چرا سایلنت هیل 4 شایسته شانس مجدد است؟ من عاشق سایلنت هیل 2 هستم، اما بازسازیها بهتر است بهعنوان شانس دومی برای بازیهایی باشند که واقعاً به آن نیاز دارند.
بازسازیها و بازنشرها به بخشی ثابت در برنامهی انتشار بازیها تبدیل شدهاند. دلیلش را بهراحتی میتوان فهمید. نامهای شناختهشده، پایگاه طرفداران از پیش تثبیتشده و یک بازی که از قبل طراحی شده، سرمایهگذاری هوشمندانهای را رقم میزنند. با این حال، این رویکردی پارادوکسیکال است که به آنچه بازیسازی را بهعنوان یک رسانه منحصربهفرد میکند، آسیب میرساند. به زبان ساده، بازیهایی که نیاز به بازبینی و دادن فرصتی دوباره دارند، آنهایی که نزدیک به موفقیت بودند اما به هدف نرسیدند، هرگز فرصتی برای بازسازی پیدا نمیکنند.
اشتباه برداشت نکنید، برخی از بازیهای موردعلاقهام در سالهای اخیر ریمیک بودهاند. فکر میکنم رزیدنت اویل 4 واقعاً حلقهی مبارزهای سری را با چاقوی جدید و تأثیرگذارش تکامل داده است. و بازسازی اخیر سایلنت هیل 2 به معنای واقعی کلمه چیزی به بازی اضافه کرده، با بازنگریهایی در هیولاهای نمادینش که وحشتی واقعی را القا میکنند و طراحیهای تغییرکردهی مراحل که فرصتهای جدیدی برای گم شدن در مه به بازیکن میدهند. اما حتی وقتی دارم این بازیها را بازی میکنم و ازشان لذت میبرم، احساسی مثل یک تسخیر به سراغم میآید که انگار داریم چیزی را از دست میدهیم.
دلیل اینکه سایلنت هیل ۲ بهعنوان اولین بازسازی کامل این سری انتخاب شد و از بازی اول صرفنظر کردند، به نظر حدس زدنش آسان است، این بازی محبوبترین است. این عنوان واقعاً شایستهی این برچسب هم هست. اما بهعنوان کسی که اخیراً همهی بازیهای این سری را پشت سر هم بازی کرده، میتوانم بگویم که این بازی نیازی به ریمیک نداشت (البته اگر واقعاً روی فروشگاههای مدرن در دسترس بود). سایلنت هیل ۲ اصلی، با همهی نقصهایش، همچنان بازی فوقالعادهای است. بازسازی آن بیشتر به معنای نقد کردن شهرتش است تا اینکه بخواهد آن را به کانون توجهی برگرداند که هیچوقت واقعاً از آن خارج نشده بود.
سلام، هنری
از سوی دیگر، Silent Hill 4: The Room بسیار غمانگیزتر به نظر میرسد. این بازی، آخرین ساختهی تیم سایلنت باقیمانده از کونامی، پر از ایدههای شگفتانگیزی است که سری را به جهتی کاملاً جدید برد.
هنری تاونسند، یک آدم معمولی که در یک آپارتمان محبوس شده و در ورودی آن بهطور مرموزی قفل شده، تونلی کوچک در حمامش پیدا میکند که او را به هزارتویی کابوسوار از مکانهای روزمرهی تحریفشده پر از هیولاهای وحشتناک، ارواح سرگردان و ناامیدی جاری هدایت میکند. هرچه پیش میرود، وحشتهای درون این دنیا به آپارتمانش سرریز میشوند و او فقط میتواند نظارهگر باشد که چگونه توطئهی یک قاتل زنجیرهای فراطبیعی مثل یک طناب دار دور گردن دنیای بیرون، از طریق پنجرهها و روزنههایش، تنگتر میشود.
فریبنده به نظر میرسد، نه؟ آیا توصیهاش میکنم؟ اوم، قطعاً. آپارتمان هنری میزبان اتفاقات عجیب و بهطور دلپذیری آزاردهنده است، اما در عمل بهسرعت به یک مرکز مراحل دستوپاگیر و جایی برای انبار کردن تجهیزات تبدیل میشود. اگر این کافی نیست، نیمهی دوم بازی یک سکانس طولانی بازگشت به عقب است که با یک مأموریت اسکورت اغلب بهشدت پر از باگ ترکیب شده، در حالی که با همسایهتان، اِیلین، سفر میکنید.
با این حال، هرچقدر که بازسازی سایلنت هیل ۲ شیک و روان است، میتوانستید بهراحتی نسخهی قدیمی بازی را بازنشر کنید، آن را روی فروشگاههای دیجیتال قرار دهید و باز هم یکی از بهترین بازیهای ترسناک تاریخ را داشته باشید؛ سایلنت هیل ۴: دِ روم هیچوقت چنین افتخاری نخواهد داشت، هرچند طرفداران سالها با پچهایشان سعی کردند مشکلاتش را برطرف کنند. بهراحتی میتوان دید که چگونه بهبودهای فنی میتوانند نقصهای بازی را بهتر محقق کنند، از اینکه پشتیبانی از SSD میتواند سفرهای بازگشت به اتاق اصلی را کمتر دستوپاگیر کند، یا اینکه اجازه دهد اِیلین بدون گیج زدن در محیط حرکت کند. حتی طراح اصلی بازی به ما گفت که این بازی گاهی میتواند «دردسر بزرگی» باشد.
طلوع بازسازیها
این مشکلی نیست که فقط سایلنت هیل با آن روبهرو باشد. حداقل، بازسازیهای متعدد رزیدنت اویل به نظر میرسد کپکام را به گوشهای راندهاند که حالا باید یکی از بازیهای فرعی بهشدت پرنقصش، یا رزیدنت اویل زیرو یا رزیدنت اویل: کد ورونیکا ایکس را بازسازی کند.
به همین ترتیب، بازسازی اخیر آنتیل داون تا حد زیادی بیمعنی به نظر میرسد، چون این بازی همین حالا هم روی کنسولهای مدرن قابل بازی است، بهویژه که جهتگیری بصریاش هم بدتر به نظر میرسد. این بازی همیشه گزینهی فوقالعادهای برای یک شب ترسناک با دوستان بوده است. اما انتخابهای رواییاش از میراث بازیهای داستانمحوری بیش از حد جاهطلبانهای میآیند که فرصتی برای درخشیدن پیدا نکردند.
بهسختی میتوانم بگویم طرفدار فارنهایت کوانتیک دریم (یا ایندیگو پروفسی برای دوستانم آن سوی اقیانوس) هستم، اما من، مثل خیلیهای دیگر، شیفته و مجذوب وعدهی فصلهای ابتداییاش بودم که انتخابهای پیچیدهاش مسیرهای کاملاً متفاوتی را پیشنهاد میدادند. و البته سکانسهایی شبیه به بازی سایمون میگفت که در آن از دست حشرات عجیب فرار میکنید. دوست دارم رویای آن انتخابهای اولیه دوباره بازبینی شود. من شما را به چالش می کشم تا آن فصل معرفی در رستوران را اجرا کنید و مسحور نشوید، امکان ندارد.
البته این نکتهی دیگری است. مطمئن نیستم بتوانم خودم را واقعاً متقاعد کنم که فارنهایت باید بازسازی شود. اما دوست دارم چیز دیگری آن جاهطلبی را پالایش کند، چون احساس نمیکنم بازیهای بعدی کوانتیک دریم هم توانسته باشند به آن سطح برسند. همینطور، هرچقدر که بازسازی سایلنت هیل ۲ گاهی در طراحی لحظهبهلحظهاش متفاوت باشد، ضربات داستانیاش بیش از حد آشنا هستند.
وقتی بازسازیهای سایلنت هیل ۲ یا رزیدنت اویل ۴ را بازی میکنم، با خودم فکر میکنم «دوست داشتم چیزی با این کیفیت بازی کنم، اما واقعاً جدید». اگر ناشران نمیتوانند خودشان را به ریمیک عظمت ناقص انتشارات پرنقصشان مثل سایلنت هیل ۴ وادار کنند، حداقل شروع کنند به همان ریسکهایی که در وهلهی اول این بازیها را خلق کرد.
میخواهید سایلنت هیل بیشتری بازی کنید؟ چگونه تجربهی ترس فراموششدهی Silent Hill: Downpour را که توسط کونامی نادیده گرفته شد، تجربه کنیم؟ ممکن است به شما کمک کند. در حال بازی سایلنت هیل ۲ هستید؟ نگاهی به Resident Evil 2 در برابر Silent Hill 2؛ کدام برتر است؟ بیندازید!
با ساویس گیم بمانید: