در پیست با AMX/3 رقابت کند. حیف که هزینه‌های بالای تولید همراه با کمبود دائمی نقدینگی ای‌ام‌سی مانع تولید آن شد.

سیتروئن GT ۲۰۰۸

2008 GT by Citroën

خودروهای مفهومی قرار است آینده طراحی خودرو را نشان دهند. آن‌ها راهی برای ارائه ایده‌ها به عموم و نمایش فناوری‌های جدیدی هستند که توسط تیم‌های تحقیق و توسعه آزمایش می‌شوند. شرکت‌های خودروسازی فرانسوی متفاوت هستند و همیشه بوده‌اند. سیتروئن که برای رانندگان آمریکایی چندان شناخته‌شده نیست، یکی از قدیمی‌ترین تولیدکنندگان در فرانسه است و خودروهای جالب و فوق‌العاده‌ای خلق کرده است. از خودروی مردمی 2CV تا کروزر لوکس بیش‌مهندسی‌شده DS، سیتروئن کارها را به شیوه خودش انجام می‌دهد.

بسیاری از خودروهای مفهومی به صورت مدل‌های مقیاس کوچک و اسباب‌بازی بازتولید می‌شوند. برخی دیگر در بازی‌های ویدیویی ظاهر می‌شوند. طرفداران بازی پلی‌استیشن گرن توریسمو با سیتروئن GT که حدود سال ۲۰۰۸ در این بازی عرضه شد، آشنا هستند. با این حال، تنها یک شرکت فرانسوی می‌توانست خودرویی که در یک بازی ویدیویی متولد شده بود را به واقعیت تبدیل کند.

هنگامی که برای اولین بار اعلام شد، سیتروئن ادعا کرد که قصد دارد شش خودرو برای فروش تولید کند. آنچه تولید کردند، بازسازی وفاداری از خودرو در بازی بود، از منحنی‌های مسابقه‌ای آینده‌نگرانه بدنه تا فضای داخلی شبیه کابین خلبان. خودروی داخل بازی یک خودروی بدون آلایندگی با ۶۴۶ اسب بخار سلول سوختی هیدروژنی است، طبق گزارش نیویورک تایمز. برخلاف همزاد دیجیتالی‌اش، GT در دنیای واقعی توسط یک موتور وی۸ آلاینده کربن تغذیه می‌شود، طبق گزارش Autocar. مانند بسیاری از مفاهیم خودرویی خیالی، GT بیش از حد گران بود و هیچ‌کدام برای فروش عمومی تولید نشدند.

مرسدس-بنز C111 ۱۹۷۰

1970 Mercedes-Benz C111

مرسدس-بنز در زمینه خودروهای عملکردی غریبه نیست و از آغاز مسابقات در این حوزه حضور داشته است. مرسدس سیمپلکس ۱۹۰۲ به اندازه هر خودرویی در زمان خود به یک سوپرخودرو نزدیک بود. برخی از بهترین خودروهای عملکردی از شرکت اشتوتگارت آمده‌اند. تخصص آن‌ها به خلق مفهوم مرسدس-بنز C111 ۱۹۷۰ کمک کرد. پس از اینکه لامبورگینی با میورا نمایشگاه‌های خودرو را تسخیر کرد، دیگر تولیدکنندگان مفاهیم موتور وسط را توسعه دادند، برخی از آن‌ها به مدل‌های تولیدی تبدیل شدند. C111 خودروی مفهومی کمی متفاوت بود، زیرا هدف آن بیشتر آزمایش و مهندسی بود تا نمایش فناوری و طراحی.

مرسدس از C111 برای آزمایش تولید موتور روتاری وانکل استفاده کرد، زیرا بسیاری در آن زمان فکر می‌کردند این راه آینده موتورهای احتراق داخلی است. Motor Trend توضیح می‌دهد که تغییرات مکانیکی مختلفی با این خودرو آزمایش شد، از موتور سه‌روتور اولیه وانکل تا قدرت دیزل و، در سال ۱۹۷۹، یک موتور وی۸ توربوشارژ دوقلو ۴.۹ لیتری که قادر به رساندن خودرو به سرعت ۲۵۱ مایل در ساعت بود. ۱۶ دستگاه از این خودرو در طول عمر برنامه ساخته شد و حیف که هیچ‌کدام به تولید نرسیدند.

این سوپرخودروی موتور وسط پر زرق و برق دارای طراحی فوق‌العاده‌ای توسط رئیس طراحی افسانه‌ای مرسدس-بنز، برونو ساکو، بود، شامل درهای بال‌مرغی و مجاری هوا در مکان‌های مناسب. با کیفیت برتر و فضای داخلی لوکس که مرسدس به آن شناخته می‌شود، همراه با مهندسی معروف آلمانی این شرکت، C111 می‌توانست بهترین سوپرخودروی عصر خود باشد.

جگوار XJ13 پروتوتایپ مسابقه‌ای وی۱۲ ۱۹۶۶

1966 Jaguar XJ13 V12 Prototype Sports Racer

شهرت جگوار در ساخت خودروهای اسپرت، جذاب و لوکس به سبک انگلیسی، آن را به انتخاب پادشاهان و تبهکاران تبدیل کرده بود. ملکه هنوز یک دایملر دابل سیکس ۱۹۸۴ را می‌راند و تبهکاران بریتانیایی دهه ۶۰ در جگوارهای انگلیسی از پلیس فرار می‌کردند. در حالی که قیمت‌های E-Type‌های مرتب‌شده در سال‌های اخیر سر به فلک کشیده (یک مدل ۱۹۶۶ در سال ۲۰۱۳ به قیمت نزدیک به نیم میلیون دلار فروخته شد) جگوار خودرویی مرتبط ساخت که تنها افراد معدودی می‌توانستند از پس هزینه‌اش برآیند.

جگوار مدت‌هاست که خودروهایش را در مسابقات شرکت می‌دهد. این توسعه در مسابقات منجر به انتقال فناوری از پیست به جاده شده است. چند سال پس از عرضه E-Type، جگوار پروتوتایپ مسابقه‌ای XJ13 را تولید کرد. تغییر چیدمان موتور جلو E-Type به چیدمان موتور وسط و دو برابر کردن تعداد سیلندرها، شاهکاری خیره‌کننده از صنایع دستی انگلیسی را به جگوار بخشید.

مسئولان جگوار خودرویی می‌خواستند که در لمانز رقابت کند و از آنجا که جگوار سابقه‌ای در بردن پرچم‌های شطرنجی داشت، می‌خواستند این خودرو پیروز شود (منبع: Sports Car Digest). این خودرو مجهز به یک موتور ۱۲ سیلندر ۵ لیتری بود که از موتور شش‌سیلندر خطی DOHC آن مشتق شده بود و به گونه‌ای ساخته شده بود که موتور بخشی از ساختار شاسی باشد، استحکام را افزایش دهد و وزن را کاهش دهد. Motor Trend گزارش می‌دهد که این خودرو ۴۷۲ اسب بخار تولید می‌کرد و با سرعت ۱۶۱ مایل در ساعت در پیست می‌چرخید. اگرچه منظره‌ای شگفت‌انگیز بود، تغییرات در قوانین موتوراسپرت و خرید جگوار توسط یک شرکت بزرگ مانع از مسابقه یا تولید این خودرو شد.

کادیلاک سین ۲۰۰۲

2002 Cadillac Cien

جنرال موتورز که اساساً خودروی مفهومی را خلق کرده بود، باید به خوبی می‌دانست چگونه آن را به درستی انجام دهد. تا سال ۲۰۰۲، به نظر می‌رسید که با کادیلاک سین کار را به خوبی انجام داده‌اند. کادیلاک که مدت‌ها به خاطر خودروهای لوکس بزرگ و راحت شناخته می‌شد، هرگز خودروی عملکردی تولید نکرده بود. با تغییر روندها، نگرش‌ها و بازارها به سمت دور شدن از قایق‌های لوکس بزرگ، جنرال موتورز فکر کرد که برای کادیلاک مناسب است تا چیزی جسورانه و سریع خلق کند. و این کار را کرد.

سین تقریباً همه‌چیز را که در یک خودروی لوکس با عملکرد فوق‌العاده بالا می‌خواهید دارد. این خودرو موتور وسط است و توسط یک موتور ۱۲ سیلندر منحصربه‌فرد طراحی‌شده با کمک مهندسی افسانه‌ای کاسورث تغذیه می‌شود که از طریق یک گیربکس نیمه‌اتوماتیک شش‌سرعته، احتمالاً شبیه گیربکس‌های paddle-shift که در خودروهای فرمول یک آن زمان یافت می‌شد، به چرخ‌ها متصل است (منبع: Motor Trend).

این یک خودروی جذاب است، اما حضور در یک فیلم تارانتینو آن را فوق‌العاده جذاب می‌کرد. Jalopnik گزارش داد که دیوید کارادین، ستاره فیلم “بیل را بکش”، از کارگردان کوئنتین تارانتینو خواست تا از سین برای شخصیت بیل در فیلم استفاده کند. جنرال موتورز ابتدا این فرصت را برای ارتباط برند خود با فیلم‌سازی با شهرت بالا رد کرد. شاید فرزند یک مدیر جنرال موتورز او را مجبور به تماشای “پالپ فیکشن” یا “سگ‌های انباری” کرد، زیرا جنرال موتورز نظرش را تغییر داد. با این حال، وقتی جنرال موتورز برای ارائه خودرو بازگشت، پول خواست. پول زیادی خواستند و تهیه‌کنندگان گفتند خیر. سین که از قبل جذاب بود، می‌توانست جذاب‌تر باشد.

جذاب‌ترین ماشین از نظر شما کدام است؟

خروج از نسخه موبایل