آخرین بازمانده از ما: 6 لحظه‌ی ماندگار عنوان The Last Of Us

The Last Of Us

(ترجمه شده توسط دکتر بهزاد کریمی)

هشدار: اگر نمی‌خواهید از داستان بازی مطلع شوید این مقاله را نخوانید. زیرا به صورت کامل اسپویل خواهید شد!

سری به گذشته‌ها بزنیم و شش لحظه‌ی به یادماندنی و ماندگار The Last of Us را مرور کنیم. هیچ‌کس انتظار نداشت که این بازی بتواند چنین شور و احساسی وارد جوامع گیمینگ کند. اما ناتی‌داگ با تحولی در ژانر اکشن و ترسناک توانست به خوبی ثابت کند که قدرت هر کاری را دارد.

هشت سال از انتشار بازی گذشته اما هنوز که هنوز است، با یکی از شاهکارهای دنیای بازی طرف هستیم. حال ما قصد داریم به برخی از لحظات زیبا و خاطره‌انگیز نسخه‌ی اول بازی بپردازیم.

 

The Last Of Us

6- مرگ سارا​

مرحله‌ی آغازین The Last of Us توانست به بهترین نحو کلیت بازی را در چند دقیقه نشان دهد. لحظات آغازین زمانی که کنترل سارا را برعهده می‌گیرید بسیار دراماتیک و رویایی هستند. کنترل یک شخصیت جوان و بی دفاع که قرار است با بدترین اتفاق زندگیش روبه‌رو شود.

جستجو برای یافتن جوئل از همان ابتدا امری مهم و حیاتی بود. مرگ سارا شوکه کننده بود و این اتفاق به خوبی نشان داد که جهان در The Last of Us چقدر ظالمانه و تاریک خواهد بود. همچنین این اتفاق توانست جوئل را تبدیل به نقش اصلی محبوب بازی کند. این سکانس توانست کاری کند که همه‌ی ما احساس همدردی عمیقی با جوئل داشته باشیم. احساسی که تاکنون در هیچ بازی دیگری چنین زیبا نبوده است. عجب بخش آغازین محشری!

 

The Last Of Us

5- بازی در نقش الی

پس از این‌که جوئل در میانه‌ی بازی زخمی می‌شود، بازی بر روی الی تمرکز می‌کند. و اینگونه بهترین فرصت برای شناختن الی از طریق کنترل او به وجود می‌آید. همچنین عمق وابستگی او به جوئل نیز در همین زمان آشکار می‌شود و می‌بینیم که الی چقدر برای نجات جوئل تقلا می‌کند.

زخمی شدن جوئل به خوبی نشان داد که رابطه‌ی این دو به چه سطحی رسیده است. کنترل الی همچنان باعث شد که از مکانیزم و فرمول کلی بازی که با جوئل پیش می‌رفت دور شویم. برای مثال مخفی‌کاری در هنگام کنترل الی بیشتر به چشم می‌آمد که البته از تنش‌زاترین لحظات و بخش‌های  بازی هم بودند.

 

The Last Of Us

4- مواجه با سم و هنری

The Last of Us در جریان ماجراهای جوئل و الی ما را با شخصیت‌های زیادی آشنا می‌کند. اما شاید به یادماندنی‌ترین آن‌ها، هنری و سم باشند. این دو برادر نوعی آرامش و حس عادی بودن را به دنیای The last of US می‌آورند و رابطه‌ای قوی میان یکدیگر را به تصویر می‌کشند.

همچنین سم، تنها شخصیت هم سن و سال الی در بازی است(با چشم‌پوشی از دی‌ال‌سی) و این امر باعث می‌شود که ببینیم الی چگونه با افراد همسن خود رفتار می‌کند. برخورد این دو با یکدیگر و دیالوگ‌هایی که رد و بدل می‌شوند لحظاتی بسیار احساساتی ایجاد می‌کنند. زمانی که سم از تفکرات خود مبنی بر این‌که شاید انسان‌های آلوده شده هنوز هم در جلد هیولایی خود زنده باشند اما هیچ اختیاری بر بدن خود نداشته باشند، نشان از احساسات انسان‌دوستانه‌ی سم دارد که در عین حال هدف اصلی‌اش از این حرف را کتمان می‌کند.

مرگ سم اتفاقی تلخ است. که دلیل تلخ بودنش نه تنها کودکی این شخصیت بلکه اخلاق و منش‌هایی است که از او دیده بودیم. و تقریباً داشتیم به وجود او عادت می‌کردیم. بازی با نمایش خودکشی هنری که متعاقباً پس از مرگ سم روی می‌دهد، در تلاش است که تاریکی بیش از حد بازی را به رخ بکشد. شاید این سکانس بسیار ناراحت کننده بوده باشد، اما مطمئناً یکی از زیباترین و احساساتی‌ترین لحظات بازی نیز هست.

 

The Last Of Us

3-دیدن گله‌ی زرافه‌ها

در میان سفر الی و جوئل، یکی از بهترین لحظات بازی‌های ویدیویی توسط ناتی‌داگ ساخته می‌شود. این مورد برخلاف موارد قبل خالی از تنش و اضطراب است. زمانی که الی با زرافه‌ها روبرو می‌شود، می‌توانیم به خوبی کودک درون او را ببینیم. الی برای مدتی هرچند کوتاه نیازی به ایفای نقش بازمانده را ندارد و با خیال راحت به سرگرم شدن توسط زرافه‌ها می‌پردازد.

البته شوک الی باعث می‌شود که با خود حدس بزنیم کلیکرها نیز در همان حوالی هستند. هرچه باشد با همین ذهنیت پا به بازی گذاشته‌ایم. اما وقتی که با گله‌ی زرافه‌ها مواجه می‌شویم، یکی از به یادماندنی‌ترین لحظات خود در The Last of Us یا شاید هم تجربه‌ی گیمینگ خود را به دست می‌آوریم.

 

2-واکنش الی به ماشین بستنی فروشی

دیدن ماشین بستنی فروشی برای الی کاملاً عجیب و ناآشناست. الی در دنیای آخرالزمانی The Last of Us بزرگ شده و هیچگاه زندگی عادی‌ را تجربه نکرده بود. ماشین بستنی فروشی مثالی است بارز که دقیقا همین موضوع را به ما یادآور می‌شود.

این اتفاق همچنین فرصتی به جوئل می‌دهد تا سر شوخی را با الی باز کرده و کمی فضا را شاد کند. این وجه از شخصیت جوئل به ندرت توسط ناتی‌داگ به نمایش درمی‌آید. در سخنی دیگر می‌توان گفت تنها زمانی که شوخی کردن‌ها بیش‌ترین تاثیر را می‌گذارند جوئل نیز دست به این‌کار می‌زند.

رابطه‌ی میان جوئل و الی در گذر زمان عمیق و عمیق‌تر می‌شود و به وضوح می‌بینیم که این دو چقدر برای یکدیگر اهمیت قائل‌اند. و حاضر به انجام هر فداکاری برای هم هستند. اما ماشین بستنی فروشی مثالی است کاملاً جدا از جو متشنج و خطرناک The Last of Us که رابطه‌ی این دو نفر را در شکلی متفاوت و جالب به نمایش می‌گذارد.

 

1-نجات الی از دست فایرفلای‌ها

رابطه‌ی الی و جوئل در The Last of Us به شکلی بسیار واقع‌گرایانه و صمیمی طراحی شده است. بازی همچنین از ما می‌خواهد که به سمت پیدا کردن درمانی برای جلوگیری از گسترش ویروس بگردیم. جریانی که همه می‌دانیم به شکلی الی را نیز وارد ماجرا خواهد کرد. جوئل با مسئله‌ای اخلاقی و احساسی روبرو می‌شود که آیا الی را فدا کرده و درمان را به دست آورد یا آن را نجات داده و روند پیدا کردن درمان را متوقف کند.

جوئل ‌پیدا کردن درمان را قبول نکرد و برای نجات الی دست به کار شد. در یکی از نفس‌گیرترین مراحل بازی، جوئل با عبور از میان ده‌ها مبارز فایرفلای و مبارزه با آنان، الی را نجات می‌دهد. دیدن این‌که او حاضر است برای نجات دخترک حتی جان خود را به خطر بیندازد، چیزیست که نمی‌توان به راحتی از کنارش گذشت.

پس از آن حتی دروغی که جوئل به الی می‌گوید نشان از میزان اهمیتی است که برای الی قائل است. بدون شک جوئل نمی‌خواهد که الی با این فکر که باعث نابودی جمع کثیری از انسان‌ها شده، به ادامه‌ی زندگی بپردازد. این بخش پایانیست بی‌نقص بر یک داستان شگفت انگیز و تأثیرگذار.

 

ماندگارترین لحظه از نظر شما کدام است؟

 

5 3 رای ها
رأی دهی به مقاله

بهزاد کریمیمشاهده نوشته ها

بهزاد کریمی

بهزاد هستم. عاشق بازی ، موسیقی ، تحقیق و پژوهش. بزرگترین گیم دیزانیر تاریخ : شینجی میکامی. بهترین بازی تاریخ : رزیدنت اویل 4

اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها